صبحانه در تیفانی (رمان کوتاه): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
In twilight (بحث | مشارکتها) خنثیسازی ویرایش 29529435 از In twilight (بحث) برچسب: خنثیسازی |
In twilight (بحث | مشارکتها) ←طرح: گسترش طرح داستان |
||
خط ۱۰:
}} '''''صبحانه در تیفانی''''' [[رمان کوتاه|رمان کوتاهی]]<nowiki/>ست نوشته [[ترومن کاپوتی]] که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد. راوی داستان، نویسندهایست که خاطرهٔ اولین روزهای اقامت خود در [[نیویورک]] و آشنایی با همسایه استثنائیاش، هالی گولایتلی را بازگو میکند. هالی گولایتلی یکی از معروفترین شخصیتهای کاپوتیست.
== طرح داستان ==
''صبحانه در تیفانی'' داستان هالی گولایتلیست، دختری شهرستانی که سر از نیویورک درآورده و حالا در کافههای نیویورک برو و بیایی دارد و با همه قماش آدم معاشرت دارد. راوی بینام داستان، نویسندهٔ جوانیست که برای اولین بار پایش را از شهر کوچک زادگاهش بیرون گذاشته و با رؤیای این که نویسندهٔ موفق و مشهوری شود به نیویورک آمدهاست. او آپارتمانی در منهتن با نمای سنگی قهوهای اجاره میکند و همسایهٔ هالی میشود. راویْ داستان خود را با [[فلاشبک]] تعریف میکند و گاهی اظهارنظرهایی میکند که معلوم است از زبان خودِ مسنترش گفته شدهاند. شکی نیست که راوی هنوز از فکر هالی بیرون نرفتهاست، از خودش میپرسد هالی حالا کجاست؟ چه کار میکند؟ از حس [[نوستالژی]]ای که در روایت او وجود دارد، برمیآید که آن روزها بهترین روزهای زندگی راوی بودهاند.
راوی از همان ابتدا شیفتهٔ این زن میشود، زنی که وقتی نگاهش میکند نمیتواند به یقین بگوید شانزده ساله است یا سی ساله، زنی که مردها چارهای ندارند جز این که به دام عشقش گرفتار شوند، اما او خود دلبستهٔ کسی نمیشود. مهمانیهای پرشور و حالی در آپارتمانش برگزار میکند، شغلی ندارد و از راه معاشرت با مردان ثروتمند امرار معاش میکند. آقایانی که او را به کلوپ و رستوران میبرند و پول و هدایای گرانقیمتی به او میدهند. اما هالی فقط یک دختر سرخوش نیست. جنبههای مادرانهای هم دارد، دلسوز است، از دیگران مراقبت میکند و ملاک قضاوتش از آدمها فقط و فقط رفتارشان است. به تدریج دوستی صمیمانهای میان هالی و راوی شکل میگیرد. هالی همیشه بیقرار است و یک جا بند نمیشود. در آپارتمانش اسباب و اثاثی ندارد و وسایلش را از کارتن بیرون نمیآورد. گربهای دارد اما حاضر نیست روی گربه اسم بگذارد.
هالی در زندان سینگ سینگ مردی را بهطور مرتب به ملاقات مردی میرود به نام سالی تومیتو. وکیل تومیتو در ازای این دیدارها و رساندن پیغامهایی از تومیتو به بیرون زندان و برعکس، به هالی پول میدهد. هالی هیچ خیال بدی در این باره نمیکند. از نظر او آقای تومیتو پیرمردی مهربان و بیکس است و نیاز به همدم و مصاحب دارد. راوی به او هشدار میدهد که ممکن است این ملاقاتها از نظر قانونی اسباب دردسر شود اما گوش هالی به این حرفها بدهکار نیست.
راوی چیزی از گذشتهٔ هالی نمیداند. او از حرف زدن دربارهٔ گذشتهاش گریزان است و فقط از برادری یاد میکند به نام فرِد که در ارتش است. روزی راوی با مردی جاافتاده مواجه میشود و درمییابد که این مرد شوهر هالی است. ظاهراً هالی در چهارده سالگی، در تگزاس با این مرد، دکتر گولایتلی، ازدواج کردهاست. هالی با ملایمت او را دست به سر میکند.
مدت زیادی نمیگذرد که تلگرامی از همسرش به دست هالی میرسد و خبر مرگ برادرش، فرد، را به او میدهد. فرد در جنگ کشته شدهاست. هالی از این خبر برآشفته میشود و هر چه را به دستش میرسد پرت میکند و میشکند. ناچار میشوند دکتری را خبر کنند تا به هالی آرامبخش تزریق کند. بعد از این غائله، هالی انگار آرام میشود. در خانه میماند، آشپزی میکند. دیگر آن زندگی باری به هر جهت را ندارد. به راوی خبر میدهد که خیال دارد با یکی از آشنایانش، مردی برزیلی به نام خوزه، ازدواج کند.
روزی هالی را به اتهام دست داشتن در قاچاق بینالمللی مواد مخدر دستگیر میکنند. معلوم میشود طراح نقشه تومیتو بوده و هالی در این میان نقش خبررسان را بین مغز متفکر و تیم اجرایی ایفا کردهاست. خوزه که دستی هم در سیاست دارد، نمیتواند آبروی سیاسی خود را به خاطر ارتباط داشتن با زنی بدسابقه به خطر بیندازد، بیخداحافظی هالی را ترک میکند. هالی به راوی میگوید طاقت ندارد در جایی زندگی کند که مردم دربارهاش خیالهای بد میکنند، به علاوه یک بلیط مجانی به برزیل هم دارد. راوی به هالی کمک میکند تا از کشور فرار کند. مدتی بعد کارت پستالی از بوئنوس آیرس به دستش میرسد. راوی به هالی قول میدهد گربه را پیدا کند.<ref name="yj3ik">{{یادکرد وب | نام خانوادگی= | نام= | عنوان=Breakfast at Tiffany | وبگاه=www.BookRags.com | تاریخ=2010-11-02 | پیوند=http://www.bookrags.com/studyguide-breakfast-at-tiffanys/ | کد زبان=en | تاریخ بازبینی=2020-07-14}}</ref>
== شخصیتها ==
|