رجعت در باور شیعه دوازده‌امامی: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏تعریف لغوی و اصطلاحی: کلمات به عنوان کلمه باید ایتالیک باشند و نه در گیومه.
←‏دلایل عقلی: تمام‌خط
خط ۵۰:
 
== دلایل عقلی ==
گروهی از [[فهرست متلکمان شیعه|متلکمان شیعه]] از جمله [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]]، با استناد به دلایل عقلی، سعی در اثبات رجعت نموده‌اند. ''دانشنامه جهان اسلام''، استدلال رفیعی را اینگونه گزارش کرده‌است:<ref>{{پک|کیانیفرید|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=رجعت}}</ref><blockquote>استدلال وی به این قرار است که روح به واسطه ربط ذاتیِ قوه روحانی و قوه مادی طبیعی، پیوند ذاتی با بدن عنصری (مادی) دارد. به‌طورکلی، طبایع عوالم عُلوی و سِفلی تحت نفوذ روح اعظم‌اند و به همین قیاس، طبیعت بدنِ عنصری تحت نفوذ نفس ناطقه (روح جزئی) است، ضمن آنکه بین این دو (روح اعظم و روح جزیی) تفاوت‌هایی هم هست. به‌علاوه، نفس از بدن قوی‌تر است و استعلای وجودی بر آن دارد و بدن از نفس ضعیف‌تر و مقهور آن است، و این قسم ارتباط میان نفس و بدن از شئون ذاتی نفس است. ازاین‌رو، در مرگ طبیعیِ محسوس هم، چون نفس باقی است، ممکن نیست ارتباط نفس با بدن عنصری از میان رود. همچنین، هر حقیقتی دارای اثر و خاصیتی مخصوص خود است که نشان‌دهنده جایگاه وجودی و مرتبه هستی اوست. بر این اساس، اثر وجودی پیامبر و امامان، که در مرتبه نفس کلیه الهیه‌اند، تعلیم و تربیت انسان‌هاست و معنای خاتمیت آن است که شخص خاتم قوه به کمال رساندن و تعلیم همه مراتب مختلف بشری و رساندن نفوس آنان در بُعد کمال علمی و عملی از قوه به فعل محض تا روز رستاخیز را داراست. مقام امامت هم که خلافت از مقام خاتم النبیین است، در سعه نفس و قوه تعلیم عمومی و تهذیب روحانی با وی مشارکت دارد؛ زیرا، معنای امامت و خلافت از مقام خاتمیت، ادامه دادنِ تعلیم عمومی و حفظ علوم و آداب درخور آن تعلیم عمومی است که از جانب پیامبر تشریع شده‌است. در واقع، در نهاد پیامبرخاتم و وارثانِ مقام آن حضرت، قوه تعلیم عمومی افراد معاصر و غیر معاصر آنان تا زمان انقراض دوران عالم طبیعی قرار داده شده و این ناشی از مرتبه وجودی آنهاست. دیگر اینکه، آثار این مرتبه وجودی باید امکان بروز داشته باشد و گرنه خلاف حکمت خالق و اتقان صنع است. به ضرورت عقل، محال است مبدأ طبیعی و قوه اثر در کمون موجودی قرار داده شود و در عین حال موجبات منع دائم از پیدایش آن اثر در نظام عالم نیز ایجاد شود و این فعل هرگز از حکیم صادر نمی‌شود؛ بنابراین، چون کمال و تهذیب نفوس انسان‌ها تاکنون محقق نشده‌است، رجعت ــ یعنی رجوع ارواح و نفوس ناطقه مقدس حضرت خاتم النبیین و ائمه طاهرین به بدن‌های عنصری و جسدهای دنیوی خویش ــ نه فقط ممکن، بلکه به ضرورت عقل واجب است تا اثر وجودی آنها تحقق تام یابد.</blockquote>استدلال عقلی دیگری که در این خصوص گزارش شده‌است، با اتکا به آیاتی از قرآن در خصوص حکمت آفرینش شب و روز است. بر اساس این استدلال، خداوند موجبات زندگانی جسمانی در [[عالم ملک|عالم مُلک]] را فروگذار نکرده‌است، پس درخواست بازگشت ارواحی که استعداد رستگاری را در عالم دارند، رد نخواهد کرد. با این استدلال، خداوند، ارواحی را که استعداد و توانایی کمال‌یابی را در دنیا خواهند داشت را می‌شناسد، و برای رسیدن آنان به کمالی بیشتر، آنان را به دنیا باز خواهد گرداند تا کمال مطلوب خود برسند.<ref>{{پک|کیانیفرید|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=رجعت}}</ref>
 
== دیدگاه کلامی و فلسفی ==