یاروسلاو سایفرت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ebrambot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: اصلاح ترکیبی
AliBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:اصلاح نویسه غیراستاندارد
خط ۲۳:
 
 
'''ياروسلاویاروسلاو سايفرتسایفرت'''(زاده [[۲۳ سپتامبر]] [[۱۹۰۱ (میلادی)|۱۹۰۱]]) روزنامه نگار و شاعر اهل کشور [[جمهوری چک]] برنده [[جایزه نوبل ادبیات]] سال ۱۹۸۴ است.
 
 
== زندگی ==
ياروسلاویاروسلاو در يكییکی از محلات كارگرنشينکارگرنشین [[پراگ]] به دنيادنیا آمد.مادر سايفرتسایفرت [[کاتولیک]]ی مؤمن بود و پدرش [[سوسیالیست]]ی خدانشناس. سايفرتسایفرت با هر دوی آنها ميانهمیانه خوبی داشت. به رغم تنگناهای مالی خانواده، سايفرتسایفرت توانست در دبيرستانیدبیرستانی خوب ثبت نام كند؛کند؛ اما تحصيلاتشتحصیلاتش را به پايانپایان نرسانيدنرسانید و به فعاليتفعالیت های روزنامه نگاری روی آورد و خود را وقف ادبياتادبیات كردکرد. بعدها در وصف ايناین دوران نوشت، همه وقت خود را به تمرينتمرین شعر و شاعری می گذرانيدهگذرانیده است.
 
سايفرتسایفرت نوجوان، پيشپیش از سرآمدن [[جنگ جهانی اول]] و قبل از شكلشکل گيریگیری [[چکسلواکی]] كهکه هنوز يكيیکی از ايالاتایالات كشورکشور پادشاهی [[اتریش]] به [[مجارستان]] محسوب می شد، كارشکارش را رسماً به عنوان يكیک شاعر آغاز كردکرد. اشعار اوليهاولیه او دارای مضمونی آموزنده بودند و همدردی و حساسيتحساسیت شاعر را به طبقه [[پرولتاریا]] و [[آنارشیست]]ها نشان می دادند در اكتبراکتبر ۱۹۱۸ كهکه چكسلواكیچکسلواکی به استقلال رسيد،رسید، سايفرتسایفرت به جناح چپ حزب سوسيالسوسیال دموكراتدموکرات پيوستپیوست و در سال ۱۹۲۱ كهکه حزب كمونيستکمونیست سازماندهی شد، وی يكییکی از اعضاياعضای رسمی و فعال آن گشت.
 
سالهای دهه بيستبیست برای سايفرتسایفرت و دوستانش، دوران سرمستی جواني،جوانی، گاه خودنمايخودنمای و همواره فعاليتفعالیت پرشور در شعر، روزنامه نگاری، هنر و بحث های سياسیسیاسی بود.
 
== نگاهی به آثار ياروسلاویاروسلاو ==
نخستيننخستین مجموعه شعر سايفرت،باسایفرت،با نام '''شهر، غرقه در اشكهااشکها''' در بيستبیست سالگيسالگی او انتشار يافتیافت و به عنوان يكییکی از اصيلاصیل ترينترین آثار پرولتاريايیپرولتاریایی تاريختاریخ چكچک شناخته شده است، با ايناین همه حتی در چنينچنین كتابیکتابی نيز،نیز، سايفرتسایفرت شاعر، بيشتربیشتر از سايفرتسایفرت سياستمدارسیاستمدار خودنمايیخودنمایی ميمی كندکند. در ايناین اشعار، عشق، پاكیپاکی و حقيقتحقیقت خود را مدام به رخ آلودگی و دورويیدورویی سياستسیاست می كشدکشد.
 
بعد از آن، وی ضمن انتشار دفترهای شعر ديگریدیگری از خود، ترجمه اشعاری از شاعران سمبوليستسمبولیست روسيهروسیه و فرانسه همچون الكساندرالکساندر بلوكبلوک و پل ورلن و گيومگیوم آپوليزآپولیز را نيزنیز به چاپ رسانيدرسانید. سايفرتسایفرت همراه دوست خود تیگه دست به سفری طولانی از وينوین تا شمال ايتاليا،ایتالیا، مارسی و پاريسپاریس زد.وی مابین سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۲۸ از شوروی ديداردیدار كردکرد.
 
در كتابهایکتابهای شعری كهکه سايفرتسایفرت به سالهايسالهای ،۱۹۲۹ ۱۹۳۳ و ۱۹۳۶ منتشر كرد،کرد، سبكسبک خاص خود را گسترش داد.اشعار او اكثراًاکثراً بسياربسیار موجز بودند و از فرط آهنگينآهنگین بودن به ترانه می مانستند.موضوع ايناین اشعار به زيباييزیبایی زن و لطافت روحيروحی او اختصاص داشت و عشق.
 
حدود سال ،۱۹۳۷ كتابکتاب '''هشت روز''' منتشر شد. ايناین اشعار به شرح اندوهياندوهی می پردازند كهکه بيشتربیشتر مردم چكچک آن را در قلب خود باز می يابند؛یابند؛ اندوه از دست دادن نخستيننخستین رئيسرئیس جمهور [[توماس گریگور ماساریک]] فيلسوففیلسوف و دولتمردی كهکه از نظر آنها، مظهر استقلال و دموكراسیدموکراسی و نماد نخستيننخستین جمهوری [[چکسلواکی]] است.
 
'''چراغ ها را خاموش كنکن''' كهکه به سال ۱۹۳۸ منتشر شد، يادداشتیادداشت روزانه‌های شاعرانه‌ای بودند در وصف ماجرای تهديدتهدید آلمان هيتلریهیتلری كهکه در ابتدا با بسيجبسیج ارتش و يكپارچگيیکپارچگی و اتحاد مردم چكسلواكیچکسلواکی برای دفاع از خاكخاک چكسلواكی،چکسلواکی، لحنی سرشار از شور و هيجانهیجان دارد و زمانی كهکه به دستور رئيسرئیس جمهور وقت و پيروپیرو تصميماتتصمیمات كنفرانسکنفرانس مونيخمونیخ در سپتامبر ۱۹۳۸ ملت وادار به تسليمتسلیم و دست كشيدنکشیدن از مرزهای ملی می شود، لحنی تاريكتاریک و غم انگيزانگیز می يابدیابد.
 
در مارس ،۱۹۳۹ بازمانده خاک چكسلواكیچکسلواکی توسط ارتش نازی اشغال شد. سايفرتسایفرت طی دوران اشغال آلمانی ها و جنگ دوم جهانی، سه كتابکتاب شعر منتشر كردکرد و اشعار او در بالا بردن روحيهروحیه مردم و تقويتتقویت اراده و تصميمتصمیم آنها برايبرای پايداریپایداری بسياربسیار مؤثر و كارسازکارساز بود. ايناین اشعار كهکه عشق به سرزمينسرزمین مادری، عشق به پراگ و زبان چكچک را ميمی سرودند، در قلوب مردم جای گرفتند و به محبوبيتمحبوبیت سايفرت،سایفرت، قدرشناسانه دامن زدند. ميانمیان سال هايهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۵ مردم او را به عنوان '''شاعر ملی''' خود انتخاب و تكريمتکریم كردندکردند.
خاطرات دلهره آور خود او از دوران اشغال نازی ها در می ۱۹۴۵ با نثری پركششپرکشش و نفس گيرگیر در كتابکتاب شرح حال او آمده است.
 
با آزاد شدن كشورکشور در ماه مه ،۱۹۴۵ سايفرتسایفرت دوباره فعاليتفعالیت های روزنامه نگاری خود را از سرگرفت. اما بعد از روی كارکار آمدن يكیک دولت كمونيستیکمونیستی در فوريهفوریه ،۱۹۴۸ او خود را در مطبوعات، مطرود و منفور يافتیافت. به او تهمت اجنبی، بورژوا و دشمن خلق ميمی زدند. سايفرتسایفرت از فعاليتفعالیت های اجتماعی كنارهکناره گرفت و به ويرايشویرایش كارهایکارهای نويسندگاننویسندگان چكچک و ترجمه قناعت كردکرد. ترجمه او از متن كتابکتاب مقدس، بخش غزل غزل های سليمان،سلیمان، شاهكاريشاهکاری در زبان چكچک است.
 
بعد از ،۱۹۴۵ در فضای نسبتاً باز فرهنگی، گزيدهگزیده ايای از اشعار او همراه با تعداديتعدادی از كارهايکارهای تازه اش به چاپ رسيدرسید. در ،۱۹۵۶ بعد از لغو محدوديتمحدودیت ها در اتحاد جماهيرجماهیر شوروی، سايفرتسایفرت در دوميندومین كنگرهکنگره اتحاد نويسندگاننویسندگان چكسلواكیچکسلواکی از پشت تريبونتریبون اعلام كردکرد: «به اميدامید ايناین كهکه ما وجدان مردم خود باشيمباشیم. باور كنيدکنید در سالهايسالهای اخير،اخیر، ما نه تنها وجدان توده‌ها و عامه مردم كهکه وجدان خود نيزنیز نبوده ايمایم. هر آن كهکه درباره حقيقتحقیقت سكوتسکوت اختياراختیار كند،کند، دروغ گفته است.»
خواسته سايفرت،سایفرت، برملا كردنکردن نقش جور و نشان ستم در دوران حكومتحکومت [[استالین]] و دادخواهی از مظلومينمظلومین و محرومينمحرومین است. شاعر كهکه در سالهای دهه بيستبیست به خاطر اشعار غنايیغنایی لطيفلطیف شهرت يافتهیافته بود، اكنوناکنون سخنگويسخنگوی وجدان جامعه و مدافع منافع مردم است.
سخنان سايفرت،سایفرت، حضار را سخت تحت تأثيرتأثیر قرار داد، به همان اندازه نيزنیز ظاهر فيزيكيفیزیکی او. شاعر به زحمت راه ميمی رفت، به كمكکمک عصا، اما وقتيوقتی نشست چون صخره ايای به نظر ميمی رسيدرسید: استوار، محكممحکم و پرصلابت.
بعد از يكیک دهه سكوت،سکوت، سايفرتسایفرت با شعرهايشعرهای تازه كهکه لحنی ديگردیگر و رنگ و رويیرویی ديگردیگر داشتند به ميدانمیدان آمد. در دفتر شعر '''كنسرتکنسرت در جزيرهجزیره''' ، ،۱۹۶۵ و دفاتر بعدی، او با دست شستن از قافيهقافیه و استعاره، اشعارياشعاری ساده، گزارشی و بيبی پيرايهپیرایه خلق كردکرد كهکه ديگردیگر هيچهیچ شباهتی به آن سروده‌های آهنگينآهنگین ترانه مانند نداشتند. در ،۱۹۶۷ طيطی جشن بهار در پراگ، جايزهجایزه بنگاه نشر نويسندگاننویسندگان چكسلواكيچکسلواکی را دريافتدریافت كردکرد و همان سال هنرمند ملی كشورشکشورش لقب گرفت.
در ،۱۹۶۸ دخالت نظامينظامی شوروی در چكسلواكي،چکسلواکی، سايفرتسایفرت را واداشت، به رغم بيماريبیماری جدي،جدی، از بستر برخيزدبرخیزد و خود را با تاكسیتاکسی تلفنی به ساختمان انجمن نويسندگاننویسندگان برساند. نويسندگاننویسندگان او را به عنوان رئيسرئیس موقت اتحاديهاتحادیه مستقل انتخاب كردندکردند. يكیک سال بعد ايناین اتحاديهاتحادیه منحل شد. سايفرتسایفرت بيماربیمار و منزوی، به نوشتن ادامه داد. اشعار تايپتایپ شده اش، تكثيرتکثیر ميمی شد و دست به دست ميمی چرخيدچرخید. او در يكییکی از حومه‌های پراگ ميمی زيستزیست و هر كهکه را به ديدارشدیدارش ميمی رفت، يارییاری ميمی رساند و خاطراتش را به عنوان شاعر به رشته تحريرتحریر ميمی كشيدکشید. ايناین خاطرات، دايرةدایرة المعارف كاملیکاملی از زندگی فرهنگی پراگ است. سايفرتسایفرت در آنها، شصت سال همكاريهمکاری مستمر با نويسندگان،نویسندگان، هنرمندان و روزنامه نگاران را با جزيياتجزییات زندگی خصوصی خود در هم آميختهآمیخته و مجموعه جذابی فراهم آورده است.
بينبین سالهايسالهای ۱۹۶۸ و ،۱۹۷۵ تنها گزيدهگزیده ايای از كارهایکارهای قديمیقدیمی او در داخل چكسلواكیچکسلواکی به چاپ رسيد،رسید، اما كارهايکارهای تازه اش تنها در نشرياتنشریات چكچک زبان خارج از كشورکشور امكانامکان نشر يافتیافت. ۱۶ آگوست ۱۹۷۶ سايفرتسایفرت در حمايتحمایت از گروه موزيكالیموزیکالی كهکه مورد حمله قرار گرفته بودند نامه سرگشاده ايای به نويسندهنویسنده شهيرشهیر آلمانيآلمانی ، [[هاینریش بل]] نوشت و از او يارییاری خواست. ايناین نامه توسط [[منشور ۷۷]] كهکه سايفرتسایفرت از اوليناولین امضا كنندگانکنندگان آن بود، در بسياریبسیاری از مطبوعات جهان انعكاسانعکاس يافتیافت.
 
با گذشت ساليان،سالیان، اشعار تازه سايفرت،سایفرت، ديگردیگر بار اجازه چاپ در داخل چكسلواكیچکسلواکی را يافتندیافتند. ترجمه انگليسیانگلیسی آثارش توسط ادوارد اسرس، لينلین كانينکانین و ديگراندیگران در انگلستان و آمريكاآمریکا به چاپ رسيدندرسیدند. گلچينیگلچینی از اشعار ادوار مختلف زندگی اش در چك،چک، در تورنتو و پراگ منتشر شدند. خاطراتش تحت عنوان '''همه زيباييزیبایی هايهای جهان''' ، در ۱۹۸۱ در چك،چک، تورنتو به چاپ رسيدرسید و بعد در كلنکلن آلمان، همزمان، با همان عنوان اما با حذف و تغييراتتغییرات كمترکمتر در پراگ نيزنیز انتشار يافتیافت:
 
در اكتبراکتبر ۱۹۸۴ ، وقتيوقتی سايفرتسایفرت [[جایزه نوبل]] را برد، سرانجام چشمان جهانيانجهانیان متوجه او شد. خبرنگاران تلويزيونتلویزیون و روزنامه نگاران به سويسوی او هجوم بردند. او به سرودن ادامه داد اما بيماریيبیماریی با شدت بيشتریبیشتری به او حمله كردکرد.
 
ياروسلاویاروسلاو سايفرتسایفرت روز دهم ژانويهژانویه ۱۹۸۶ در گذشت.