کلودیوس: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۱:
هنوز یک سال نگذشته بود از مرگ مسالینا که کلودیوس مردد بود که لولیا پاولینا را به زنی بگیرد یا [[آگریپینا کوچک]] را به عنوان همسر و ملکه خود معرفی کند، لولیا که زن سابق [[کالیگولا]] بود ثروت زیادی داشت. گفته میشد که گاه جواهری میزد که ۴۰٬۰۰۰٬۰۰۰ سسترس ارزش داشت. شاید کلودیوس پولش را به خودش ترجیح میدادهاست هر چند که نیازی به پول و ثروت یک زن نداشت اما او میخواست یک زن وفادار به خود بگیرد. آگریپینا دختر ژرمانیکوس و آگریپینا بزرگتر بود. در او نیز دو خون آشتی ناپذیر و کامل اوکتاویانوس و آنتونیوس جریان داشت و خود اگریپینا هم زیبایی، توانایی، سرسختی، جاه طلبی، قدرت تصمیمگیری و انتقامجویی بی حد و حصر مادرش اگریپینا بزرگتر را به ارث برده بود. تا آن هنگام اگریپینا دو بار بیوه شده بود. از شوهر اولش، کنایوس دومیتیوس آئنوباربوس، پسری به نام [[نرون]] داشت که بر تخت نشاندنش آرزوی مطلق و یگانه همة عمر آگریپینا بود؛ و از شوهر دومش، کایوس کریسپوس که میگفتند آگریپینا برای تصرف اموالش او را مسموم کرده بود، بعد از مرگ شوهر دومش دارایی و ثروتی فوقالعاده به ارث برد که مدد و معاضد برآوردن هدفهایش شد. اولین مسئله ای که در پیش داشت آن بود که زن کلودیوس شود، شر بریتانیک پسر کلودیوس را کم کند، رقبای سیاسی خود را از بین ببرد، کلودیوس را وادار کند که [[نرون]] را به پسر خواندگی بپذیرد و از این راه نرون را وارث و جانشین امپراتوری کند و در آخرین مرحله از شر خود امپراتور نیز خلاص شود و نرون را به عنوان امپراتور جایگزین کند. اینکه برادرزادة کلودیوس بود مانع کارش نمیشد، بلکه فرصت نزدیکیهای مشتاقانه ای به او میداد که امپراتور پیر و احمق را به نحوی که ربطی به عمو بودن او نداشت تحریک میکرد. کلودیوس ناگهان در سنا حاضر شد و به همه سناتورها دستور داد که به خاطر مقتضیات امور دولت مجدداً ازدواج او را قبول کنند. مجلس سنا این تقاضا را اجابت کرد و امر امپراتور را اطاعت کردند، [[گارد پرتورین]] امپراتور خوشحال بودند، و آگریپینا پا بر تخت امپراتوری نهاد و این شروع کارها و صعودش در قدرتهای حاکم بود (سال ۴۹ میلادی).
در این موقع، [[اگریپینا کوچک|آگریپینا]] سی و سه ساله بود و کلودیوس پنجاه و
اسکولارد مینویسد که همسر کلودیوس، [[اگریپینا کوچک|آگریپینا]]، «قصد داشت از طریق شوهرش تا هنگام بر تخت نشستن پسرش [[نرون]] بر امپراتوری حکمرانی کند و در آن نیز موفق بود». یکی از بزرگترین دستاوردها و کارهای غیرممکن اگریپینا این بود که سنکای حکیم را از تبعیدی که کلودیوس مقرر کرده بود، بدون آن که امپراتور بخواهد و اجازه آن را از کلودیوس بگیرد فراخواند و تعلیم پسرش را به او سپرد و همینطور دوباره به او مقام سناتوری اعطا شد (سال ۴۹ میلادی)، و همینطور دوست خود بوروس را به فرماندهی پاسداران و گارد پرتورین امپراتور منصوب کرد (سال ۵۰ میلادی)، که این گارد قدرت سیاه و نیم واقعی در پشت پردههای تخت روم در نصب امپراتوران بود و این جایگزینی بوروس در مقام مسئول گارد سلطنتی و فراخواندن و نصب سنکا بدون اجازه کلودیوس به عنوان سناتور و معلم نرون و عزل فرماندهان پیشین گارد و بخشدار پرتورین، قدرت مطلق و عظیم سیاسی او را به عنوان امپراتریس مقتدر [[امپراتوری روم]] و نفوذ بیاندازه او را بر امپراتور را نشان میداد. [[اگریپینا کوچک|اگریپینا]] بخاطر بیماری و سادگی بیش از حد شوهرش بتدریج اداره امور کشور را در دست گرفت و با قدرتی بشدت بزرگ و کاملاً مردانه حکومت میکرد و در خانه امپراتور با تدابیر ماهرانه نظم و ترتیب را به بهترین شکل ممکن مستقر ساخت.
|