حدیث قلم و کاغذ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Uvvivivii (بحث | مشارکت‌ها)
گسترس
برچسب‌ها: برگردانده‌شده ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Shobhe (بحث | مشارکت‌ها)
نیازمند به منابع غیر دست اول
برچسب‌ها: خنثی‌سازی افزودن پیوند وب‌نوشت (وبلاگ) یا انجمن (فروم)
خط ۱:
{{محمد۲}}
'''حدیث قلم و کاغذ،قلم قرطاس،قلم دواتکاغذ''' یا '''فاجعه پنج‌شنبه'''<ref>Muhammad al-Tijani al-Samawi, ''Black Thursday'', trans.</ref>{{به عربی|رزية يوم الخميس}} به رویدادی اشاره دارد که [[محمد]] کمی پیش از مرگش درخواست کرد تا چیزی بنویسد، اما افرادی[[عمر بن خطاب]] آن را رد کردندکرد و محمد منصرف شدتوهین کرد. حدیث در هر دو مذهب [[شیعه|تشیع]] و [[مذهب اهل سنت|تسنن]] یاد شده‌است<ref>Sunni narrations include Sahih Muslim, Book of Bequests (Kitab al-Wasiyyah), numbers 4014 and 4016 (http://www.hadithcollection.com/sahihmuslim/141-Sahih%20Muslim%20Book%2013.%20Bequests/12187-sahih-muslim-book-013-hadith-number-4016.html {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20180720084003/http://www.hadithcollection.com/sahihmuslim/141-Sahih%20Muslim%20Book%2013.%20Bequests/12187-sahih-muslim-book-013-hadith-number-4016.html |date=۲۰ ژوئیه ۲۰۱۸ }}); Sahih al-Bukhari 9.468 and 7.573.</ref> و برخی آن را «یکی از پنهان‌ترین صحنه‌ها در تاریخ اسلام» می‌دانند.<ref>{{Cite book|last=Razwy|first=Sayed Ali Asgher|title=A Restatement of the History of Islam & Muslims|page=304}}</ref>
==دیدگاه اهل سنت==
روایاتی که به قلم و قرطاس مشهور هستند به دو دسته تقسیم میشوند.<ref>{{یادکرد وب |عنوان=ایا حضرت عمر به پیامبر نسبت هذیان گویی داد |نشانی=https://vaislamah.com/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%85%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D9%87%D8%B0%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7/ }}</ref> یک دسته که قالوا و اهجر همراه هم آمده اند و دسته ی دیگر “قال و وجع با هم آمده اند.برای مثال:
{{گفتاورد|فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ
عمر گفت بیماری بر پیامبر صلی الله علیه و سلم غلبه یافته است|بخاری|صحیح بخاری حدیث ۵۶۶۹و۵۳۴۵}}
{{گفتاورد|مسلم:فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ|مسلم بن حجاج نیشابوری|صحیح مسلم حدیث۱۶۳۷و۴۳۲۲}}
{{گفتاورد|فقال عمر إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قد غلب عليه الوجع|احمد بن شعیب نسائی|سنن نسائی حدیث۷۵۱۶}}
{{گفتاورد| عمر : إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قد غلب عليه الوجع| عبد الرزاق الصنعانی|مصنف صنعانی حدیث ۹۷۵۷}}
{{گفتاورد|بیهقی:فقال عمر : إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قد غلب عليه الوجع|بیقهی|دلائل النبوه بیهقی حدیث ۳۱۰۹}}
{{گفتاورد|فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ|احمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل حدیث ۳۱۱۱}}
در دسته ی دوم از روایات قالوا و اهجر امده است: برای مثال:{{گفتاورد|قالوا ما شأنه أهجر استفهموه
گفتند او را چه شده است ایا مارا ترک میکند؟ از او بپرسید|بخاری|صحیح بخاری حدیث4431و4168}}
{{گفتاورد|قالوا ما شأنه أهجر استفهموه
|مسلم بن حجاج نیشابوری|صحیح مسلم حدیث4319و1637}}
{{گفتاورد|قالوا ما شأنه أهجر استفهموه|ابن ابی شیبه|المصنف ابن ابی شیبه حدیث ۹۹۹۲}}
===ارزیابی===
اگر منظور عمر این است که او هذیان میگوید،چه نیازی به این دارد که به حالت پرسشی این را بگوید؟ مستقیما میگفت که این مرد هذیان میگوید، و نمیگفت آیا هذیان میگوید؟(اهجر؟) در روایات دیگری که در آنها (قال) آمده از کلمه وجع به صورت خبری استفاده شده و به حالت پرسشی نیامده است .یعنی حدیث صحیحی که قال عمر و هجر را با هم بیاورد وجود ندارد بلکه همه قالوا هستند.
 
== شرح رویدادرخداد ==
تعبیر خود ابن عباس به وجع آمدن محمد است. در حدیث امده:{{گفتاورد|قال ابنُ عباسٍ يومُ الخميسِ، وما يومُ الخميسِ ؟ ! اشتدَّ برسولِ اللهِ صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّمَ وجعُه|بخاری|صحیح بخاری حدیث۳۱۶۸}}
محمد در سال ۶۳۲ میلادی بیمار شد و سلامت او یک روز پنج شنبه به شدت تغییر کرد. گزارش شده‌است که محمد درخواست قلم و کاغذ کرده تا بیانیه‌ای بنویسد که مانع از گمراهی امت اسلام بشود. عمر بن خطاب با توهین به محمد پاسخ داد: «بایستید! این مرد [محمد] هذیان می‌گوید. کتاب خدا برای ما کافی است.<ref>{{Cite book|title=Hayaat al-Qulub, Volume 2|page=998}}</ref> توهین عمر به محمد، بر خلاف قرآن است که در سوره نجم، آیه‌های ۳ و ۴ می‌گوید: «و [محمد] هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید. (۳) سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست. (۴)»<ref>{{Cite book|last=Razwy|first=Sayed Ali Asgher|title=A Restatement of the History of Islam and Muslims}}</ref>
 
برخی از حاضران به عمر گفتند: «از دستور رسول‌الله اطاعت کن» و بحث و جدلی درگرفت.<ref>{{Cite web|title=The Incident of Pen and Paper from Sunni Sources|url=https://www.seratonline.com/6342/the-incident-of-pen-and-paper-from-sunni-sources/|website=Serat Online|publisher=SeratOnline}}</ref> {{Quote|[[ابن‌عباس]] روایت می‌کند:<p>
پس وجع گفتن توهین نیست بلکه بیان وضعیت بیمار است.
 
«هنگامی که رسول خدا در بستر مرگ بود و در خانه چند نفر حاضر بودند از جمله آنها عمر بن خطاب بود. پیامبر گفت: «بگذارید چیزی بنویسم که پس از این شما گمراه نشوید» عمر گفت: «پیامبر به شدت مریض است، قرآن نزد شماست و کلام خدا برای ما کافی است». افراد حاضر در خانه بحث و جدل کردند. عده‌ای گفتند کاغذی بیاورید تا پیامبر وصیتی بنویسد و ما را از گمراهی نجات دهد ولی دیگران حرف عمر را تکرار می‌کردند. چون سخنان زیادی گفته شد و دامنه اختلافات بالا گرفت، رسول خدا فرمود: «از نزد من برخیزید که در حضور من جدال و اختلاف شایسته نیست». به دلیل بحث و جدل پیامبر خدا نتوانست آنچه می‌خواست را بنویسد.»|[[محمد بخاری]]|''[[صحیح بخاری]]''<ref name="bukhari770573">{{hadith-usc|usc=yes|Bukhari|7|70|573}}</ref>}} <ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹.</ref><ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی = تیجانی|نام = محمد|عنوان = انگاه که هدایت شدم|ناشر = بنیاد معارف اسلامی}}</ref>
نکته:عمر وجع را به کار برده که ارتباطی به (هذیان) ندارد. آنجا که حالت پرسشی دارد گفته شده(وقالوا: ما شأنُه؟ أهَجَر؟ استَفهِموه) که در هیچ یک از روایات، قال را(که مخاطبش عمر قرار دهند) نیامده است. بلکه در همه ی روایاتی که اهجر آمده بدون استثناء قالوا نیز آمده است.در این روایات عمر نگفته محمد هذیان میگوید بلکه تنها گفته است درد و ناراحتی بر پیامبر(محمد) غلبه یافته(غلب علیه الوجع) و در دیگر روایات نیز امده که وقالوا: ما شأنُه؟ أهَجَر؟ استَفهِموه. این جمله نیز بعد از تنازع نزد محمد گفته شده است
نکته: با توجه به جمله ی وقالوا: ما شأنُه؟ أهَجَر؟استَفهِموه برداشت میشود که گوینده ی اهجراز طرف موافقان کتابت یعنی علی و موافقانش میباشد
طرفداران کتابت میگویند که آیا محمد ما را ترک میگوید؟ ازش سوال کنید.و یا گفتند آیا مگر پیامبر(محمد) هذیان میگوید؟ از او سوال کنید.نمیشود که گوینده ی هر دو جمله را عمر قرار داد.یعنی نمیشود که هم عمر بگوید درد بر پیامبر غلبه یافته و برید بیرون که کتاب الله ما را بس است و یک طرف دیگر هم باز همان عمر بگوید؛ایا مگر پیامبر هذیان میگوید امکان ندارد، برید قلم و قرطاس بیاورید پس کسی نگفته هذیان میگوید، بلکه با حالت پرسشی و استفهام انکاری گفته شده که چطور کاغذ و قلم نمی اورید؟ آیا پیامبر ما را بدون وصیت ترک می نماید؟ و اگر اهجر را به هذیان معنی کنند باز معنی اش این میشود که آیا مگر پیامبر هذیان میگوید؟ در واقع اهجر به شکل استفهام انکاری به کار برده شده است و به معنی او هذیان نمی گوید می باشد.
برای مثال فردی به دوستش میگوید: مگر ترسو هستی که نشسته ای؟ این جمله استفهام انکاری است یعنی اینکه تو ترسو نیستی. و جمله و قالوا ما شانه اهجر یعنی محیمد را چه شده است؟ او که هذیان نمیگوید از او بپرسید تا بفهمید
 
{{گفتاورد|[[سعید بن جبیر]] روایت می‌کند که ابن‌عباس می‌گفت: «پیامبر خدا گفت: «برای من قلم و کاغذی بیاورید تا برایتان متنی بنویسم تا (با پیروی از آن) شما هیچ‌گاه گمراه نشوید». عده‌ای گفتند واضح است که پیامبر خدا هذیان می‌گوید.»|[[مسلم بن حجاج نیشابوری]]|''[[صحیح مسلم]]''<ref name="ReferenceA">{{hadith-usc|usc=yes|Muslim|013|4015}}</ref>}} <ref>مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶.</ref>
== متن وصیت ==
'''دیدگاه اهل سنت:'''بنا به روایتی از محمد وی میخواست جانشینی ابوبکر را مکتوب کند<ref>{{یادکرد وب |عنوان=آیا خلافت ابوبکر و عمر مشروع بود |نشانی=https://vaislamah.com/pgquestionanswer/%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%85%D9%87%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA/ }}</ref>
{{گفتاورد|از عایشه روایت است که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم در بیماری‌اش به من گفت: «ابوبکر و برادرت را پیش من فرا بخوان تا نوشته‌ای بنویسم، زیرا من می‌ترسم که کسی آرزو کند و بگوید: من سزوارترم، و حال آن که خدا و مؤمنان کسی جز ابوبکر را نمی‌پذیرند». |بخاری|صحیح بخاری حدیث 3659}}
 
== انگیزه‌ها ==
'''دیدگاه شیعه:'''بنابر نظر علمای شیعه، محمد می‌خواست با حدیث دوات بر جانشینی علی پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند<ref>شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷</ref>
عمر شنیده بود که محمد [[حدیث ثقلین]] را بارها تکرار می‌کرد که می‌گوید: «من در میان شما دو امانت گرانبها می‌گذارم یکی کتاب خدا [[قرآن]] و دیگری [[اهل بیت]] را. تا وقتی که به این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند. تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». عمر تصور می‌کند که پیامبر می‌خواهد دربارهٔ قرآن و اهل بیت بنویسد و تمام تلاش خود را کرد تا از آن جلوگیری بکند.<ref name="auto">{{Cite web|last=Abdullah|title=A Brief Analysis of the Incident of the Paper|url=http://umar-ibn-khattab.blogspot.com/2012/12/a-brief-analysis-of-incident-of-paper.html|website=Umar ibn Khattab}}</ref>
== حسبنا کتاب الله ==
(کتاب الله کافیست)جمله ای هست از عمر بن خطاب
 
چند سال بعد، ابن‌عباس گفتگویی با عمر داشته و عمر به او می‌گوید: «من به شما می‌گویم: رسول شریف می‌خواست علی را در طول بیماری خود جانشین کند، اما من جلویش را گرفتم.»<ref name="auto">{{Cite web|last=Abdullah|title=A Brief Analysis of the Incident of the Paper|url=http://umar-ibn-khattab.blogspot.com/2012/12/a-brief-analysis-of-incident-of-paper.html|website=Umar ibn Khattab}}</ref>
'''دیدگاه تشیع:'''سخنی است از عمر بن خطاب در مخالفت با دستور پیامبر اسلام در ماجرای قلم و دوات. محمد در روزهای پایانی عمر خویش، خواهان نوشتن وصیتی بود تا پس از آن، کسی گمراه نشود، اما عمربن خطاب مخالفت کرد گفت: «کتاب خدا ما را بس است».محققان و مفسران، کلام عمر بن خطاب را مخالف آیات قرآن دانسته‌اند و همچنین معتقدند این کلام، مخالف عصمت پیامبر و از بین‌برنده سنت است.<ref>{{یادکرد وب |عنوان=حسبنا کتاب الله (ویکی فقه |نشانی=https://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D8%B3%D8%A8%D9%86%D8%A7_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87}}</ref>
 
== آیات قرآنی علیه اقدام عمر ==
'''دیدگاه اهل سنت:'''اهل سنت معتقدند این جمله به به ارتباطی به انکار سنت ندارد زیرا سنت به معنیه سیره‌ای است از [[محمد]] (پیامبر) که برای اکمال شریعت اموزش میداد<ref>{{cite book|last=Islahi|first=Amin Ahsan|title=Mabadi Tadabbur i Hadith (translated as: Fundamentals of Hadith Intrepretation)|year=1989 (tr:2009)|publisher=Al-Mawrid|location=Lahore|url=http://www.monthly-renaissance.com/DownloadContainer.aspx?id=71|author=Amin Ahsan Islahi|authorlink=Amin Ahsan Islahi|accessdate=1 June 2011|language=Urdu|chapter=Difference between Hadith and Sunnah}}</ref> و این جمله بعد از نازل شدن [[آیه اکمال|ایه اکمال]] گفته شده و با توجه به این ایه دین کامل شده بود و گفتار محمد در زمان وصیت میتواند یاد اوری احکامی باشد که در گذشته تشریح کرده و (کتاب الله) خود در بر گیرنده سنت هست چنانچه در قران امده:
بسیاری از آیات قرآن بر اطاعت از دستور پیامبر تأکید می‌کنند که عمر جلوی آن را گرفت. برخی از این آیات عبارتند از:
و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است، توضیح دهی و امید که آنان بیندیشند.» {{نقل قول قرآن|١٦|٤٤|مترجم=ف
}}
و همچنین در روایتی دیگر محمد راه نجات از گمراهی را قران میداند و این گفته عمر‌ بن خطاب میتواند اشاره به این روایت داشته باشد تا محمد نیز در مشقت نباشد چنانچه گفت: (غلبه علیه الوجه)درد بر او چیره شد روایت:
{{گفتاورد|وَقَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ، كِتَابُ اللهِ، وَأَنْتُمْ تُسْأَلُونَ عَنِّي، فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ؟ ) قَالُوا: نَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ وَأَدَّيْتَ وَنَصَحْتَ، فَقَالَ: بِإِصْبَعِهِ السَّبَّابَةِ، يَرْفَعُهَا إِلَى السَّمَاءِ وَيَنْكُتُهَا إِلَى النَّاسِ (اللهُمَّ اشْهَدْ، اللهُمَّ اشْهَدْ) ثَلَاثَ مَرَّاتٍ .
بی شک در میان شما چیزی را بجای گذاشتم که اگر به آن چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد و آن کتاب الله (قرآن) است. و شما در باره من پرسیده خواهید شد پس چه جوابی می دهید ؟ عرض کردند: گواهی می دهیم که تو ابلاغ کردی، ادا کردی و ارشاد نمودی. پس در حالیکه انگشت سبابه را بطرف آسمان بلند می کرد و سپس آن را به سوی مردم پائین می‌آورد|مسلم بن حجاج نیشابور|صحیح مسلم حدیث ۳۰۰۹}}
== شرح رویداد ==
محمد در ۲۵ صفر بیمار شد گزارش شده‌است که محمد درخواست قلم و کاغذ کرده تا بیانیه‌ای بنویسد که مانع از گمراهی امت اسلام بشود. تعدادی از حاضرین مخالفت کردند '''دیدگاه اهل سنت:'''
 
=== سوره حشر، آیه ۷ ===
'''('''بعضی گفتند او که هذیان نمیگوید؟ بعضی دیگر گفتند درد بر او چیره گشت )<ref>{{یادکرد وب |عنوان=ایا حضرت عمر به پیامبر نسبت هذیان گویی داد |نشانی=https://vaislamah.com/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%85%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D9%87%D8%B0%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7/ }}</ref>
آیه ۷ سوره حشر بر اطاعت از محمد دستور می‌دهد و این آیه بارها در نقد اقدام عمر اشاره شده‌است.<ref name="auto">{{Cite web|last=Abdullah|title=A Brief Analysis of the Incident of the Paper|url=http://umar-ibn-khattab.blogspot.com/2012/12/a-brief-analysis-of-incident-of-paper.html|website=Umar ibn Khattab}}</ref> <blockquote> و آنچه را پیامبر به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، بازایستید. </blockquote>
 
=== سوره نسا، آیه ۶۵ ===
'''دیدگاه شیعه:'''این خواسته، با مخالفت یکی از حاضران مواجه شد و وصیت محمد ناگفته ماند. یکی از حاضران گفت: (محمد) هذیان می‌گوید و کتاب خدا ما را بس است. سپس میان اصحاب اختلاف افتاد. پیامبر با مشاهده اختلاف اصحاب از آنان خواست از نزد او بروند. منابع شخص مخالفت‌کننده با محمد را، عمر بنوخطاب معرفی کرده‌اند<ref>۱۵ جوهری، مقتضب الأثر، مکتبة الطباطبائی، ص۳</ref>جدال در گرفت و محمد از این اقدام منصرف شد
آیه ۶۵ سوره نسا می‌گوید که اگر کسی به تصمیمات محمد گوش ندهد، ایمان ندارد و این آیه بارها در رابطه با اقدامات عمر در این رویداد اشاره شده‌است.<ref name="auto">{{Cite web|last=Abdullah|title=A Brief Analysis of the Incident of the Paper|url=http://umar-ibn-khattab.blogspot.com/2012/12/a-brief-analysis-of-incident-of-paper.html|website=Umar ibn Khattab}}</ref> <blockquote> ولی چنین نیست، به پروردگارت قسم که ایمان نمی‌آورند، مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند؛ سپس از حکمی که کرده‌ای در دلهایشان احساس ناراحتی [و تردید] نکنند، و کاملاً سرِ تسلیم فرود آورند. </blockquote>
{{گفتاورد|[[ابن‌عباس]] روایت می‌کند:<p>
 
«وقتی رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم در حال احتضار بود، و در خانه ی پیامبر مردانی بودند و در بین آنها عمر بن الخطاب نیز حضور داشت، رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: بیایید بنویسم برای شما نوشته‏‌ای که بعد از آن گمراه نشوید، عمر گفت: درد بر رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم غلبه کرده و نزد شما قرآن هست، پس کتاب خدا ما را کفایت مي‏کند، و کسانی که در خانه بودند اختلاف کردند، با هم خصومت و دشمنی کردند، پس برخی میگفتند: بیاورید تا رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم کتابی بنویسد، که بعد از آن گمراه نشوید، و برخی حرف عمر را میزدند، پس وقتی همهمه و سر و صدا را زیاد کردند ونزد آن‏حضرت‏ اختلاف نمودند، رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «از نزد من برخيزيد»<ref>صحيح بخاري، کتاب الاعتصام بالکتاب و السنة، باب کراهية الاختلاف، ص 1266، ح 7366.</ref> |بخاری |صحيح بخاري حدیث 7366}}
 
{{گفتاورد|[[سعید بن جبیر]] روایت می‌کند که ابن‌عباس می‌گفت: «پیامبر خدا گفت: «برای من قلم و کاغذی بیاورید تا برایتان متنی بنویسم تا (با پیروی از آن) شما هیچ‌گاه گمراه نشوید». عده‌ای گفتند واضح است که پیامبر خدا هذیان می‌گوید.»|[[مسلم بن حجاج نیشابوری]]|''[[صحیح مسلم]]''<ref name="ReferenceA">{{hadith-usc|usc=yes|Muslim|013|4015}}</ref>}} <ref>مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶.</ref>
 
== رویداد بعدی ==
پس از مرگ محمد، بعضی از صحابه پیکر او را در هنگام مراسم کفن و دفن ترک کردند و به [[سقیفه بنی‌ساعده|سقیفه]] رفتند. در آنجا، شورای شیش نفرهعمر با ابوبکر بیعت کردندکرد<ref>{{Cite web|last=Al Qazwini|first=Sayed Hossein|title=An Analysis of the event of Saqifa|url=https://mohamedridha.com/2012/04/08/an-analysis-of-the-event-of-saqifa/|website=mohamedridha|accessdate=25 February 2018|archiveurl=https://web.archive.org/web/20180226032640/https://mohamedridha.com/2012/04/08/an-analysis-of-the-event-of-saqifa/|archivedate=2018-02-26|deadurl=yes}}</ref><ref>{{Cite book|last=Mohammad Jafri|first=Syed Husain|title=The Origins and Early Development of Shi'a Islam (Millennium (Series)) (The Millennium (Series).)|publisher=Oxford University Press; 1 edition (April 4, 2002)|isbn=978-0-19-579387-1|pages=344 pages|url=https://books.google.com/books?id=WI1pAAAACAAJ&dq=The+Origins+and+Early+Development+of+Shi%27a+Islam+(Millennium+(Series))+(The+Millennium+(Series).)&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwje5q6Ar_vdAhXBC-wKHS7zB1kQ6AEIJjAA|year=|location=}}</ref> با وجود خطبه پیامبر در [[رویداد غدیر خم]] درو منابععلی‌رغم [[شیعه|شیعی]]بیعت عمر و ابوبکر با علی در آن زمان.<ref name="A Shi'ite Encyclopedia">{{Cite web|title=A Shi'ite Encyclopedia|url=https://www.al-islam.org/shiite-encyclopedia-ahlul-bayt-dilp-team|website=Al-Islam.org|publisher=Ahlul Bayt Digital Islamic Library Project}}</ref><ref>{{Cite book|title=Musnad Ahmad Ibn Hanbal, Volume 4|page=281}}</ref><ref>{{Cite book|last=al-Razi|first=Fakhr|title=Tafsir al-Kabir, Volume 12|pages=49–50}}</ref><ref>{{Cite book|last=al-Tabrizi|first=al-Khatib|title=Mishkat al-Masabih|page=557}}</ref><ref>{{Cite book|last=Khand|first=Mir|title=Habib al-Siyar, Volume 1, Part 3|page=144}}</ref> البتهگروهی روایاتاز دیگریمسلمانان دراز منابعابوبکر اعمحمایت ازکردند و به آنها سنی ومی‌گویند؛ شیعهگروه هستدیگری کهاز محمدمسلمانان دروفاداری وقتخود بیماریرا به ابوبکرعلی دستورحفظ دادکردند پیشنمازو باشد<ref>شیعه نامیده می‌شوند.
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۲۸، ص ۱۳۹</ref> اهل سنت این را دلیلی بر منتخبی ابوبکر نزد پیامبر در امر جانشینی میدانند
 
== جستارهای وابسته ==