هنری هشتم، پسر دوم هنری هفتم، پادشاه انگلستان بود. هنری هفتم، پادشاه انگلستان، برای اینآن که بتواند از حمایت سیاسی اسپانیا بهرهمند بشودشود (آن زمان اسپانیا، پرتغال و هلند ابرقدرتهای اروپا و جهان بهشمار میرفتند) مصر بود که ازدواجی سیاسی ترتیب بدهد. وی کاترین دختر پادشاه اسپانیا را به عقد ولیعهدش [[آرتور تیودور|آرتور]] درآورد. وقتی کاترین جوان قدم به انگلستان گذاشت، متوجه شد ولیعهد (در واقع داماد) پسری علیل و بیمار است که تمام عمرش را در رختخواب سپری کرده. اما کاترین جرئت اعتراض نداشت و در دربار انگلستان ماند و در میان مردم به [[کاترین آراگون]] معروف شد. خیلی زود ولیعهد بیمار درگذشت و کاترین عزم بازگشت به کشور خودش را کرد. پادشاه که حاضر نبود این موقعیت را از دست بدهد، اصرار کرد که کاترین را به عقد خودش دربیاورد. این موضوع اعتراض کلیسا و مردم را برانگیخت زیرا ازدواج پدرشوهر و عروس را نامشروع میدانستند ولی پادشاه مدعی شد چون میان کاترین و پسرش هیچ مقاربتی صورت نگرفته، پس ازدواج او با عروسش مشکلی ندارد. اما به هرحال او نتوانست در برابر اعتراضها پایداری کند و تصمیم گرفت کاترین را به عقد پسر دیگرش هنری درآورد که چندین سال کوچکتر از کاترین بود. هنری به اجبار با همسر برادر متوفایش ازدواج کرد درحالی که هیچ علاقهای به او نداشت. این ازدواج منجر به تولد دختری به نام ماری شد که بعدها ماری خونین لقب گرفت. هفت بارداری بعدی کاترین نتیجهای جز سقط نداشت و این موضوع وقتی مهم شد که هنری به تخت نشست و همه منتظر تولد یک ولیعهد بودند.
به این ترتیب هنری بر آن شد تا از او جدا شود. کلیسا اجازه جدایی به پادشاه نمیداد زیرا عدم تولد فرزند ذکور را دلیلی بر طلاق نمیدانست. پس هنری بر آن شد تا پیمان زناشویی خود با کاترین را باطل کند. این کار نیز از دید کلیسا مجاز نبود؛ بنابراین با لایحهای که [[تامس کرامول]]، منشی و پس از چندی [[نخستوزیر]] پادشاه به شورای اعیان برد، هنری با ایجاد اصلاحاتی خود را رهبر دینی نیز نامید تا به هدف خود برسد.