خدافراگیردانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Zionistology (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: واگردانی دستی برگرداندهشده |
Zionistology (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۴:
در بعضی از انواع پانانتئیسم، کیهان و گیتی در درون خداست و نیروی درون کائنات هم خودِ اوست. پانانتئیسم از ادّعای مبنی بر یکی بودن خدا و کائنات دفاع میکند و مدّعی است که در حقیقت خدا بسیار بزرگتر است و کائنات بخشی از اوست. هندوئیسم باوری است بسیار شبیه به همهخداییِ پانتئیسم و پانانتئیسم.
== تفاوت خدافراگیردانی و وحدت وجود ==
بر اساس برداشت غلط برخی شرق شناسان از عرفان اسلامی عقاید برخی صوفیان و [[ابن عربی]]، تا حدّی نزدیک به پانتئیسم و پانانتئیسم است. آنان به غلط و به دلیل عدم درک درست از منابع عرفان اسلامی؛ [[وحدت وجود]] به همه خدایی تعبیر کردهاند و عقاید عرفای شیعه همچون [[سید حیدر آملی]] و [[ملاصدرا]] را اشتباهاً بر اساس تعبیر کردهاند. [[<ref name="خبرگزاری مهر">{{Cite news |url=https://www.mehrnews.com/news/4960276/وجود-خدا-در-عرفان-مسئله-نیست-تا-نیاز-به-اثبات-داشته-باشد |title=فنایی اشکوری در گفتگو با مهر؛ وجود خدا در عرفان مسئله نیست تا نیاز به اثبات داشته باشد |last=فنایی اشکوری |first=محمد}}</ref>]] استاد فلسفه و عرفان تطبیقی در گفتگویی با خبرگزاری مهر پیرامون برداشت غلط شرق شناسان از وحدت وجود میگوید: {{نقل قول|معمولاً تلقی اینان از وحدت وجود همه خدایی (pantheism) است. طبق این دیدگاه خدا و جهان عین هم هستند و خدا چیزی غیر از جهان نیست. شاید به تعبیری بتوان گفت از نظر اینان کل جهان خدا است. غیر از موجودات متعین و متمایز عالم موجود دیگری بنام خدا وجود ندارد. خدا مجموعهٔ هستی است. به تعبیر برخی مثلاً هنگامی که از درخت سخن میگوئیم درخت حقیقت و هویتی جز ریشه و تنه و شاخهها ندارد. غیر از این اجزا چیزی بنام درخت نداریم. همین مجموعهٔ به هم پیوسته که هویت یگانهای دارد درخت است و در ورای این اجزا نباید به دنبال چیزی بنام درخت بود. به گمان اینها نسبت خدا با موجودات عالم هم اینگونه است. این تلقی از خدا در واقع نوعی ماتریالیسم و انکار خدا است. خدا در این تلقی چیزی جز یک نام برای کل جهان نیست. جهان نیز در این نگاه معمولاً همان جهان مادی و عالم طبیعت است. نتیجهٔ این دیدگاه این است که موجودی جز طبیعت و بیرون از آن وجود ندارد. قطعاً خدای عارفان چنین نیست و دستکم عارفان ادیان ابراهیمی به چنین خدایی قائل نیستند و آن را عین بیخدایی میدانند. اگر مراد از همه خدایی این دیدگاه باشد، همه خدایی با وحدت وجود عرفانی بیگانه است. اگر عارفان از عینیت خدا با عالم سخن میگویند یا بسیط الحقیقه را کل الأشیاء میدانند، در همان حال بر غیریت خدا با عالم نیز تأکید دارند. خدا عین عالم است در مقام ظهور و غیر عالم است در مقام ذات و بطون. به این معنا عالم ظهور و تجلی خدا است، نه عین خدا. بااینکه خدا در همهٔ مراتب هستی حضور و ظهور دارد، اما خدا محدود به هیچ مرتبهای نیست و مساوی با عالم نیست؛ بلکه بسی فراتر از آن است. او محیط به عالم است. چنانکه در مبحث وحدت وجود گذشت، نسبت خدا و عالم نسبت شأن و ذی شأن و ظل و ذی ظل است، نه عینیت محض. از نگاه وحدت وجودی عرفانی نسبت خدا با عالم نسبت روح به تن نیز نیست، چون در این صورت خدا جزئی از هستی خواهد بود، نه کل آن و نه ورای آن و همچنین چنانکه روح به بدن محتاج است خدا نیز نیازمند جهان خواهد بود، در صورتی که این لوازم باطل است. بنا بر این خدا نه مجموعهٔ عالم است، نه همچون روحی است که عالم کالبد اوست، نه امری مبهم و انتزاعی و ذهنی است. حقیقتی است خارجی و عینی بلکه عین هستی، متمایز از اشیا و متمایز از کل عالم اعم از طبیعت و ماورای طبیعت و در عین حال حاضر در همهٔ اشیا و عوالم.}}
== جستارهای وابسته ==
|