والریا مسالینا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: افزودن القاب ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۱:
}}
'''والریا مسالینا''' ({{lang-en|Valeria Messalina}}؛ ۲۵ ژانویه ۱۷ یا ۲۰ پس از میلاد– ۴۸ پس از میلاد (۲۸ یا ۳۱ سال)) سومین همسر [[کلودیوس]]، امپراتور [[روم باستان]] بود و برای ۷ سال سیاستمدار و امپراتریس روم بود، او یک زن قدرتمند و تأثیرگذار در امپراتوری روم بود که برای قدرت سخت جنگید و برای این که معشوقه خود به نام [[گایوس سیلیوس]] را جانشین امپراتور کلودیوس کند تلاش کرد، او همچنین بخاطر [[بی‌بندوباری]] و [[شهوت|شهوترانی]] بی‌حدش بسیار مشهور بود و در طول زندگیش برای کسب حمایت از خود و پسرش با مردان نیرومند، برجسته و بانفوذ بسیاری رابطه عاشقانه، عاطفی و پرشوری داشت، او احتمالاً بخاطر توطئه بر ضد شوهرش که توسط دشمن خونینش اگریپینا کشف شد با تحریک و اصرار [[اگریپینا کوچک|اگریپینا]] برادرزاده شوهرش در یک مهمانی به طرز بسیار بی‌رحمانه‌ای کشته شد. بعد از آن [[اگریپینا کوچک|اگریپینا]] به عنوان امپراتریس روم حتی با قدرت و نفوذ بسیار فزاینده‌تر از مسالینا جایگزین شد.
 
==قربانیان مسالینا در قدرت==
ظهور مسالینا در قدرت او را به شکل یک زن بی رحمانه، فتنه گر، توهین آمیز و با میل شدید رابطه جنسی متهم می کنند، اتهامات علیه مسالینا عمدتاً در سه زمینه است: دشمنی وی با اعضای دیگر خانواده امپراتوری. دشمنی وی با اعضای سناتورها و آزادیخواهان؛ و رفتار جنسی بی حد و حصر او به نظر می رسید که خانواده شوهرش، به ویژه در مورد یک زن، کاملا مورد توجه ویژه مسیالینا قرار گرفته اند. در سال اول سلطنت [[کلودیوس]]، خواهرزاده وی جولیا لیویا، که اخیراً با مرگ برادرش [[کالیگولا]]، از تبعید خود بازگذشته بود، دوباره به اتهام زنا این بار با [[سنکای جوان]] تبعید شد. پس از مرگ مسالینا، یک سال بعد پس از مرگ او سنكا به فرمان اگریپینا اجازه به بازگشت به [[رم]] صادر شد. جولیا لیویا، در سال ۴۳ به دلیل بی اخلاقی و محارم توسط مسالینا مورد حمله و اتهامات دروغین قرار گرفت - احتمالاً به دلیل ترس از پسر جولیا، گایوس روبلیوس پلوتوس، به عنوان مدعی رقیب جانشینی امپراتوری برای پسرش بریتانیک است، با این نتیجه زنا با محارم و خیانت بر زده امپراتور وقت کلودیوس دستور اجرای حکم اعدام وی را صادر کرد.
 
در دو سال پایانی زندگی، او همچنین حملات خود را به تنها برادرزاده زنده مانده شوهرش، [[اگریپینا کوچک|آگریپینا جوان]]، و پسر خردسال اگریپینا لوسیوس دومیتوس آهنوباربوس (امپراطور بعدی نرون) شدت بخشید. پس از پیروزی مسالینا در اعدام جولیا لیویا، عموم مردم با آگریپینا که دو بار تبعید شده بود و تنها دختر بازمانده از ژرنیکوس و اگریپینا بزرگتر بود، بشدت همدردی کردند. آگریپینا در جنایات ادعا شده استاتیلیوس توروس دخیل بود، که گفته می شود وی به منظور شرکت در "اعمال جادویی و خرافات" شرکت کرده است. تائوروس به فرمان مسالینا خودکشی کرد و به گفته تاسیتوس، مسیالینا فقط از ادامه آزار و اذیت آگریپینا جلوگیری کرد، زیرا او از معشوقه جدید خود یعنی گایوس سیلیوس بشدت پریشان شد و حوصله جنگیدن با اگریپینا را برای یک‌مدت کوتاهی نداشت.
 
طبق گفته سوئیتونیوس، ماسالینا زود از پریشانی و اشتیاق با معشوقه جدیدش بیرون امد و سریع متوجه شد که نرون جوان می تواند رقیب فوقالعاده سرسخت و بالقوه برای پسرش باشد، که سه سال از نرون جوان تر بود. او این حرف را تکرار کرد که مسالینا چندین قاتل را به داخل اتاق زیربنای نرون فرستاد تا او را به قتل برسانند، اما آنها از آنچه که تصور می کردند مار از زیر تختخوابش بیرون زده وحشت کردند و گریختن. در بازی های سکولار ۴۸، نرون بیش از آنکه پسر خود مسیالینا، بریتانیکوس باشد، تشویق و احترام بیشتری به دست آورد، چیزی که دانشمندان حدس می زنند، باعث شد که مسالینا یک بار برای همیشه علیه نرون و مادرش توطئه کند.
 
دو سناتور بسیار برجسته به نام های اتیوس سیلانوس و والریوس آسیاتیوس نیز با تحریک مسالینا درگذشته خود ملاقات های نزدیک کرداند. اولی با مادر مسالینا، دومیتیا لپیدا ازدواج کرده بود، اما طبق گفته های دیو و تاسیتوس، مسالینا شوهرمادر خود را به خاطر خودش در هم خوابی آرزو می کند. در سال ۴۲، مسالینا و نرگس آزادخواه یک کارخانه عمیق و باریک را ابداع کردند، به موجب آن هر کس به کلودئوس اطلاع داد که در طول شب رویاهای یکسانی داشته اند و به این معنی بودند که سیلانوس، امپراتور کلودیوس را به قتل می رساند. هنگامی که سیلانوس در آن روز وارد شد (پس از آنکه یا توسط مسالینا یا نرگس احضار شد) ، او خبر آنها را تأیید کرد و کلودیوس او را اعدام کرد.
 
والریوس آسیاتیوس یکی از قربانیان نهایی مسالینا بود. آسیاتیوس بسیار قدرتمند، پرنفوذ، فوق العاده ثروتمند و دارای زمین های بشدت وسیع و گرانبها بود و خشم مسیالینا را تحمل می کرد، زیرا او صاحب باغ های باشکوه و زیبای لوکولوس بود که او برای خود می خواست و به دلیل اینکه او معشوقه و عاشق رقیب تنفرانگیز او پوپایا سابینا بزرگتر بود، با او درگیر رقابت فوقالعاده شدیدی در مورد محبت ها و ثروتمندی شد. در سال ۴۶، مسالینا كلودئوس را به راحتی متقاعد كرد كه به اتهام عدم حفظ نظم و انضباط در بین سربازانش، زنای محصنه با سابینا و مشاركت در اقدامات همجنس گرا وی، دستور بازداشت وی را صادر كند. اگرچه کلودیوس از محکوم کردن او به اعدام دریغ کرد، اما در نهایت این کار را به توصیه متحدین مسالینا، و شریک کلودیوس در مقام کنسولگری در همان سال، یعنی لوسیوس ویتلیوس انجام داد. قتل آسیاتیوس، بدون اطلاع مجلس سنا و بدون محاکمه، خشم بزرگی را در میان سناتورها ایجاد کرد، آنها هم مسالینا و هم کلودیوس را مقصر دانستند. با وجود این، مسالینا تا زمانی که اعدام شد، پوپایا سابینا را هدف قرار داد.
 
در همان سال اعدام ،آسیاتیوس مسالینا دستور مسمومیت ماركوس وینیسیوس را صادر كرد - زیرا او طبق شایعات از خوابیدن با او امتناع ورزید. در همین زمان او همچنین دستور داد كه یكی از دبیران آزادیخواه كلودیوس، پلیبیوس، اعدام شود. به گفته دیو، این قتل یکی از آنها آزادیخواهان دیگر، که قبلاً متحدان نزدیک او بودند، علیه مسیالینا به خیرخواهی دست زده بود.
 
==سقوط از قدرت==
در سال ۴۸ پس از میلاد، كلودئوس برای بازدید از بندر جدیدی كه در حال ساخت بود به اوستیا رفت و در آنجا مطلع شد كه مسالینا تا آنجا پیش رفته است تا با آخرین عاشق خود سناتور گایوس سیلیوس در رم ازدواج كند. تنها زمانی بود که مسالینا در غیاب کلودئوس یک ضیافت عروسی گران قیمت را برگزار کرد که نرگس آزاد شده تصمیم گرفت او را مطلع کند. انگیزه های دقیق برای اقدامات مسالینا ناشناخته است - آن را به عنوان حرکتی برای سرنگونی کلودیوس و نصب سیلیوس به عنوان امپراتور تفسیر کرد، با این منظور که زمانی که سیلیوس امپراتور شود بریتانیک را به عنوان ولیعهد به تصویب می رساند و بدین ترتیب از آینده فرزند پسرش اطمینان می یابد. مورخان دیگر گمانه زنی كردند كه سیلیوس مسالینا را متقاعد كرد كه سرنگونی كلودیوس امری اجتناب ناپذیر است و بهترین امیدها برای زنده ماندن در اتحادی با او پدید می آید. تاسیتوس اظهار داشت كه مسالینا حتی تا زمانی كه سیلیوس در ازدواج اصرار داشت مردد شد، اما سرانجام اعتراف كرد زیرا "او نام همسر را طلب كرده است" ، و به دلیل اینكه سیلیوس در سال گذشته همسر خود را به دلیل پیش بینی اتحاد با مسالینا طلاق داده بود. نظریه دیگر این است که مسالینا و سیلیوس صرفاً به عنوان بخشی از یک مراسم باکچی در یک ازدواج شرعی شرکت کردند، زیرا در میانه جشن وینالیا، جشنواره ای از برداشت انگور بودند.
 
تاسیتوس و دیو اظهار داشتند كه نرگس كلودئوس را متقاعد كرد كه این اقدام برای براندازی او بوده است و مسالینا برای این کلودیوس را ترغیب كرده است كه ریاست [[گارد پرتورین]]، را به لوسیوس گیتا به عنوان رئیس گارد سلطنتی منصوب كند زیرا مسالینا از وفاداری به بخشدار ارشد روفریوس كریسپینوس در این امر تردید داشت. کلودیوس با عجله به [[رم]] بازگشت و در آنجا با مسالینا در جاده با فرزندان خود ملاقات کرد. همسر رئیس گارد پرتورین به نام ویبیدیا وستال، به دعوت کلودئوس مبنی بر عجله در محکوم کردن مسالینا نیامد. وی سپس به خانه سیلیوس رفت و در آنجا تعداد بسیار زیادی از ارث های پیشینیان کلودیوس و دروزیلا را یافت که از خانه وی گرفته شده و توسط مسالینا به سیلیوس هدیه شد. هنگامی که مسالینا تلاش کرد تا به همسر خود در کاخ دسترسی پیدا کند، توسط نارسیسوس دفع شد و لیستی از جرائم مختلف خود را که توسط فرد آزادیبخش تهیه شده بود، فریاد زد. علیرغم شواهد ثابت علیه او، احساسات کلودیوس در حال نرم شدن بود و از وی خواست که صبح را برای مصاحبه خصوصی ببیند. نرگس با تظاهر به عمل به دستورالعمل های کلودیوس، به یک افسر گارد پرتورین دستور داد که او را اعدام کنند. وقتی سپاه پاسداران به باغهای لوکولوس رسید، جایی که مسالینا به همراه مادرش پناه برده بود، به او گزینه شرافتمندانه ای برای گرفتن جان خود داده شد. وی توسط شمشیر یکی از نگهبانان اعدام شد. با شنیدن این خبر، امپراتور هیچ واکنشی نشان نداد و به سادگی طعم شراب دیگری خواست. سنای روم سپس دستور داد تا یک یادداشت دروغین بنویسد تا نام ماسالینا از همه اماکن عمومی و خصوصی برداشته شود و تمام مجسمه های او از بین برود، هرچند این امور پذیرفته نشد.
 
== منابع ==