وارش (مجموعه تلویزیونی): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Alirezaalex (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Alirezaalex (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۷۱:
 
== داستان ==
یارمحمد سیستانی با بازی [[علیرضا کمالی]] برای گریختن از گرسنگی و خشکسالی به همراه همسر باردارش طوبی به شمال ایران می‌رود تا حرفه [[ماهیگیری]] را در نزد دوست قدیمی اش میرولی با بازی[[هدایت هاشمی]] که با زنی شمالی به نام گیلان جان ازدواج کرده پیشه کند. او که نمی‌داند ماهیگیری آن منطقه در سلطه گردنکشی به نام تراب (با بازی [[بهنام تشکر]]) است، به دریا می‌زند و در برابر تراب می‌ایستد. وارش ([[الهام طهموری]]) بیوهدختردایی گیلان جان زن جوانی است جوان که همسر او فوت کرده و یک پسر دارد سال‌ها تراب در خیال ازدواج با اوست ولی با مخالفت وارش روبروست.بعد از اینکه پسر یارمحمد یوسف به دنیا می آید همسر یار محمد در یک حادثهزلزله فوت می کند .وارش باو دیدنیارمحمد دلاوریبه یارمحمدخاطر عاشقزلزله اوخانه هایشان خراب می‌شودمیشود و به خانه میرولی پناه میبرند تراب از وارش جواب رد می‌دهدمیشنود و به وارش و یارمحمد تهمت رابطه نامشروع میزند .یارمحمد و وارش به خاطر بچه هایشان با هم ازدواج میکنند. تراب نقشه‌ای می‌چیند تا زندگی یارمحمد و وارش را خراب کند او با همدستی با ژاندارمری اجازه ماهیگیری به یارمحمد نمیدهد و یارمحمد هم ماهیگیرها را بر علیه تراب تحریک میکند تراب هم تصمیم میگیرد یارمحمد را از سر راه بردارد، و با نقشه ای یارمحمد را می کشد . وارش با تحمل سختی ها جاوید و یوسف پسر خودش و پسر یارمحمد را بزرگ می کند .وقتی پسران وارش بزرگ می شوند یوسف پسر یار محمد از طریق ملنگ دوست یارمحمد می فهمد که تراب پدر او را کشته است . یوسف برای انتقام گرفتن کارخانه تراب را آتش می زند بعدا همه می فهمند که آتش سوزی کارخانه کار یوسف بوده و خسارت زیادی به تراب زده است یوسف با برادرش جاوید به تهران فرار می کند پلیس بعد از مدتی آنها را پیدا می کند و آنها را به زندان می اندازد تراب شرطی می گذارد که اگر وارش با او ازدواج کند پسرانش آزاد می شوند وارش شرط را قبول می کند و با تراب ازدواج می کند و پسرانش آزاد می شوند پس از مدتی وارش که از طریق یوسف متوجه شده که تراب قاتل یارمحمد بوده تصمیم به قتل او می گیرد ولی وقتی می خواهد او را بکشد میبیند تراب مرده است برادر زن تراب از قبل تراب را کشته بود و وارش در حالی که تراب را نکشته بود به بیست سال زندان محکوم می شود پس از انقلاب وارش برای مدتی آزاد شده و در این مدت بی گناهی او ثابت می شود و برادر زن تراب به زندان می افتد.جاوید که از بچگی عاشق شکوفه دختر تراب بود می خواهد با او ازدواج کند کهشاپور برادر شکوفه مخالفت میکند و بایوسف اوهم ازدواجکه میشکوفه کندجاویدرا دختر قاتل پدرش میداند مخالفت میکند و به جنگخانه شکوفه و شاپور رفته و میگوید که قصد انتقام دارد و دعوا راه می روداندازد نیره همسر تراب با حرفهای یوسف سکته کرده و پایمیمیرد خودشکوفه که یوسف را ازمصبب دستمرگ میمادرش میداند قید جاوید را میزند دهد.یوسف عاشق دختری ثروتمند به نام شیوا خوش پیک با بازی (حدیثه تهرانی)می شود و با او ازدواج می کند مادر شیوا با این ازدواج مخالف است از طرفی شاپور هم عاشق شیوا بوده و بعد از ازدواج یوسف و شیوا کینه بین شاپور و یوسف بیشتر از قبل میشود جاوید به جنگ می رود و پای خود را از دست میدهد شکوفه که واقعا عاشق جاوید بوده با او ازدواج میکند .یوسف و شیوا صاحب دختری به نام شیرین می شوند.پس از سال ها زندگی شیوا با یوسف اختلاف پیدا می کند و از هم طلاق می گیرند یوسف با زنی به اسم نوبر که دختر میربابا دوست یارمحمد است ازدواج می کند شیوا و مادرش برای بدست آوردن شیرین دست به دامن شاپور میشوند و شاپور با مادر شیوا شرط میگذارد که بعد از به دست آوردن شیرین شیوا با شاپور ازدواج کند شاپور یوسف فشار مالی می آورد و ......یوسف ورشکست میشود و به زندان میفتد رای دادگاه به نفع شیواست و شیرین را به شیوا میدهند شیوا و مادرش تصمیم میگیرند به خارج بروند و سر شاپور کلاه بگذارند شاپور که متوجه شده شیوا و مادرش او را دور زده اند آنها را لو میدهد و یوسف را از زندان بیرون می آورد شیوا و مادرش دستگیر شده و شیرین به یوسف برگردانده میشود و در نهایت شاپور هم خودکشی میکند
 
== دکور ==