شاهزاده ایران: شنهای زمان (فیلم): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Armin aine (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳:
| عرض تصویر=
| زیرنویس= پوستر فيلم
| کارگردان= [[مایک
| تهیهکننده= [[جری بروکهایمر]]
| نویسنده= [[جردن مکنر]]{{سخ}}[[بوآز یاکین]]{{سخ}}[[دوگ میرو]]{{سخ}}[[کارلو برنارد]]
خط ۳۲:
'''شاهزاده پارس: ماسههای زمان''' فیلمی سینمایی است که از اواخر ماه مه ۲۰۱۰ در سینماهای جهان به نمایش درآمدهاست. این فیلم [[شاهزاده ایرانی: شنهای زمان|بر پایهٔ یک بازی ویدئویی به همین نام]] ساخته شده و [[جیک جیلنهال]] نقش اول آن است.<ref>[http://hollywoodinsider.ew.com/2008/05/jake-gyllenhaal.html جیک جیلنهال در شاهزادهٔ ایرانی]</ref><ref>[http://www.cinematical.com/2008/05/20/breaking-jake-gyllenhaal-is-the-prince-of-persia/ جیک جیلنهال شاهزادهٔ ایران است!]</ref>
تهیهکنندهٔ این فیلم [[جری بروکهایمر]] است، و [[مایک
شن های زمان یک فیلم ژانر اکشن است، اما در ساخت فیلم سعی شده است از عناصر جالبی از داخل بازی استفاده شود تا برای بینندهٔ آن یک تجربهٔ کاملاً تازه باشد. فیلمنامهای برای این فیلم، در دو سایت مستقل، گذاشته شد که البته اعتبار این فیلمنامه هیچوقت تأیید نشد، ولی برخی قسمتهای آن تقریباً اعتبار لازم را دارند. این سایتها قبل از اعلام رسمی نامهای شخصیتهای اصلی فیلم، نام آنها را گفته بودند.
خط ۶۴:
{{خطر لوثشدن}}
«الموت» شهریست زیبا و مقدس که توسط یک پرنسس بنام «تهمینه» حکومت میشود. «گرسیو»، ولیعهد امپراتور پارس، به پیشنهاد «نظام»، وزیر شاه، به شهر الموت حمله کرده و آن شهر مقدس را پس از هزار سال تسخیر میکند. کاهنان الموت قرنهاست خنجری در خفا نگاه میدارند که هرکس به این خنجر اسطورهای دست یابد، میتواند زمان را به عقب برگرداند و سرنوشت جهان را تغییر دهد. این خنجر قدرت این را نیز دارد که جهان را به نیستی بکشاند، چرا که شن و ماسهای که درون این خنجر قرار دارد قابلیت کنترل زمان را دارد. بنابراین کاهنین الموت خنجر را مخفی نگاه میدارند تا بدست نااهل نیفتد. اما اینک با تسخیر شهر بدست سپاه امپراتور پارس، خنجر طی ماجراهایی تصادفا بدست «دستان»، پسرخوندهٔ امپراتور پارس میافتد.
در جشنی که به افتخار این پیروزی صورت میگیرد، شاهنشاه پارس بطور مرموزی توسط ردایی طلسمشده به قتل میرسد، و درباریان انگشت اتهام را بسوی دستان دراز میکنند، چرا که او ردا را بر تن شاه کرده بود. اما او که بیگناه است، متواری میشود. تهمینه نیز به منظور پس گرفتن خنجر از قصر گریخته، و او را تعقیب میکند. دستان بزودی پی به قدرت هولناک خنجر میبرد، و سعی میکند «نظام» را خبردار کند. نظام تنها کسی است که دستان به او اعتماد دارد. اما هنگام ملاقات با او متوجه میشود که نظام در قتل شاه دست داشته است. دستان باز متواری میشود، و مجبور میشود با تهمینه متحد شود. نظام، مامورین مخفی بنام [[حشاشین]] را برای قتل آنان میفرستد که در فن [[جادو]] و نیروهای اهریمنی خبرهاند. دستان متوجه میشود که نه تنها نظام قصد جانش را کرده بوده، بلکه بکمک حشاشین قصد دارد با روانکردن توفان شن و ماسه (که توسط همان خنجر آغاز میشود) سرزمین و تمدن جهانیان را نابود گردانیده، و حکومتی نو بر جهان روا کند.
دستان بکمک دوستان تازه یافتهاش متوجه میشود که رسالت اصلی او این است که خنجر باستانی را، که رمز پایداری جهان است، از دست دشمنان دور نگاه داشته، و نظام را در این راه رسوا کند.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2010/04/100412_l11_persian_prince.shtml بیبیسی فارسی - فرهنگ و هنر - 'شاهزاده ایران' بر پرده سینماهای جهان<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> اما او رفته رفته عاشق تهمینه میشود، اما در این بین، مامورین حشاشین موفق به ربودن خنجر میشوند، و تهمینه و دستان مجبور میشوند به الموت بازگردند، تا جلوی استفاده خنجر توسط نظام را بگیرند. دستان خود را مخفیانه به گرسیو (ولیعهد) میرساند و بیگناهی خود را به او ثابت میکند، و بدین ترتیب به او ثابت میکند که پدرشان (شاهنشاه) را نکشته، اما در همین هنگام نظام گرسیو را کشته و خنجر را برداشته و به زیر شهر در مکانی مرموز میرود، جایی که نیروهای هستیبخش جهان از آن ساطع شده، و جایی که خنجر قادر است جهان را نابود گرداند.
|