منظور از مجوس (مغوس= مغ) پیروان آیین [[مهرپرستی|آیین مهر]] یا [[میترا]] است که دین اقوام آریایی بوده و قدمت آن به پیش از زرتشت بازمیگردد. این نکته متأسفانه توسط کسانی که آشنایی کافی با این دو آیین نداشتهاند معمولاً مخلوط و مشتبه گردیدهاست. دکتر هاشم رضی مترجم وندیداد (اوستا) نوشتهاست: «آنچه که دَرَش، گمانی نیست، زرتشت در شرق ایران، شمالشرقی- زاده شد و دین خود را ارائه کرد. جائی که زرتشت دین آورد، دین میترایی مورد ایمان و علاقهٔ مردم بود...<ref>هاشم رضی، وندیداد، ج ۱، ص ۶۷</ref> [[میترائیسم]] یا [[مهرپرستی]] نام دین باستانی اقوام [[آریایی]] است که بنا بر اندیشههای [[زروانیسم]] خود هم نور و هم ظلمت را از قوای طبیعت و لازمهلازمهٔ هستی میدانستند و بروز طبایع ایزد و اهریمن را در انسانها زادهزادهٔ جبر شرایط محیطی دانسته از این رو تلاش برای در ستیز انگاشتن این دو را همواره بسوی [[صلح]] سوق میدادند.
اگر مجوس را تغییر شکل یافتهیافتهٔ کلمهواژهٔ مغ بدانیم، این کلمهواژه سابقهسابقهٔ بسیار طولانی دارد. در اوستا این کلمهواژه یکبار به صورت موغو Moghu که همان مغ فارسی است[۳] آمده اما کلماتواژگان دیگری که از این ریشهاستریشه است مکرراً در خود گاتها به کار رفتهاست از جمله کلمهواژهٔ ''مگ'' که در یسنای ۲۹، قطعه ۱۱ و ۱۶ و یسنای ۵۳، قطعه ۵۳ آمدهاست ([[پورداود]]).<ref>پورداود، ج۱ ص ۷۵.</ref>
لفظ موغو در یسنای ۶۵ قطعه ۷ در جزو کلمهواژهٔ موغوتبیش Maghu – Tbish به معنی مغ آزار آمدهاست:<ref>اورنگ، مراد؛ ص ۱۶۵</ref>
آب از آن کسی که از] [میان ما[] بداندیش است مباد، آب از آن کسی که از ما بد گفتار است مباد، آب از آن کسی که از ما بدکردار است مباد، نه از آن بد دین، نه از آن دوست آزار، نه از آن مغ آزار، نه از آن هم برزن (همسایه) آزار، نه از آن خانواده آزار… (پورداود، ۲/۹۱).
در تورات هم در [[کتاب ارمیا]] باب ۳۹، جمله ۳ چنین آمده: نبوکد[[بخت نصر|نبوکدنصر]] پادشاه بابل با تمامی لشکر خود به اورشلیم آمده و شهر را محاصره کرد، همراه او و از سروران وی یکی نَرجَل شر اَصَرنَرجَلشراَصَر رئیس مجوسان بود (کتاب مقدس، ۱۱۶۰). و در جملهجملهٔ ۱۳ همان باب گوید: ارمیا را نکشتند و چند تن از جمله رئیس مجوسان ]مغان؟[مغان؟] را با او فرستادند. در قاموس کتاب مقدس ذیل کلمهواژهٔ مجوس آمدهاست: ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی را که در آن زمان معروف بود تعلیم میدادند و با پادشاه به میدان جنگ میرفتند و هر چند که علم ایشان بر قواعد صحیحه بنا نشده بود با وجود آن دانیال ایشان را به حکمت و دانشمندی توصیف مینماید (دانیال: ۱، ۲۰) و از برای ایشان نزد نبوکد نصر وساطت نمود (دانیال: ۲، ۲۴) و خود رئیس ایشان گردید<ref>هاکس، ص ۷۸۵</ref>
[[زرتشتیان]] کنونی خود از این باب که مغان مهرآیین پیش از زرتشت بودهاند و حتی رد پای آنهاآنها در کتب مذهبی آنان به خوبی دیده میشود کاملاً آگاهندآگاهند؛ برای نمونه قسمتی از سخنان سرموبد گرتیر به نقل از امرداد بدین شرح است: نسکها که نبشته مغان و موبدان سدها سال پس از زرتشت میباشند از نگاه یک زرتشتی اگر در راستای آموزههای اشو زرتشتاشوزرتشت باشند پذیرفته میباشند و اگر نباشند حتی اگر در اوستا باشند پذیرفته نمیباشند مانند قربانی جانوران که در گاثاها کنار گذاشته شدهاند اما در بخش دیگر اوستا دوباره گنجانده شدهاند که اگر خوب بنگرید رد پای مغان مهرایین و آناهیتایی را بهروشنی میتوان دید.<ref>مراجعه کنید به فروم امرداد در لینک زیر http://www.amordad.org/forum/index.php?topic=4244.30{{پیوند مرده|date=اکتبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot}}</ref> جای تعجب است که وقتی خود زرتشتیان مغ را مهرایین و متفاوت از زرتشتی میدانند چرا کلمهواژهٔ مجوس که همان معرب مغ است توسط برخی به زرتشتیان منتسب گردیده.
به عقیدهعقیدهٔ [[علی اصغر حکمت]] "آیین مغان که رواج فراوانی در دولت مادها داشت، گرچه با ظهور زردشت از رونق افتاد، اما برخی عقاید و سنن آنان به زرتشتیان منتقل گشت، از قبیل احترام به [[عناصر اربعه]] آب، خاک، باد و به ویژهبهویژه عنصر آتش. تجلیل مغان از آتش بیش از زرتشتیان بودهاست. برهمینبر همین اساس است که [[حافظ شیرازی]] از آتش درون، به یاد دیر مغان میافتد نه آتشکدهآتشکدهٔ زردشت:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
خط ۳۱:
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست.
اعتقاد به ثنویت و قدرت و تأثیرگذاری اهریمن، در آیین مغان بسیار شدیدتر از عقایدی است که در دین زرتشت به چشم میخورد. آفتابپرستی و جادوگری نیز از ویژگیهای آنهاآنها بودهاست؛ تا جایی که مغان را به جادوگری میشناختند"<ref>حکمت، ص ۱۴۶–۱۵۰</ref>