مهمان مامان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۴:
== خلاصه داستان ==
مادر ([[گلاب آدینه]]) باخبر میشود که خواهرزاده اش به همراه نوعروس خود قرار است به میهمانی نزد او بیایند، مادر برای این که حفظ آبرو کند، دستپاچه و نگران است و تلاش زیادی برای آماده کردن وضعیت ظاهری [[خانه]] دارد، اما هنوز پدر یدالله ([[حسن پورشیرازی]]) نیامده و هرلحظه ممکن است میهمانان از راه برسند. دقایقی پس از ورود یدالله، که هندوانه ای با خود آورده، مهمانان سر میرسند، یدالله که خوش مشرب و اهل خاطره و سینماست، خاطرات خصوصی زندگی اش را، بدون ملاحظه برای مهمانان تعریف میکند و کار بدتر اینکه، آنقدر تعارف میکند تا اینکه خواهرزاده مادر - که او را مدام جناب سرهنگ خطاب میکند - تصمیم میگیرد شام مهمان آنها باشد. اما در خانه هیچ وسیله پذیرایی وجود ندارد، مادر دست به دامان همسایهها و آشنایانش میشود. اضطراب مادر برای تهیه شام هر ساعت بیش و بیشتر میشود، ساکنان خانه، به تکاپو میافتند، اهمیت [[مرغ]] در سفره برای مادر حیاتی است. مش مریم([[فریده سپاه منصور]]) - یکی از همسایهها - که چند مرغ و [[خروس]] در خانه دارد اما دلش نمیآید یکی از آنها را برای تأمین شام به کشتن بدهد. امیر([[علیرضا جعفری]])- پسر کوچک خانواده، به همراه دوستش، از [[مغازه]] پدر، مخفیانه مرغ و ماهی برمیدارد ولی سر بزنگاه پدر دوستش میرسد و پسرش را تنبیه میکند و امیر ناکام به خانه بازمیگردد. یوسف ([[پارسا پیروزفر]]) که از خانواده ثروتمندی است، بعد از این که همسر حامله اش ([[نسرین مقانلو]]) را برای دور ریختن مواد مخدرش کتک سختی میزند، اما بعداً برای این که دل او را که نگران مهمانی مامان است به دست آورد به همراه امیر به خانه پدری اش میرود و در میان پرسشهای دائمی پدر، و نفرینهای پی در پی مادر که معتقد است همسرش صدیقه پسرش را معتاد کرده، از یخچال انواع مواد خوراکی مورد نیاز را برداشته و بازمیگردد. همسایههای دیگر، بقیه مواد مورد نیاز شام ایدهآل مادر را تهیه میکنند و قبل از اینکه مهمانی شروع شود پدر دوست امیر که از کرده خود پشیمان شده، مرغ و [[ماهی]] را به همراه پسرش، خود به در خانه آنها میآورد… عاقبت شام حاضر است، مهمانان و همه ساکنان خانه بر سر سفره مینشینند، مادر خوشحال از آبروداری و مهمانان آماده رفتن هستند، که با اصرار بیدلیل و پافشاری ابلهانه یدالله، مهمانان برای ماندن آن شب در خانه مادر رضایت میدهند مادر که طاقتش به پایان رسیده، در اوج ناراحتی، بیهوش میشود، همهٔ میهمانان به تکاپو میافتند تا به هر طریق او را به [[بیمارستان]] برسانند، دکتر اضطراب بیش از اندازه را موجب ناراحتی مادر میداند و برایش استراحت مطلق پس از بازگشت مهمانان، برای عروس و داماد، اتاقی جداگانه آماده میکنند، همسایهها به خانههایشان میروند و چراغها یک به یکی خاموش میشوند و مادر نیز راضی از آبروداری روز سختش چشمانش را برهم میگذارد…
== دربارهٔ فیلم ==
|