نیکیتا خروشچف: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسب: برگرداندهشده |
برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۵۵:
نیکیتای جوان هیچ نقشی در انقلاب روسیه نداشت و تنها از بلشویکها حمایت میکرد. در سال 1917 که انقلاب پیروز شد ولی جنگ داخلی میان بلشویکهای کمونیست و مخالفان کمونیست داشت آغاز شده بود. دولت روسیه نفوذ کمی در کنترل اوکراین (محل زندگی خانواده خروشچف) داشت و در ظاهر برای روسیه بود و در عمل مستقل شده بود. شوروی کم کم تسلط خود را بر اوکراین یافت و دولت خروشچف را رئیس شورای کارگری روچنکوو کرد. در سال 1918، جنگ داخلی آغاز شد و نیکیا به بلشویکها پیوست. یلیام تاوبمن، زندگینامه نویس وی، اظهار داشت که تأخیر خروشچف در پیوستن خود به بلشویک ها به این دلیل بود که وی احساس می کرد به منشویک هایی که پیشرفت اقتصادی را در اولویت خود دارند نزدیکتر است، در حالی که بلشویک ها به دنبال قدرت سیاسی بودند. در مارس 1918 ، هنگامی كه دولت بلشویك صلح جداگانه ای با قدرتهای مرکزی منعقد كرد، آلمانی ها دونباس را اشغال كردند و خروشچف به كالینووكا گریخت. در اواخر سال 1918 یا اوایل سال 1919 وی به عنوان کمیساری سیاسی در ارتش سرخ بسیج شد. پست کمیسار سیاسی اخیراً معرفی شده بود زیرا بلشویک ها کمتر به فعالان کارگری و بیشتر به نیروهای نظامی اعتماد می کردند. وظایف خروشچف شامل القا نیروها در اصول بلشویسم و ارتقا روحیه و آمادگی برای نبرد است. خروشچف با شروع کمیساری به یک دسته ساختمانی، به کمیساری شدن در یک گردان ساختمانی برخاست و از جبهه برای یک دوره سیاسی دو ماهه اعزام شد. کمیسار جوان بارها مورد انتقاد قرار گرفت، گرچه بسیاری از داستانهای جنگی که در زندگی بعدی تعریف می کرد ، بیشتر از آنکه به نبرد بپردازد ، به بی پروایی فرهنگی او (و سپاهیانش) می پرداخت. در سال 1921 ، جنگ داخلی به پایان رسید و خروشچف از خدمت خارج شد و به عنوان کمیسار به یک تیپ کارگری در دونباس منصوب شد، جایی که او و افرادش در شرایط نامناسبی زندگی می کردند. جنگهای داخلی باعث ویرانی و قحطی گسترده شده بود و فروسینیا، همسر خروشچف، یكی از قربانیان گرسنگی و بیماری، كه در حالی كه خروشچف در ارتش بود، بر اثر حصبه در كالینووكا درگذشت. کمیسار برای تشییع جنازه بازگشت و وفادار به اصول بلشویکی خود ، از ورود تابوت همسرش خودداری کرد.
نیکیتا در 15 آوریل 1894، در کالینووفکا واقع در اوکراین امروزی، در روستایی به دنیا آمد. پدر و مادرش به ترتیب"سرگئی خروشچف" و "زنیا خروشچو" مانند تمام مردم روسیه دهقانان فقیری بودند و خواهرش که دو سال از وی بزرگتر بود، نامش "ایرنیا" بود. سرگئی، پدر خروشچف، در منطقه دونباس کارگر راهآهن بود. دلیل اینکه پدر خروشچف در شهر خود کار نمیکرد، حقوق و دستمزد پایین آن بود ولی دستمزد دونباش بسیار بیشتر از کالینووفکا بود و در آنجا کار میکرد و از این رو، پدر هرگز خانوادهاش را نمیدید. نیکیتا در کودکی گلهدار بود. خروشچف در مدرسه به تدریس و تحصیل 4 ساله پرداخت و معلمی به نام لیدیا شوچنکو داشت و گفت که خانواده خروشچف اصلا فقیر نیستند. خروشچف میگفت که معلمش آزاد اندیش بود که هیچ گاه کلیسا نمیرفت و کتابهای ممنوعه را مخفیانه میخواند و به شاگردهایش تبلیغ میکرد. وی از نیکیتا خواست که تحصیلات بیشتری بکند، ولی امور مالی چنین اجازهای به وی نمیداد.
در سال 1908 میلادی، سرگئی خروشچف به شهر یوزوکا در اوکراین فعلی– که به استالینو مشهور شده بود و قلب صنعت روسیه شناخته میشد – رفت و پسر هم به پدر ملحق شد و مادر و خواهر هم به پیوستند و خانواده جمعا به مقصد پدر رفتند. پدر کارگر معدن بود و نیکیتا در یکی از کارخانههای آنجا کارگری میکرد و در محلهی خود، بسیار شناختهشده بود. نیکیتا، برای خانوادههای کشتار لنا گلدفیلدز پول صدقه میداد، ولی شغلش را به دلیل اشتغال کم از دست داد و کارگر معدن شد و به پدرش پیوست. پدر در نظر داشت که به ایالت متحده مهاجرت کند ولی نتواست.
نیکیتا در سال دهه 1910 با افراسینیا ازدواج کرد. در همان مواقع، جنگ جهانی اول آغاز شده بود و از آنجایی که نیکیتا بسیار ماهر بود، از خدمت اجباری در سربازی معاف شد. سپس در کارگاه سرویس معدن استخدام شد و حدود ده معدن را سرویس کرد. وی در سال 1914، ازدواج دیگری با دختری به نام یفروسینیا پیساروا که مجری آسانسور معدن بود کرد و در سال بعد دختری به دنیا آورد به نامیولیا و در سال بعد از آن هم پسری به نام لئونید به دنیا آمد.
[[پرونده:1916. Khrushhev-s-zhenojj-efrosinejj.jpg|بندانگشتی|همسر]]
انقلاب روسیه
نیکیتای جوان هیچ نقشی در انقلاب روسیه نداشت و تنها از بلشویکها حمایت میکرد. در سال 1917 که انقلاب پیروز شد ولی جنگ داخلی میان بلشویکهای کمونیست و مخالفان کمونیست داشت آغاز شده بود. دولت روسیه نفوذ کمی در کنترل اوکراین (محل زندگی خانواده خروشچف) داشت و در ظاهر برای روسیه بود و در عمل مستقل شده بود. شوروی کم کم تسلط خود را بر اوکراین یافت و دولت خروشچف را رئیس شورای کارگری روچنکوو کرد. در سال 1918، جنگ داخلی آغاز شد و نیکیا به بلشویکها پیوست. یلیام تاوبمن، زندگینامه نویس وی، اظهار داشت که تأخیر خروشچف در پیوستن خود به بلشویک ها به این دلیل بود که وی احساس می کرد به منشویک هایی که پیشرفت اقتصادی را در اولویت خود دارند نزدیکتر است، در حالی که بلشویک ها به دنبال قدرت سیاسی بودند. در مارس 1918 ، هنگامی كه دولت بلشویك صلح جداگانه ای با قدرتهای مرکزی منعقد كرد، آلمانی ها دونباس را اشغال كردند و خروشچف به كالینووكا گریخت. در اواخر سال 1918 یا اوایل سال 1919 وی به عنوان کمیساری سیاسی در ارتش سرخ بسیج شد. پست کمیسار سیاسی اخیراً معرفی شده بود زیرا بلشویک ها کمتر به فعالان کارگری و بیشتر به نیروهای نظامی اعتماد می کردند. وظایف خروشچف شامل القا نیروها در اصول بلشویسم و ارتقا روحیه و آمادگی برای نبرد است. خروشچف با شروع کمیساری به یک دسته ساختمانی، به کمیساری شدن در یک گردان ساختمانی برخاست و از جبهه برای یک دوره سیاسی دو ماهه اعزام شد. کمیسار جوان بارها مورد انتقاد قرار گرفت، گرچه بسیاری از داستانهای جنگی که در زندگی بعدی تعریف می کرد ، بیشتر از آنکه به نبرد بپردازد ، به بی پروایی فرهنگی او (و سپاهیانش) می پرداخت. در سال 1921 ، جنگ داخلی به پایان رسید و خروشچف از خدمت خارج شد و به عنوان کمیسار به یک تیپ کارگری در دونباس منصوب شد، جایی که او و افرادش در شرایط نامناسبی زندگی می کردند. جنگهای داخلی باعث ویرانی و قحطی گسترده شده بود و فروسینیا، همسر خروشچف، یكی از قربانیان گرسنگی و بیماری، كه در حالی كه خروشچف در ارتش بود، بر اثر حصبه در كالینووكا درگذشت. کمیسار برای تشییع جنازه بازگشت و وفادار به اصول بلشویکی خود ، از ورود تابوت همسرش خودداری کرد.
== برکناری ==
|