یونیورسال پیکچرز: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزئی، اصلاح در جعبه اطلاعات، ویرایش ربات برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
علی شیرکرمی (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵:
== تاریخچه ==
=== سالهای اولیه قرن بیستم ===
در سال ۱۹۰۵ زمانی که [[کارل لمله]] Carl Laemmle آلمانیتبار در [[شیکاگو]] به دنبال مکان مناسبی برای افتتاح فروشگاه لباس خود میگشت، بهطور اتفاقی به صفی از مردم که برای رفتن به Nickelodeon یا سینماهای اولیه و ارزان قیمت آن دوران که تصاویر متحرک سادهای را به نمایش میگذاشتند، برخورد کرد. او که از میزان شوق مردم برای دیدن این فیلمهای اولیه حیرت کرده بود تغییر مسیر داده و سینمای White Front را تأسیس کرد. در کمتر از یک ماه هزینه سرمایهگذاری او بازگشت و او به همراه شریک خود Robert Cochrane دومین سالن خود را نیز تأسیس کرد. این سرمایهگذاریها ادامه داشت و رفته رفته آنان را به یکی از بزرگترین پخش کنندههای کشور مبدل ساخت. تا سال ۱۹۰۹ لاامل و کوچران از تجارت خود در آمریکا و [[کانادا]] بیش از ده هزار دلار در هفته درآمد داشتند.
اما تا به اینجا آنها صرفاً توزیعکننده بودند و تولید فیلم در انحصار Motion Picture Patents بود که توسط ادیسون -مخترع موتورهای الکتریکی داخل دوربینها و پروژکتورها- حمایت میشد. بعد از اختلافات و مشاجرات پیش آمده لاامل تصمیم گرفت که دیگر پولی به ادیسون پرداخت نکند. قطع همکاری با کمپانی MPP که تنها قدرت انحصاری تولید فیلم در آن زمان بود، آنها را که دیگر فیلمی برای توزیع و فروش نداشتند، به صرافت تولید فیلمهای خودشان انداخت.
خط ۶۴:
سال ۱۹۲۹ کارل لامل پسر به عنوان کادوی تولد بیست و یک سالگی به جای پدر بر مسند مدیریت یونیورسال تکیه زد. لاامل جوان که اهداف بلندپروازانهای داشت به هدف بروز رسانی کمپانی دست به اصلاحاتی زد. وی با هدف ساخت فیلمهای بلند و باکیفیت ۴۰ درصد از حجم تولیدات کمپانی کاست. توجه او به رمانها منجر به خلق چندین فیلم بلند برجسته شد. فیلمهایی چون پادشاه جاز (۱۹۳۰) - اولین فیلم موزیکال رنگی دنیا- یا All Quiet on western front (۱۹۳۰) که [[جایزه اسکار بهترین فیلم]] را برای آنان به ارمغان آورد.
اما در حقیقت یونیورسال بخش زیادی از شهرت خود را در طی سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۵ و با ساخت ۸ فیلم سینمای وحشت به دست آورد که شاهکارهایی چون دراکولا (۱۹۳۱)، فرانکشتاین (۱۹۳۲)، مومیایی (۱۹۳۲) و [[مرد نامرئی (فیلم ۱۹۳۳)|مرد نامرئی]] (۱۹۳۳) از آن جمله است.
با این حال این فیلمهای باکیفیت نظر تماشاگران آن دوره را به خود جلب نکرد و میزان فروش، از پسِ جبران هزینههای ساخت این فیلمهای گرانقیمت برنیامد و سایه بحران بر سر یونیورسال پدید آمد.
سال ۱۹۳۶ زمانی که بودجه ساخت فیلم Showboat -که ستارگان برادوی در آن ایفای نقش میکردند- اعلام شد، سهامداران کمپانی که ولخرجیهای لاامل پسر زنگ خطر را برایشان به صدا درآورده بود اجازه تولید فیلم را ندادند تا اینکه لاامل پدر وامی ۷۵۰ هزار دلاری را با وثیقه قرار دادن سهم خود در یونیورسال از کمپانی Standard Capital دریافت کرد. این اولین بار در تاریخ ۲۶ ساله یونیورسال بود که برای تولید فیلم به قرض روی آورده بودند. در نهایت بودجه فیلم از این مقدار هم ۳۰۰ هزار دلار فراتر رفت و Standard Capital تقاضای بازپرداخت وام را کرد و زمانی که کمپانی از عهده قرض خود برنیامد این فصل از تاریخ یونیورسال به سر آمد و Standard Capital با بهره از وثیقهای که در اختیار داشت کنترل کمپانی را به دست گرفت و بر بیش از بیست سال تسلط خانواده لااملی بر یونیورسال پایان داد.
با پایان فرمانروایی خانواده لااملی بر یونیورسال دوران جدیدی در تاریخ این کمپانی سینمایی آغاز شده بود. کمپانی یونیورسال که اینک با نام New Universal فعالیت میکرد، با کاهش تولید و متوقف کردن نمایشهای خود در اروپا به تقویت منابع و سرمایههای خود پرداخت. سالهای اولیه مدیریت جدید دوران خوبی بود. در ۱۹۳۶ یونیورسال با دو فیلم «[[مرد من گادفری (فیلم ۱۹۵۷)|مرد من؛ گادفری]]» و «سه دختر زرنگ» که ساخت آنها از دوره قبل شروع شده بود نامزد ۹ جایزه اسکار شد و «دیان دوبین» ستاره ۱۵ ساله فیلم «[[سه دختر زرنگ]]» به عنوان یکی از بزرگترین سوپراستارهای سالهای آینده به دنیای سینما معرفی شد. ستارهای که در مدت ۱۲ سال حضورش در یونیورسال در ۲۱ فیلم بازی کرد و در سال ۱۹۳۸ جایزه اسکار ویژهای را به عنوان یک ستاره جوان از آن خود کرد.
در اواخر دهه ۳۰ و با حضور مدیران جدید، یونیورسال در تلاش بود با بودجههای کم، تودههای بیشتری از مردم را سرگرم کند. تلاشی که به ثمر نشست و کمپانی به لطف درخشش ستاره جوان خود توانست از میان ضررهای خویش برخیزد و از زیان ۱٫۸ میلیون دلاری در سال ۱۹۳۶ به سود خالص ۱٫۵ میلیون دلار در سال ۱۹۳۹ دست پیدا کند.
خط ۷۷:
این دوره همچنین شاهد حضور نخستین درامهای جنایی بود که برخی از برجستهترین محصولات تاریخ یونیورسال را نیز در برمیگیرند. فیلمهایی چون [[سایه یک شک]] (۱۹۴۳) به کارگردانی [[آلفرد هیچکاک]]، مظنون (۱۹۴۴) ساخته [[روبرت زیودماک]] و [[خیابان اسکارلت]] (۱۹۴۵) به کارگردانی [[فریتس لانگ]].
یونیورسال در سال ۱۹۴۵ بهطور متوسط با ساخت
سال ۱۹۴۶ یونیورسال با ادغام در کمپانی International Pictures Stemmed خطی مشی جدیدی در پیش گرفت. مالکان جدید ساخت فیلم و سریال کوتاه و وسترنهای ارزان قیمت را به هدف تمرکز روی ساخت فیلمهای بلند باکیفیت متوقف کردند و به این منظور به همکاری خود با بسیاری از ستارهها پایان دادند.
خط ۱۲۵:
=== قرن بیست ویکم ؛ هزاره سرگرمی ===
هزاره جدید برای یونیورسال با امیدهای فراوان به اکران فیلم «[[چگونه گرینچ کریسمس را دزدید (فیلم)|چگونه گرینچ کریسمس را دزدی]]<nowiki/>د» (۲۰۰۰) با بازی جیم کری و «گلادیاتور» (۲۰۰۰) با بازی راسل کرو آغاز شد. امیدی که معلوم شد بی جا نبودهاست. فیلمها در گیشه موفق عمل کردند و تحسین منتقدان را هم برانگیختند و جایزههای اسکار را نیز سرازیر کردند.
اما در این سالها یونیورسال در زمینههای دیگر هم موفق عمل کرد. سال ۱۹۹۹ عرضه فیلم مومیایی روی DVD رقم باورنکردنی یک میلیارد دلار فروش به همراه داشت. موفقیت خیره کنندهای که کمپانی را حتی برآن داشت تا بسیاری از محصولات قدیمی خود همچون مرد نامرئی (۱۹۳۳) یا سری فیلمهای آلفرد هیچکاک فقید را نیز روی سیستم پخش خانگی توزیع کند.
|