گربه چکمهپوش (فیلم ۲۰۱۱): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: افزودن ردههای همسنگ |
←داستان: اصلاح اشتباه تایپی برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۷:
== داستان ==
ماجرا از زمانی شروع میشود که بچه گربهای سرراهی توسط مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست شهر سنت ریکاردو پیدا شده و بزرگ میشود. این [[بچه گربه]] در این مرکز با یک تخممرغ به نام
بعد از آن است که گربه به عنوان متهم تحت تعقیب قرار میگیرد و تمام افتخارهای قبلی خود را ازدست میدهد. بعد از گذشت ۷ سال که معادل ۳۵ سال گربهای است! گربه به صورت مخفیانه به زادگاهش بازمی گردد و متوجه میشود که لوبیاهای سحرآمیز در تصرف زوجی به نام جک و جیل است. درطی اقدام برای ربایش دانههای لوبیای سحرآمیز، با گربه مادهای به نام کیتی پنجه طلا آشنا میشود و همراه با هامتی تخم مرغ موفق به ربودن دانههای لوبیا و کاشت آنها در مکان مورد نظر میشوند. ساقههای لوبیا به سرعت رشد کرده و از ابرها میگذرند و این سه را با خود به بالای ابرها میبرند. در آنجا به قصر غولها وارد میشوند و با نگهبان تخمهای طلا (سایه مرگ) که یک [[غاز]] ماده بسیار بزرگ است برخورد میکنند. جوجه غاز کوچکی را میبینند که [[تخم طلا]] میگذارد. جوجه را با خود برداشته و فرار میکنند. از ساقه لوبیا پایین میپرند و آن را قطع میکنند ولی سایه مرگ بدنبال آنان میآید. هامتی به میان اهالی سنت ریکاردو رفته با توزیع طلای مجانی بین اهالی برای خود کسب محبوبیت میکند و سبب میشود گربه بدام مأموران بیفتد. در زندان گربه با پیرمردی ریش سپید هم سلول میشود و از او میشنود که سایه مرگ خون تمام اهالی را خواهد ریخت لذا از زندان میگریزد تا جان اهالی را نجات دهد. در طی تعقیب و گریزی که انجام میدهد هامتی را با خود همراه کرده جوجه را به غاز بزرگ تحویل میدهند و خطر سایه مرگ را مرتفع میکنند ولی هامتی از پل سقوط میکند و میشکند و معلوم میشود که هامتی در اصل یک تخم طلا بودهاست!
|