شهریار (شاعر): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۴:
{{محمدحسین شهریار}}
'''سید محمدحسین بهجت تبریزی''' (زادهٔ ۱۱ دی ۱۲۸۵ – درگذشتهٔ ۲۷ شهریور ۱۳۶۷) متخلص به '''شهریار''' (پیش از آن بهجت تبریزی) شاعر ایرانی اهل [[تبریز]] بود که به زبانهای فارسی و ترکی آذربایجانی، شعر سرودهاست.<ref>{{Cite journal|date=2019-03-11|title=Mohammad-Hossein Shahriar|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Mohammad-Hossein_Shahriar&oldid=887275919|journal=Wikipedia|language=en}}</ref> وی در تبریز در خانوادهای بستانآبادی (روستای [[خشگناب|خُشگِناب]] بستانآباد) به دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد. ۲۷ شهریور را به واسطهٔ روز درگذشت او «روز شعر و ادب فارسی» نامیدهاند. مهمترین اثر شهریار منظومهٔ [[حیدربابایه سلام]]؛ ([[حیدربابایه سلام|سلام به حیدربابا]])، است که از معروفترین آثار [[ادبیات]] [[ترکی آذربایجانی]] بهشمار میرود و شاعر در آن از اصالت و زیباییهای روستا یاد کردهاست.
که این اثر به اکثر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است .
این اثر به زبان فارسی نیز بصورت منظوم ترجمه شده
که از آن جمله به ترجمه
کریم مشروطه چی و آقای ثروتیان و نیز ترجمه فاخر اسماعیل دادرس کنده نام برد.
'''حیدربابایا سالام''' یا '''''حیدربابایه سلام''''' (به فارسی: سلام بر حیدربابا) که اغلب به صورت کوتاه «حیدربابا» خوانده میشود، نام منظومهای از [[محمدحسین شهریار]] است که به [[ترکی آذربایجانی]] سروده شدهاست.
شهریار در این اثر از [[دوران کودکی]] خود در [[خشکناب]]، که در پای کوهی به نام حیدربابا قرار دارد یاد میکند. او کوه کوچک حیدربابا را خطاب قرار داده و توصیف گیرائی از طبیعت و مردمان آن سامان به دست میدهد و گاه احساس خود از اوضاع گذشته و حال را با زبانی ساده و بیتکلف و نزدیک به زبان عامهٔ مردم بیان میکند.
'''در بخشی از کتاب ترجمه پارسی حیدربابایه سلام به انضمام زندگینامهی استاد شهریارترجمه منظوم اسماعیل دادرس کنده درباره زندگی استاد میخوانیم''':
محمدحسین که دوران مدرسه را در تبریز به پایان برده، با راهنماییهای پدر و تشویقهای او، کعبهی آمال خود را در دارالفنون مییابد و در سال 1300 در سن 15 - 16 سالگی راهی تهران میشود. خودِ استاد در این باره چنین نقل میکند: «پدرم مرا همراه سیدی که از نزدیکان ما بود، راهی تهران کرد و مبلغ 500 تومان به ایشان داد تا مرا سالم به تهران برساند، یادم میآید از بابت زیادی پول به پدرم اعتراض کردم ولی در جواب به من گفت: پسرم سخت نگیر با این پول تو را بیمه کردم. این موضوع بعدها در تهران به حقیقت پیوست و چند بار توسط این سیداز خطر مرگ نجات یافتم.»
این نوجوان که از همان اوایل جوانی به چندین هنر از جمله شعر، موسیقی، خوشنویسی و خوش صدایی و خوش سیمایی آراسته و پیراسته است، در مدرسهی دارالفنون ثبت نام نموده و شروع به تحصیل میکند. این دوران با آشنایی او با دوست گرمابه و گلستان ایام جوانیاش، سید ابوالقاسم شهیار که هر جا او را همراهی میکند آغاز میشود و آشنایی با شخصیتهایی چون لطف ا... زاهدی، استاد ابوالحسن خان صبا، حبیب ساعی، قمرالملوک وزیری، ملک الشعرای بهار، عارف قزوینی، اسماعیل امیرخیزی، اشتری و... ادامه پیدا میکند.
در همان سالی که محمدحسین به تهران برای تحصیل مهاجرت میکند، اعتصام الملک پدر شاعرهی توانای ایران زمین، پروین اعتصامی نیز به تهران نقل مکان میکند و در این زمان پروین که هفت ساله است که میان پدرش و محمد حسین دوستی و مراوداتی برقرارمی شود که موجب دلگرمی میرآقا میشود که دل در گرو سفر فرزندش به تهران دارد.
محمدحسین که تحصیلات متوسطه خود را در دارالفنون باتمام رسانده، در سال 1303 خورشیدی در 19 سالگی وارد مدرسه طب دارالفنون میشود، مدرسهای که هرگز نتوانست آن را به پایان برساند.
<nowiki>http://ketabrah.ir/go/b37664</nowiki> دانلود کتاب ترجمه پارسی حیدربابایه سلام به انضمام زندگینامهی استاد شهریار
شهریار در سرودن گونههای دگرسان شعر فارسی - مانند [[قصیده]]، [[مثنوی]]، [[غزل]]، [[قطعه (شعر)|قطعه]]، [[رباعی]] و [[شعر نیمایی]] - نیز چیرهدست بودهاست. اما بیشتر از دیگر گونهها در غزل شهره بود و از جمله غزلهای معروف او میتوان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به [[علی بن ابیطالب]] ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به [[حافظ]] و [[فردوسی]]<ref name=":0" /> داشتهاست.
|