حدیث قلم و کاغذ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
گسترس برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
نیازمند به منابع غیر دست اول برچسبها: خنثیسازی افزودن پیوند وبنوشت (وبلاگ) یا انجمن (فروم) |
||
خط ۱:
{{محمد۲}}
'''حدیث قلم و
محمد در سال ۶۳۲ میلادی بیمار شد و سلامت او یک روز پنج شنبه به شدت تغییر کرد. گزارش شدهاست که محمد درخواست قلم و کاغذ کرده تا بیانیهای بنویسد که مانع از گمراهی امت اسلام بشود. عمر بن خطاب با توهین به محمد پاسخ داد: «بایستید! این مرد [محمد] هذیان میگوید. کتاب خدا برای ما کافی است.<ref>{{Cite book|title=Hayaat al-Qulub, Volume 2|page=998}}</ref> توهین عمر به محمد، بر خلاف قرآن است که در سوره نجم، آیههای ۳ و ۴ میگوید: «و [محمد] هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. (۳) سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست. (۴)»<ref>{{Cite book|last=Razwy|first=Sayed Ali Asgher|title=A Restatement of the History of Islam and Muslims}}</ref>
برخی از حاضران به عمر گفتند: «از دستور رسولالله اطاعت کن» و بحث و جدلی درگرفت.<ref>{{Cite web|title=The Incident of Pen and Paper from Sunni Sources|url=https://www.seratonline.com/6342/the-incident-of-pen-and-paper-from-sunni-sources/|website=Serat Online|publisher=SeratOnline}}</ref> {{Quote|[[ابنعباس]] روایت میکند:<p>
«هنگامی که رسول خدا در بستر مرگ بود و در خانه چند نفر حاضر بودند از جمله آنها عمر بن خطاب بود. پیامبر گفت: «بگذارید چیزی بنویسم که پس از این شما گمراه نشوید» عمر گفت: «پیامبر به شدت مریض است، قرآن نزد شماست و کلام خدا برای ما کافی است». افراد حاضر در خانه بحث و جدل کردند. عدهای گفتند کاغذی بیاورید تا پیامبر وصیتی بنویسد و ما را از گمراهی نجات دهد ولی دیگران حرف عمر را تکرار میکردند. چون سخنان زیادی گفته شد و دامنه اختلافات بالا گرفت، رسول خدا فرمود: «از نزد من برخیزید که در حضور من جدال و اختلاف شایسته نیست». به دلیل بحث و جدل پیامبر خدا نتوانست آنچه میخواست را بنویسد.»|[[محمد بخاری]]|''[[صحیح بخاری]]''<ref name="bukhari770573">{{hadith-usc|usc=yes|Bukhari|7|70|573}}</ref>}} <ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹.</ref><ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی = تیجانی|نام = محمد|عنوان = انگاه که هدایت شدم|ناشر = بنیاد معارف اسلامی}}</ref>
{{گفتاورد|[[سعید بن جبیر]] روایت میکند که ابنعباس میگفت: «پیامبر خدا گفت: «برای من قلم و کاغذی بیاورید تا برایتان متنی بنویسم تا (با پیروی از آن) شما هیچگاه گمراه نشوید». عدهای گفتند واضح است که پیامبر خدا هذیان میگوید.»|[[مسلم بن حجاج نیشابوری]]|''[[صحیح مسلم]]''<ref name="ReferenceA">{{hadith-usc|usc=yes|Muslim|013|4015}}</ref>}} <ref>مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶.</ref>▼
== انگیزهها ==
عمر شنیده بود که محمد [[حدیث ثقلین]] را بارها تکرار میکرد که میگوید: «من در میان شما دو امانت گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا [[قرآن]] و دیگری [[اهل بیت]] را. تا وقتی که به این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچگاه از هم جدا نمیشوند. تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». عمر تصور میکند که پیامبر میخواهد دربارهٔ قرآن و اهل بیت بنویسد و تمام تلاش خود را کرد تا از آن جلوگیری بکند.<ref name="auto">{{Cite web|last=Abdullah|title=A Brief Analysis of the Incident of the Paper|url=http://umar-ibn-khattab.blogspot.com/2012/12/a-brief-analysis-of-incident-of-paper.html|website=Umar ibn Khattab}}</ref>
چند سال بعد، ابنعباس گفتگویی با عمر داشته و عمر به او میگوید: «من به شما میگویم: رسول شریف میخواست علی را در طول بیماری خود جانشین کند، اما من جلویش را گرفتم.»<ref name="auto">{{Cite web|last=Abdullah|title=A Brief Analysis of the Incident of the Paper|url=http://umar-ibn-khattab.blogspot.com/2012/12/a-brief-analysis-of-incident-of-paper.html|website=Umar ibn Khattab}}</ref>
== آیات قرآنی علیه اقدام عمر ==
بسیاری از آیات قرآن بر اطاعت از دستور پیامبر تأکید میکنند که عمر جلوی آن را گرفت. برخی از این آیات عبارتند از:
▲== شرح رویداد ==
=== سوره حشر، آیه ۷ ===
آیه ۷ سوره حشر بر اطاعت از محمد دستور میدهد و این آیه بارها در نقد اقدام عمر اشاره شدهاست.<ref name="auto">{{Cite web|last=Abdullah|title=A Brief Analysis of the Incident of the Paper|url=http://umar-ibn-khattab.blogspot.com/2012/12/a-brief-analysis-of-incident-of-paper.html|website=Umar ibn Khattab}}</ref> <blockquote> و آنچه را پیامبر به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، بازایستید. </blockquote>
=== سوره نسا، آیه ۶۵ ===
آیه ۶۵ سوره نسا میگوید که اگر کسی به تصمیمات محمد گوش ندهد، ایمان ندارد و این آیه بارها در رابطه با اقدامات عمر در این رویداد اشاره شدهاست.<ref name="auto">{{Cite web|last=Abdullah|title=A Brief Analysis of the Incident of the Paper|url=http://umar-ibn-khattab.blogspot.com/2012/12/a-brief-analysis-of-incident-of-paper.html|website=Umar ibn Khattab}}</ref> <blockquote> ولی چنین نیست، به پروردگارت قسم که ایمان نمیآورند، مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند؛ سپس از حکمی که کردهای در دلهایشان احساس ناراحتی [و تردید] نکنند، و کاملاً سرِ تسلیم فرود آورند. </blockquote>
▲{{گفتاورد|[[سعید بن جبیر]] روایت میکند که ابنعباس میگفت: «پیامبر خدا گفت: «برای من قلم و کاغذی بیاورید تا برایتان متنی بنویسم تا (با پیروی از آن) شما هیچگاه گمراه نشوید». عدهای گفتند واضح است که پیامبر خدا هذیان میگوید.»|[[مسلم بن حجاج نیشابوری]]|''[[صحیح مسلم]]''<ref name="ReferenceA">{{hadith-usc|usc=yes|Muslim|013|4015}}</ref>}} <ref>مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶.</ref>
== رویداد بعدی ==
پس از مرگ محمد، بعضی از صحابه پیکر او را در هنگام مراسم کفن و دفن ترک کردند و به [[سقیفه بنیساعده|سقیفه]] رفتند. در آنجا،
== جستارهای وابسته ==
|