دروننگری: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: افزودن ردههای همسنگ |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱:
{{مفاهیم روانشناسی}}
'''دروننگری''' (به انگلیسی:Introspection)، عبارت است از بررسی اندیشهها و احساسات یک فرد توسط خودش.<ref>{{یادکرد |فصل=اول |کتاب=زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد |نویسنده = ادوارد دی اسمیت. سوزان نولن. باربارا ل فردریکسون. جفری ل لافتوس. داریل ج بم. استیفن مارن |ترجمه=دکتر حسن رفیعی و دکتر محسن ارجمند |ناشر =ارجمند |شهر=تهران |صفحه=۲۲ |سال=۱۳۹۰}}</ref>درون نگری این است که خودِ فرد به مشاهده و ثبت ادراکها، افکار، و احساسات شخصی خود اقدام میکند (توجه داشته باشید که مشاهده، تنها به «نگاه کردن و دیدن» محدود نمیشود). نمونههای درون نگری زمانی است که فرد، مثلاً بگوید که یک شیء خاص به نظرش چقدر سنگین است، یا یک نور، به نظرش چقدر [[درخشندگی]] دارد. درون نگری از [[فلسفه]] اقتباس شده بود و به عنوان روشی برای
به عبارت دیگر دروننگری یعنی تلاش برای توصیف فرایندها و تجربیات روانی فرد، توسطِ خودِ فرد. مثلاً پس از اعمال یک محرک معین از فرد پرسیده میشود، هنگام تحریک چه احساسی را تجربه میکند؟ پاسخی که فرد به این پرسش میدهد اصطلاحاً با دروننگری بدست آمدهاست.
برای آنکه متوجه شوید درون نگری چقدر دشوار است، به صدای تیک تاک ساعت
گوش دهید و تجربه خودآگاهتان درباره آن را توصیف کنید. اینکه بگویید:((حوصله ام سر رفته است))، کافی نیست. یکی از چیز هایی که می توانید بگویید این است که صدای تیک تاک ساعت ریتم خاصی دارد، و هردو یا سه تیک تاک، در یک گروه قرار می گیرند. همچنین می توانید بگویید که در طول هر سری تیک تاک، احساس خوشایند یا ناخوشایندی دارید که اضافه یا کم می شود.همان طور که می بینید، ارائه گزارش دقیق درباره آنچه در درون خود احساس می کنیم، میتواند کار بسیار دشواری باشد.
==مشکلات درون نگری ==
تکیه بر درون نگری، مخصوصاً برای رویدادهای ذهنی بسیار سریع، غیر عملی بود. حتی بعد از آنکه به مردم، برای درون نگری، آموزش میدادند، معلوم میشد که حتی درباره یک تجربهِ حسیِ سادهِ یکسان، درون نگریهای مختلفی انجام میدهند. درنتیجه درحال حاضر درون نگری اهمیت چندانی ندارد.
|