اریک و ایمی بوون یک زوج متاهلیمتأهلی هستند که به دنبال خرید خانه برای خود و سه فرزندشان هستند: دختر 16۱۶ ساله کندرا (ساکسون شاربینو)، پسر 9۹ ساله گریفین (کایل کاتلت) و 6۶ ساله دختر مدیسون (کندی کلمنتس). اریک به تازگی مرخص شد ،شد، اما آنها خانه ای را نشان می دهندمیدهند که اخیراً در بازار آمده استآمدهاست که متناسب با دامنه قیمت آنها است ،است، بنابراین آنها آن را خریداری می کنندمیکنند و به داخل می روندمیروند.
شب اول ،اول، آنها نویزهای عجیب و غریبی در دیوارها می شنوندمیشنوند و گریفین یک جعبه حاوی دلقک پیدا میمیکند کند عروسک هایعروسکهای که در خانه مانده بودند. در نیمه شبشب، ، چراغ هاچراغها و دستگاه هایدستگاههای الکترونیکی شروع به روشن و خاموش می کنند ،میکنند، زیرا به نظر می رسدمیرسد یک نیروی غافل از داخل خانه حرکت می کندمیکند. هیجان گریفین را بیدار می کندمیکند و او به طبقه پایین می رودمیرود و مادی را پیدا می کندمیکند که با حضور ناشناخته ای در داخل تلویزیون صحبت می کندمیکند. او می گویدمیگوید گریفین کسی در راه است و او سعی دارد تلویزیون را از برق جدا کند و باعث میمیشود شود چراغ هاچراغها از کنترل خارج شوند. مادی سپس در حالی که صفحه تلویزیون خود را لمس می کندمیکند به خانواده می گویدمیگوید "«آنها اینجا هستند"».
عصر روز بعد ،بعد، اریک و ایمی به همراه دوستان خود به صرف شام می روندمیروند و سه فرزند خود را در خانه می گذارندمیگذارند. آنها می آموزندمیآموزند که خانه آنها در یک قبرستان قدیمی ساخته شده است ،شدهاست، اگرچه قرار بود سازنده املاک بقایای انسان را جابجا کند. کندرا با صدای عجیب و غریب در اتاق لباسشویی بیدار می شودمیشود. در حین بررسی سر و صدا ،صدا، کف کف و دست جنازه ظهور می کندمیکند. شروع به کشیدن در پای او می کند ،میکند، اما او موفق به بالا رفتن خودش می شودمیشود. در همین حال ،حال، گریفین متوجه می شود عروسکمیشود هایعروسکهای دلقک به تنهایی در حال حرکت هستند. یک عروسک دلقک به او حمله می کند ،میکند، اما او....او…