رامهرمز: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Vip228 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Vip228 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۹:
رامهرمز در کنار شوش و شوشتر، دیگر شهر خوزستان می‌باشد که طبق نظر تاریخدانان در دوره‌ای [[پایتخت ایران]] بوده‌است. [[یاقوت حموی]] می‌گوید که رامهرمز متشکل از دو کلمه رام (shahr) و هرمز (نام یکی از خسروان ساسانی) بوده‌است. برخی می‌گویند رامهرمز نامی کوتاه شده از رامهرمز اردشیر بوده و برخی نیز گفته‌اند به دلیل بنا شدن شهر رامهرمز در دوره هرمز ساسانی نام این شهر رامهرمز شده‌است.<ref>معجم البلدان تألیف یاقوت حموی</ref> در [[جغرافیای تاریخی]] قدمت رامهرمز را بیش از ۱۰۰۰۰ سال می‌دانند و پیدایش قدیمی‌ترین تمدن بشری در شوش و منطقه (انشان) یا (آنزان) ایذه کنونی مشخص گردیده و در دوران هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان نه تنها بر عظمت منطقه افزوده گشت بلکه شهرهایی نیز در آن دوران ایجاد شده که بدون شک رامهرمز یکی از آن شهرها بوده‌است. ویرانه‌های «اسک» بین راه رامهرمز و ارجان در راه بهبهان و ویرانه‌های [[طاق نصرت رامهرمز|طاق نصرت به جای مانده از دوره ساسانی]] در شهر رامهرمز، گذشته پرشکوه تاریخی آن را نشان می‌دهد. در قرن ۴ هـ. ق رامهرمز به سبب کرم ابریشمی که در آن به عمل می‌آمد و به دیگر نقاط صادر می‌شد شهرت جهانی داشت کتابخانه فرقه معتزله در این شهر بوده‌است.
 
اصطخری می‌گوید: در رامهرمز پارچه‌های ابریشمی می‌بافند و به بسیاری از شهرها می‌برند. می‌گویند مانی پیشوای دینی نامدار در این شهر کشته و به دار آویخته شده‌است و نیز گویند وی در این شهر در مجلس [[بهرام گور]] به مرگی حتمی در گذشت و سپس سرش را از تن جدا کردند و گفتند او را کشته‌ایم. ابن البشار می‌گوید: رامهرمز قصبه بزرگی است و بازارهای بسیار و پر نعمت دارد. [[مسجد جامع]] زیبایی دارد که در گرد آن بازارهای آبادی برپا بوده و از عضد الدوله دیلمی است. تمام این بازار سنگ‌فرش، مسقف، پاکیزه، زیبا و روشن است. او همچنین به وجود کتابخانه‌ای در این شهر اشاره می‌کند و اهمیت و بزرگی آن را با کتابخانهٔ بصره مقایسه می‌کند. مردم رامهرمز از اقوام لر( بختیاری و ایل بهمئی )هستند (و طوایفی از اقوام دیگر، و مردمانی که از شهرها و استان‌های مجاور به این شهر کوچ کرده‌اند، تشکیل می‌دهند. شهرستان رامهرمز در سال‌های اخیر، دوباره اهمیت گذشته خود را به دست آورده و رو به توسعه و ترقی نهاده و امروز از شهرستان‌های مهم استان خوزستان به‌شمار می‌رود.<ref>{{Cite book|title=مسالک و ممالک|last=اصطخری|first=ابواسحاق ابراهیم، به اهتمام ایرج افشار|publisher=علمی و فرهنگی|year=1368|isbn=|location=تهران|pages=}}</ref>
 
مؤلف ابن مفرغ گوید: معنی رام در عنوان رامجرد گفته شد و هرمز نام روز اول از هر ماه فارسیان می‌باشد و نام فرشته‌ای که مصالح آنروز در دست اوست و نام ستاره مشتری و نام پسر انوشیروان و نام رب‌الارباب نیز باشد و معنی رامهرمز شاد و خرم‌آباد هرمز، از گرمسیرات فارس در میانه شمال و مغرب شیراز افتاده‌است. درازای آن از معدن نفت سفید تا قریه جولکی بیست ویک فرسنگ، پهنای آن از شاروین تا قلعه شیخ هفت فرسنگ است، و محدود است از جانب مشرق بنواحی بهمئی و از سمت شمال بنواحی بختیاری و از سوی باختر و جنوب بنواحی بلوک فلاحی، تابستانش گرم است و درختان سردسیری را جز درخت گردو بخرمی پروراند. خرما و نارنج و لیمو و ترنج و سایر درختانش در ضخامت و بلندی ضرب‌المثل است. بیشتر درخت صحرا و دامنه کوهستان رامهرمز درخت کنار است. کشت و زرعش گندم و جو و برنج و پنبه و کنجد و نخود و عدس و ماشک و لوبیای سفید است. آبش از چندین رودخانه‌است که همه را از میان بلوک رامهرمزگذار است و زمینش چنان شیب دارد که یکنفر بیلدار در همه جا می‌تواند آب را از رودخانه جدا کند و چون آب رودخانه را بجداول آورند چنان بسرعت می‌رود که گل و لای در جدول نماند و هر ساله این جدول‌ها نیازمند تنقیه نباشد و شکار صحرای رامهرمز آهو و دراج است که گویا تخم این دو جانور را پاشیده‌اند و کهره آهو و جوجه دراج روییده‌است. مرغ دراج رامهرمز با گنجشک جای دیگر برابری دارد. برف تابستانه کوهستانش بی محافظت تا سال دیگر می‌ماند.<ref>فارسنامه ناصری</ref>