آدولف هیتلر: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
میهن دوستان (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
میهن دوستان (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۷:
 
== ورود به سیاست ==
بعد از پایان [[جنگ جهانی اول]]، هیتلر به [[مونیخ]] بازگشت.{{sfn|Bullock|1999|p=۶۱}} او که تحصیلات مرسوم را دارا نبود و چشم‌اندازی شغلی برای خود نمی‌دید، در ارتش ماند.{{sfn|Kershaw|1999|p=۱۰۹}} در ژوئیه ۱۹۱۹، او به یک مأمور اطلاعاتی یکی از واحدهای شناسایی [[رایشسور]]<ref group="و">Reichswehr</ref> تبدیل و وظیفه تأثیرگذاری بر دیگر سربازان و نفوذ در [[حزب کارگران آلمان]] به او محول شد. در یکی از میتینگ‌هایگردهمایی‌های حزب کارگران به تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۱۹، دبیرکل حزب [[آنتون درکسلر]]<ref group="و">Anton Drexler</ref> تحت‌تاثیر توانایی سخنوری هیتلر قرار گرفت. او یک نسخه از رساله خود به نام ''بیداری سیاسی من'' که شامل تفکرات [[ضدیهودی]]، [[ناسیونالیسم|ناسیونالیستی]]، [[ضدسرمایه‌داری]] و ضد مارکسیسم بود را به او داد.{{sfn|Kershaw|2008|p=۸۲}} مطابق دستور مافوق‌هایش در ارتش، هیتلر خواستار عضویت در حزب شد{{sfn|Evans|2003|p=۱۷۰}} و بعد از یک هفته، درخواستش را پذیرفتند و با شماره عضویت ۵۵۵ به آن حزب پیوست (هیتلر در واقع پنجاه و پنجمین عضو حزب کارگران آلمان بود، اما آن‌ها برای اینکه خود را حزب بزرگ‌تری بنمایانند، شمارش اعضا را از ۵۰۰ شروع کردند).{{sfn|Kershaw|2008|pp=75, 76}}{{sfn|Mitcham|1996|p=۶۷}}
[[پرونده:Hitler's_DAP_membership_card.png|بندانگشتی|کارت عضویت هیتلر در [[حزب کارگران آلمان]]]]
در همین اوقات هیتلر قدیمی‌ترین نظر ثبت شده خود در ربط با [[یهودیان]] را ابراز کرد؛ او در نامه‌ای به تاریخ ۱۶ سپتامبر ۱۹۱۹ به [[آدولف گیملیخ]]<ref group="و">Gemlich letter</ref> دربارهٔ [[مسئله یهود]] نوشت و در [[نامه گیملیخ|آن نامه]] هیتلر گفت که هدف دولت باید «حذف همه یهودیان» باشد.{{sfn|Kershaw|1999|pp=۱۲۵–۱۲۶}}
خط ۱۲۰:
{{گفتاورد|غرور ناسیونالیستی دیوانه‌واری که چون [[هیستری]] بود در ما فوران کرد. در دقایق پایانی، ما از درون ریه‌هایمان، درحالی که اشک بر روی گونه‌هایمان جاری بود فریاد می‌کشیدیم: [[سلام نازی|زیگ هایل]]،{{efn|درود بر پیروزی|name=|group=}} زیگ هایل، زیگ هایل! از آن لحظه به بعد، من با روح و تن خود به آدولف هیتلر تعلق داشتم.{{sfn|Heck|2001|p=۲۳}}}}
 
نخستین پیروان او شامل [[رودلف هس]]،<ref group="و">Rudolf Hess</ref> خلبان سابق نیروی هوایی [[هرمان گورینگ]]<ref group="و">Hermann Göring</ref> و افسر ارتش [[ارنست روم]]<ref group="و">Ernst Röhm</ref> بودند. فرماندهی [[اس‌آ]]،<ref group="و">SA, Sturmabteilung</ref> ارگان [[نظامی‌نما]]ی نازی‌ها که وظیفه نگهبانی از میتینگ‌هایگردهمایی‌های حزب و حمله به رقبای سیاسی را داشت، به روم سپرده شد. [[اوفبا فرنگوینگ]]،<ref group="و">Aufbau Vereinigung</ref> یک گروه از [[ارتش سفید|روس‌های سفید]] تبعیدی در مونیخ و از اولین ناسیونال سوسیالیست‌ها، هم تأثیر به‌سزایی بر تفکرات هیتلر داشتند.{{sfn|Kellogg|2005|p=۲۷۵}} این گروه که توسط صنعت‌گران ثروتمند تغذیه مالی می‌شد، هیتلر را با نظریاتی چون یک توطئه بزرگ یهودی و ارتباط میان [[بلشویک]]ها و [[بازار بین‌المللی]] آشنا کرد.{{sfn|Kellogg|2005|p=۲۰۳}}
 
در ۲۴ فوریه، حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان، به‌طور مخفف حزب نازی، یک برنامه ۲۵ بندی را منتشر کرد. این برنامه شامل تفکرات منسجمی نبود و در عوض، حاوی نظراتی چون التراناسیونالیسم، مخالفت با عهدنامه ورسای، بی‌اعتمادی به [[سرمایه‌داری]] و چندی از نظرات [[سوسیالیسم|سوسیالیستی]] بود که در [[جنبش فلکیش]]ی [[پان‌ژرمنیسم]] طرفداران زیادی داشتند. برای هیتلر، مهم‌ترین بخش آن تفکرات یهودستیزانه آن بود. او این برنامه را به عنوان ابزاری جهت کسب محبوبیت برای حزب در میان مردم می‌دید.{{sfn|Bracher|1970|pp=۱۱۵–۱۱۶}}
خط ۱۲۸:
در ۱۹۲۳، هیتلر ابراز آمادگی کرد تا به [[اریش لودندورف]]،<ref group="و">Erich Ludendorff</ref> از ژنرال‌های جنگ جهانی اول، در کودتایی که به «[[کودتای مونیخ|کودتای آبجو فروشی]]» معروف شد، کمک کند. حزب نازی آلمان از [[فاشیسم ایتالیایی|فاشیست‌های ایتالیایی]] به عنوان مدلی برای نمایش‌ها و سیاست‌های خود الگو می‌گرفت. هیتلر قصد داشت با برنامه‌ریزی کودتای خودش در [[باواریا]] و سپس به چالش طلبیدن دولت برلین، از [[رژه به سوی رم]] [[بنیتو موسولینی]] تقلید کند. هیتلر و لودندورف از [[گوستاو ریتر فن کار]]،<ref group="و">Gustav Ritter von Kahr</ref> کمیسر ایالتی و رهبر دوفاکتوی باواریا خواستند که از آن‌ها حمایت کند. اما کار، در کنار رئیس پلیس [[هانتس ریتر فون زایسر]]<ref group="و">Hans Ritter von Seisser</ref> و ژنرال [[رایشسور اتو فون لاساو]]<ref group="و">Otto von Lossow</ref> قصد داشتند یک دیکتاتوری ناسیونالیست بدون حضور هیتلر برپا کنند.{{sfn|Kershaw|2008|p=۱۲۶}}
[[پرونده:Bundesarchiv_Bild_102-00344A,_München,_nach_Hitler-Ludendorff_Prozess.jpg|بندانگشتی|متهمان کودتای مونیخ]]
در ۸ نوامبر ۱۹۲۳، هیتلر و اس‌آ به یک میتینگگردهمایی عمومی با حضور ۳٬۰۰۰ نفر که توسط گوستاو ریتر فن کار در یک آبجو فروشی در مونیخ برنامه‌ریزی شده بود، حمله کردند. هیتلر سخنرانی کار را مختل کرد و اعلام کرد که یک انقلاب ملی شروع شده‌است؛ او از تشکیل یک دولت ملی جدید توسط اریش لودندورف خبر داد.{{sfn|Kershaw|2008|p=۱۲۸}} هیتلر به تهدید اسلحه از کار، زایسر و لاساو خواست که این موضوع حمایت کنند و آن‌ها نیز پذیرفتند.{{sfn|Kershaw|2008|p=۱۲۸}} نیروهای هیتلر در ابتدا موفق شدند رایشسور محلی و مقرهای [[پلیس]] را اشغال کنند اما کار و همراهانش به سرعت حمایت خود را پس گرفتند. ارتش و پلیس ایالتی هم از او حمایت نکردند.{{sfn|Kershaw|2008|p=۱۲۹}} روز بعد، هیتلر و افرادش به وزارت جنگ باواریا هجوم بردند تا دولت باواریا را برکنار کنند اما پلیس آن‌ها را متفرق کرد.{{sfn|Kershaw|2008|pp=۱۳۰–۱۳۱}} ۱۶ نازی و ۴ افسر پلیس کشته شدند و کودتا شکست خورد.{{sfn|Shirer|1960|pp=۷۳–۷۴}}
 
هیتلر به خانه [[ارنست هانفستنگل]]<ref group="و">Ernst Hanfstaengl</ref> فرار کرد و حتی گزارش شده‌است که به خودکشی فکر کرده‌است.{{sfn|Kershaw|2008|p=۱۳۲}} زمانی که ۱۱ نوامبر ۱۹۲۳ به جرم خیانت دستگیرش کردند، افسرده اما آرام بود.{{sfn|Kershaw|2008|p=۱۳۱}} محکمه او در دادگاه خلق در مونیخ به تاریخ فوریه ۱۹۲۴ آغاز شد{{sfn|Munich Court, 1924}} و [[آلفرد روزنبرگ]]<ref group="و">Alfred Rosenberg</ref> به صورت موقت رهبری حزب نازی را عهده‌دار شد. در اول آوریل، هیتلر به پنج سال زندان در [[زندان لاندسبرگ]] محکوم شد.{{sfn|Fulda|2009|pp=۶۸–۶۹}} نگهبانان در آن زندان با او رفتار دوستانه‌ای داشتند و به او اجازه داده شد از طرفدارانش نامه دریافت کند و با هم حزبی‌های خود دیدار داشته باشد. دادگاه عالی باوریا او را عفو کرد و علی‌رغم مخالفت‌های دادستان دولتی، در ۲۰ دسامبر ۱۹۲۴ آزاد شد.{{sfn|Kershaw|1999|p=۲۳۹}} با محاسبه زمان بازداشت، او در مجموع اندکی بیش از یک سال را در زندان سپری کرد.{{sfn|Bullock|1962|p=۱۲۱}}
خط ۳۸۹:
== میراث ==
{{Further|پیامدهای نازیسم|نئونازیسم}}
معاصران هیتلر خودکشی او را به باطل شدن یک افسون مربوط دانستند.{{sfn|Fest|1974|p=753}}{{sfn|Speer|1971|p=۶۱۷}} حمایت عمومی از هیتلر در زمان مرگش پایین آمده بود و تعداد کمی از [[آلمانی‌ها]] بر مرگ او دریغ خوردند؛ به گفته کرشاو، بیشتر شهروندان و پرسنلکارکنان نظامی مشغول وفق دادن خود با سقوط کشور یا فرار از میدان نبرد بودند و نتیجتاً هیچ اهمیتی به موضوع ندادند.{{sfn|Kershaw|2012|pp=۳۴۸–۳۵۰}} بنا به جان تولاند، مورخ، [[ناسیونال سوسیالیسم]] بدون یک رهبر مانند یک حباب ترکید.{{sfn|Toland|1992|p=۸۹۲}}
[[پرونده:Mahnstein.JPG|بندانگشتی|بنای یادبودی در بیرون زادگاه هیتلر در برانائو ام این. بر روی آن نوشته شده‌است:{{sfn|Zialcita|2019}}<poem>
برای صلح، آزادی
خط ۴۰۱:
=== در پروپاگاندا ===
{{بیشتر|فهرست سخنرانی‌های آدولف هیتلر}}
هیتلر از فیلم‌های مستند برای ایجاد [[کیش شخصیت]] استفاده می‌کرد. او در طول زندگی سیاسی‌اش در چند فیلم تهیه‌شده برای پروپاگاندا حضور یافت که بیشتر آن‌ها را [[لنی ریفنشتال]]،<ref group="و">Leni Riefenstahl</ref> از پیشتازان فیلم‌سازی مدرن،نوین، ساخت.{{sfn|''The Daily Telegraph'', 2003}} از جمله فیلم‌هایی که هیتلر در آن‌ها حضور پیدا کرد شامل آثار زیر است:
* ''[[پیروزی ایمان]]'' (۱۹۳۳)
* ''[[پیروزی اراده]]'' (۱۹۳۵)