فینرود فلاگوند: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
اصلاح متن |
لینک به صفحه برن (سرزمین میانی) |
||
خط ۲۷:
فینرود روابط دوستانهای با [[خاندان فینگولفین]] و [[تورگون]] داشت. او با [[فئانور]] و سوگند وی برای سفر به [[سرزمین میانی]] و پسگرفتن [[سیلماریل]]ها از [[مورگوت]] مخالف بود اما برای اینکه از دوستانش جدا نشود به همراه پدرش و خاندان فینگولفین سفر را انتخاب کرد. فینرود در واقعه خویشاوندکشی در آکوالونده شرکت نداشت و از آن اطلاع هم نداشت چرا که به حرکت خود از راه ارامان ادامه داده بود. وقتی که او و همراهانش در حال حرکت در کنار ساحل بودند شخصی بر روی یک صخره ظاهر شد و آنها پیشگویی شمال را شنیدند. پس از آن فینارفین و بسیاری از پیروانش از ادامه مسیر منصرف شدند و به تیریون برگشتند. اما فینرود تصمیم گرفت که به همراه گروه فینگولفین راه خود به سمت سرزمین میانی را ادامه دهد.
مدتی پس از ورود به سرزمین میانی، فینرود به جزیره [[تول سیریون]] که در مسیر [[رود سیریون]] قرار داشت رفت و در آنجا قلعه [[میناس تیریث (دوره
در جریان نبرد [[داگور براگولاخ]] [[باراهیر]] از [[خاندان بئور]] جان فینرود را نجات داد و فینرود انگشتر خود را به نشانه دوستی به باراهیر داد. این انگشتر بعداً به نام انگشتر باراهیر شهرت پیدا کرد و سرانجام بهدست [[آراگورن]] رسید. سالها پس از داگور براگولاخ پسر باراهیر به نام [[برن
فینرود با استفاده از تواناییهایش ظاهر گروه را در مسیر سفر تغییر داده بود اما آنها بهوسیله [[سائورون]] دستگیر و به قلعه میناس تیریث که اکنون در اختیار سائورون بود و [[تول-این-گاوراس]] نامیده میشد برده شدند. در آنجا فینرود و سائورون با استفاده از آهنگهای قدرت با یکدیگر مبارزه کردند اما علیرغم تواناییهای فینرود سائورون پیروز شد. اما سائورون دقیقاً نمیدانست که افراد دستگیرشده چه کسانی هستند و هدفشان چه بوده است. سائورون برای کشف هویت و مقصود آنها را زندانی کرد. سائورون یک گرگینه را به زندان فرستاد تا آنها را به نوبت ببلعد تا مگر راز خودشان را آشکار کنند. اما هیچکدام صحبت نکردند. سائورون حدس زده بود که فینرود یکی از الفهای عالیمرتبه است و او را برای آخر نگه داشته بود. اما وقتی گرگ به برن حمله کرد فینرود زنجیرهایش را پاره کرد و گرگ را کشت اما خودش نیز بهسختی زخمی شد و جان سپرد.
|