معمولا در قدیم زنان و مردان مهم و صاحب مقام را سوار بر کجاوه میکردند و مردان بر پشت چارپا نشسته و سفر میکردند.
در لغت نامههای فارسی در مورد کجاوه شرح کافی داده شدهاست: کجاوه. [ ک َ وَ / وِ ] (اِ) کژاوه. گژابه. کزابه. کزاوه. قزاوه. قژاوه. کجابه. کجبه. کجوه. (فرهنگ فارسی [[معین]]). کجابه استکجابهاست که به عربی هودج خوانند. (برهان). آنچه بر پشت شتر بندند و دو شخص در آن مقابل یکدیگر نشینند.<ref>http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-9610a8ef6e9545799b4d84ddd7a7affe-fa.html</ref> (غیاث اللغات). مَحمِل. (منتهی الارب). نشیمن و جایگاهی که بر استر و شتر بار کنند و در هر طرفی یکی بنشیند و در اول کرسی واری از چوب ساختند و باریسمان کجن از [[پهلوی]] استر آونگ کردند و در آن نشستند و کژاونگ و کژاوه خواندند چون زاء پارسی با جیم تبدیل میپذیرد کجاوه گفتند و او را با باء عربی بدل نمودند کجابه نیز نامیده شد. (از آنندراج). نشیمن روپوش دار مانند هودج که از چوب سازند و یک جفت آن را به یکدیگر بندند و بر شتر و یا استر بار کنند و در هر یک از آن یک کس نشیند و چوپله نیز گویند. (از [[ناظم الاطباء]]). دو اطاقک چوبین روباز یا با سایبان که آنها را در طرفین شتر یا استر بندند و در هر اطاقک مسافری نشیند و آن در قدیم وسیله ٔ حمل و نقل مسافران بود. (فرهنگ فارسی معین). عماری. محمل. پالکی:
== نمونه اشعار ==
خط ۲۰:
[[سعدی]]، شاعر ایرانی، نیز در غزل مشهور کاروان خود کجاوه را در معنای محمل مورد توجه قرار داده و سرودهاست:
{{ب|محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان| کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرودمیرود}}