بیژن و گرازان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ردهبندی |
|||
خط ۱۶:
سرانجام دو پهلوان به ارمان میرسند و در دشت با گرازان روبرو میگردند. بیژن به گرگین نهیب میزند که بروند و کار گرازان یکسره کنند اما گرگین با دیدن شمار زیاد گرازان و جثهٔ بزرگ و خوی درندهٔ ایشان از این کار سر باز میزند و به بیژن میگوید که «تو داوطلب این کار شدهای و خسرو هم به تو پاداش خواهد داد». بیژن از این سخن برآشفته به تنها قصد گرازان میکند و از ایشان بسیار کشته و دشت از وجودشان پاک میسازد.
گرگین با دیدن دلاوری بیژن خود را خوار یافته و بر او حسد میبرد و اهریمن بر روانش چیره میگردد. پس در صدد برمیآید که دامی برای بیژن بگسترد.پس به او میگوید که بارها به این خطه برای شکار آمده است و در این هنگام از سال در آنسوی مرز در توران به فاصلهٔ دو روز راه جشنگاهی است همچون بهشت آکنده از پریچهرگان و [[منیژه دخت افراسیاب]] نیز که در زیبایی کمنظیر است در میان ایشان است. چه خوبست که
بیژن جوان را این سخن خوش میآید. به گرگین میگوید که پیشتر از او حرکت خواهد کرد.
|