مرجئه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
VolkovBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات افزودن: ar, ca, fr, he, id, sv
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''مرجئه'''، گروهی از [[مسلمانان]] بودند که اعتقاد داشتند نباید در مورد کافر یا مومن بودن کسی در این دنیا اظهار نظر داد بلکه می‌بایست آن را به قیامت ارجاء داد.
عقايد مرجئه
ايمان و عمل
نقطه اشتراك تمامى طرفداران مرجئه جدا كردن حوزه ايمان از عمل است. اما درباره ماهيت ايمان اختلافهايى بين آنان وجود دارد. بعضى ايمان را همان معرفت دانسته‏اند عده‏اى ديگر علاوه بر معرفت خضوع قلبى را اضافه كرده‏اند و بعضى تصديق (اقرار زبانى) را لازم دانسته‏اند . در نظريه افراطى‏گيرى ايمان همان تصديق است و اقرار زبانى و اصولا معرفت خدا ربطى به تعريف ايمان ندارد.
 
مسأله ديگرى كه وجود دارد در مورد داخل شدن اعتراف به حقانيت رسولان در مفهوم ايمان است كه اين مسأله نيز مورد اختلاف است.
 
يكى ديگر از مسائل اختلافى در مورد همين مسأله ايمان، ارتباط درونى اجزاء ايمان و مرز كفر است. به تبع اختلاف نظر در مفهوم ايمان در مرز كفر هم اختلافهايى به وجود آمده است مثلا اگر ما ايمان را فقط معرفت بدانيم طبيعتا جهالت مرز كفر است. البته بايد توجه داشت كه با توجه به فلسفه پيدايش مرجئه، كشش اصلى به سمت اثبات ايمان و دور شدن از تكفير و كفر است در اين صورت شرايط براى ايمان سهل‏تر و براى تكفير دشوارتر است، اشعرى مى‏گويد : مرجئه جز كسانى را كه همه امت بر تكفير آنها اجماع دارند كافر نمى‏دانند. (1) در كنار اين مطلب توجه به اين مسأله كه عضد الدين ريجى مى‏نويسد: جمهور فقها و متكلمين احدى از اهل قبله را تكفير نمى‏كنند (2) جالب و تأمل برانگيز است.
 
مفهوم فسق نزد مرجئه
مرجئه با اصرار بر استقلال ايمان از عمل، مرتكب كبيره را داخل در حوزه ايمان كرده‏اند، بر خلاف خوارج كه اصرار بر كفر مرتكب كبيره دارند. معتزله نيز حد وسط را اختيار كرده و مفهوم فسق را براى حل اين مسأله عنوان كرده‏اند. به طورى كه او را تنها فاسق مى‏خوانند نه مؤمن و نه كافر. مرجئه نيز اين تعبير را در مورد مرتكب كبيره به كار مى‏برند اما او را مؤمن مى‏دانند. البته اين اطلاق فسق، بين فرقه‏هاى مختلف خوارج شدت و ضعف دارد .
 
مسأله وعيد و نظريه مرجئه
مرجئه، جداى از آنكه اصرار بر آن دارند كه مرتكب كبيره را از خلود در جهنم معاف سازند تمايل دارند تا درباره ورود موقت او نيز مفرى بيابند كه البته در اين راه با مشكلات عديده‏اى كه مهمترين آنها ظواهر برخى از آيات قرآن است رو به رو شده‏اند. در اين باره كه آيا اصولا وعيد (عذاب) براى فساق در قرآن آمده است يا خير، ديدگاههاى مختلفى از ناحيه مرجئه مطرح شده است، كه بعضا با قدرى يا جبرى بودن قائل مرتبط است.
 
اختلافاتى كه تا اينجا مطرح شد در مباحثى بود كه اساسا ارجاء در آن ديدگاههاى محورى داشت.
 
بايد توجه داشت كه فرقه‏ها، در عقايد جارى جامعه خود درگير شده و اختلاف نظرهايى در ميان رهبران آنها پديد مى‏آمده است.
 
اما مرجئه به دليل هضم شدن در اهل سنت و جماعت، نتوانستند آن قدر پايدار بمانند كه در مسايل ديگر ديدگاههاى مهمى را كه مختص آنها باشد، عرضه كنند. براى آشنايى بيشتر با اختلاف نظرهاى مرجئه درباره «معاصى انبياء»، «حبط اعمال»، «توحيد»، «رؤيت»، «خلق قرآن»، «ماهية البارى» ، «اسماء و صفات» مى‏توان به مقالات الاسلاميين اشعرى مراجعه كرد.
 
خلافت و استفاده از سيف
درباره خلافت، بسيارى از مرجيان، همانند اهل حديث، در خلافت خلفاى نخست ترديد داشتند در عين حال برخى از مرجيان همچون غيلان، اعتقادى به لزوم خلافت در قريش نداشتند.
 
درباره آراء مرجيان در خروج بر سلطان و استفاده از زور براى اقامه حق، بايد به شركت آنان در شورشهاى ضد اموى توجه داشت. اشعرى هم عقيده بيشتر آنان را در جواز خروج بر سلطان نقل كرده است. (3)
 
(«مرجئه» رسول جعفريان) با تلخيص
 
تقسيمات و فرق مرجئه (4)
در يك تقسيم كلى مى‏توان مرجئه را به دو گروه تقسيم كرد:
 
الف) كسانى كه در مورد حضرت على و عثمان قضاوتى نكردند و امر آنانرا به خدا واگذار كردند . (مرجئه در رابطه با مسائل اجتماعى)
 
ب) گروهى كه قائلند ايمان تنها گفتار است و عمل در آن نقشى ندارد. (مرجئه در رابطه با مسائل اعتقادى و كلامى)
 
در مورد گروه اول مى‏توان به صورت كلى‏تر چنين گفت، مرجئه گروهى بودند كه در رابطه با امور مشتبه، قضاوتش را به روز قيامت واگذار مى‏كنند تا خداوند درباره آن امور تصميم بگيرد. اين اعتقاد در صور مختلفى ظهور كرد كه يك نمونه آنرا ما ذكر كرديم.
 
گروه دوم خود به چند فرقه تقسيم شده‏اند كه عبارتند از:
 
1ـ قائلين به تأخير و جدايى عمل از ايمان و اينكه ايمان قابل نقص و زيادت نيست و استثنا نمى‏پذيرد، به اين گروه «مرحبة الفقهاء» مى‏گويند، عده‏اى از اهل كلام مثل اشاعره و ماتريديه و ابو حنيفه و بعضى فقها داخل در اين جرگه شدند پيدايش اين نظريه را بين سالهاى 73 تا 83 هجرى قمرى دانسته‏اند.
 
2ـ قائلين به اينكه ايمان مجرد معرفت بوده و معصيت به ايمان ضررى نمى‏رساند. جهميه و غيلانيه و شمريه از اين گروهند، به اين عده «مرجئه غالى» مى‏گويند.
 
3ـ قائلين به اينكه ايمان فقط قول زبانى است و حتى معرفت در آن نقشى ندارد، اين نظريه را به كراميه نسبت داده‏اند.
 
براى مرجئه تقسيمات ديگرى هم ذكر كرده‏اند مثل يونسيه، عبيديه، عنسانيه، بوثوبانيه، توفيه و صالحيه كه به اعتبار مشايخ اين فرقه‏ها نامگذارى شده‏اند. (5)
 
ايمان، اسلام و عمل در لسان اهل بيت (ع) (6)
در پايان اين مقاله شايسته است تأملى در ديدگاه اهل بيت نسبت به عمل و نقش آن در ايمان داشته باشيم كه طبيعتا اين تأمل، خود نقدى بر نظريه ارجاء خواهد بود.
 
از آيات قرآن و همچنين روايات ائمه استفاده مى‏شود كه محدوده اسلام جداى از محدوده ايمان است، ايمان تصديق قلبى است و در مرحله‏اى بالاتر از اسلام قرار دارد. در حاليكه اسلام تنها شهادتين لسانى و عمل به شرع است.
 
در روايتى از امام صادق (ع) ايمان معرفت نسبت به اعتقادات و احكام دانسته شده (7) با اين بيان ممكن است مسلمان بدون ايمان داشته باشيم اما مؤمن بدون اسلام ممكن نيست . انسان گناهكارـطبق بيان اين رواياتـ از حوزه ايمان خارج مى‏شود اما از حوزه اسلام بيرون نمى‏رود و با توبه و استغفار مى‏تواند مجددا به محدوده ايمان داخل شود. كفر وقتى حاصل مى‏شود كه حلال خدا حرام شمرده شود يا بالعكس، و يا اينكه ضروريى از دين انكار شود. مرجئه مرتكب كبيره را مؤمن مى‏دانند كه در اينجا تا حدى با بيانات ائمه اختلاف و تعارض دارند. در ضمن ائمه نپذيرفته‏اند كه ايمان حد ثابتى داشته باشد و كم و زياد نشود، (8) در اين روايات از ايمان دارى
 
درجات و مراتب مختلفى است. نكته ديگر اينكه در روايات، نقش عمل را در ايمان منتفى ندانسته‏اند .
 
و در برابر موضع افراطى ارجاء، امام صادق (ع) فرموده‏اند: ملعون است كسى كه ايمان را صرف گفتار و بدون عمل بداند. (9) در روايت ديگرى امام عمل را تنبيه وجود ايمان دانسته‏اند.
 
حتى در بعضى از روايات عمل جزو ايمان دانسته شده و در تعريف ايمان آورده‏اند كه الايمان قول و عمل اخوان شريكان. (10)
 
در مجموع بايد گفت در لسان اهل بيت ايمان و عمل هر دو اهميت دارند و ايمان بدون عمل اساسا انسان را از حوزه ايمان بيرون مى‏برد البته نه به سوى كفر كه به سوى اسلام صرف كه عبارت از ظواهر است.
 
براى آشنايى با ديدگاههاى متكلمين شيعه مى‏توان به اوائل المقالات شيخ مفيد (ص 70ـ71) و الذخيره سيد مرتضى (ص 536ـ537) و همچنين رسائل المرتضى (ج 1، ص 155) و كشف المراد علامه حلى (ص 454) مراجعه كرد، كه ديدگاه آنها نيز همان ديدگاه، اهل بيت و روايات مى‏باشد .
 
پى‏نوشتها:
 
1) مقالات الاسلاميين، ج 1، ص 207
 
2) المواقف، ص 392
 
3) مطالب ابن قسمت، از كتاب القدريه و المرحبه، ناصر بن عبدالكريم، تهيه شده است.
 
4) فرهنگ فرق اسلامى، محمد جواد مشكور.
 
5) مرحبه تاريخ و انديشه، رسول جعفريان ص 102 به بعد
 
6) مقالات الاسلاميين، اشعرى، ج 2، ص 125
 
7) الكافى، ج 2، ص 24
 
8) الكافى، ج 2، ص .34
 
9) بحار الانوار، ج 66، ص .19
 
10) الكافى، ج 2، ص .35
 
 
{{اسلام-خرد}}