منصور (خلیفه): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
AliBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:اصلاح فاصلهٔ مجازی
AliBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:اصلاح فاصلهٔ مجازی
خط ۱:
{{خلفای عباسی}}
{{ادغام| ابوجعفر منصور}}
{{ادغام|ابوجعفر عبدالله المنصور}}
'''ابوجعفر عبدالله المنصور''' دومین خلیفه [[عباسیان]] که در طی ۲۱ سال خلافتش پایه‌های خلافت خود و عباسیان را چنان محکم نمود که ۳۵ خلیفه بعد از او جملگی از نوادگان منصور بودند. در عهد وی خلافت عباسی با مشکلاتی چند مواجه بود که در ادامه به آنها اشاره می‌شود.
'''ابوجعفر منصور'''(نام کامل: ''أبوجعفر عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن العباس المنصور'')دومین [[خلیفه]] از [[خلفای عباسی]] بود، که ده سال از [[سفاح]] بزرگ تر بود و در روزگار خلافت وی، قدرت بسیاری داشت. او در خراسان، برای سفاح [[بیعت]] گرفت و بر کار اداره ایالات و استان‌ها نظارت داشت. پدرش محمد، نواده [[عباس بن عبدالمطلب]] بود؛ او از سال ۷۵۴ تا ۷۷۵ میلادی فرمان راند. در سال ۷۶۲، وی ''مدینه السلام''(شهر صلح) را بنیان نهاد. وی شورش‌های زیادی را در زمانی که هنوز عباسیان چندان به قدرت نرسیده بودند، سرکوب کرد. او عنصر وفادار خلافت عباسی، [[ابومسلم خراسانی]] را به قتل رسانید. وی شورش [[سنباد]] را که از اهل [[خراسان]] بود، دفع کرد. وی به بنای مساجد، توجه خاص داشت و در [[بغداد]] [[دارالحکمه]] بنا کرد. او در سال ۷۵۵، در حالی که به سفر [[حج]] می‌رفت، مُرد.
 
 
== مشکلات خانوادگی عباسیون بر سر خلافت ==
اولین مشکل در دوران خلافت منصور شورش شخصی به نام عبدالله بن علی در شام بود که با کاردانی ابومسلم سرکوب شد و مجبور به اطاعت و بیعت با خلیفه شد و بعد از این ماجرا وی به زندان افکنده شد و به دستور خلیفه سقف زندان بر سرش ویران شد و وی جان باخت.منصور برای موروثی شدن خلافت در خاندان خود ابتدا عیسی بن موسی را که به دستور سفاح ولی عهد بود وادار به استعفا کرد اما چون وی قبول نکرد وی را زندانی کرد و زیر سقفهای خراب نشاند اما باز هم این کار چاره ساز نشد.منصور به او زهر خوراند و وی بسیار سخت مسموم گشت اما زنده ماند و باز هم استعفا نداد.سرانجام روزی وی و پسرش را با هم احضار کرد و دستور داد پسرش را در حضور وی خفه کنند چنان که ماموران شروع به این کار کردند وی تسلیم گشت و استعفا داد.پس از آن وی پسر مورد علاقه اش مهدی را به جانشینی خود برگزید.
 
 
== ابومسلم ==
مهمترین خطری که خلافت عباسیان را در ابتدای امر تهدید می‌کرد از جانب [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم]] سردار خراسانی بود که قدرتش روز افزون زیاد می‌گشتمیگشت.او در انتقال خلافت به عباسیون و کشتار مخالفان آنها نقشی بسزا داشت.ابومسلم که به القابیاقابی چون «صاحب الدعوه» و «امین آل محمد» در خاندان عباسی مفتخر گشته بود در نزد ایرانیان محبوبت زیادی کسب کرده بود و سپاهیان بسیار و قدرت نظامی زیادی داشت که به تمایلات استقلال طلبانه‌اشطلبانه اش دامن می‌زد.
 
وی می‌پنداشتمیپنداشت که عباسیان به خاطر به خلافت رسیدنشان مدیون وی و نیروی نظامی‌اشنظامی اش هستند و گرنهوگرنه بدون کمک وی هیچگاه به خلافت نمی‌رسیدند.به همین سبب منصور به فکر از میان برداشتن وی افتاد٬منصور با از بین بردن ابومسلم خیال خود را از بابت وی آسوده ساخت اما با قیامهای متعددی در خونخواهی از ابومسلم روبرو شد که وقت و هزینه زیادی را از خلافت گرفت.
 
 
وی می‌پنداشت که عباسیان به خاطر به خلافت رسیدنشان مدیون وی و نیروی نظامی‌اش هستند و گرنه بدون کمک وی هیچگاه به خلافت نمی‌رسیدند.به همین سبب منصور به فکر از میان برداشتن وی افتاد٬منصور با از بین بردن ابومسلم خیال خود را از بابت وی آسوده ساخت اما با قیامهای متعددی در خونخواهی از ابومسلم روبرو شد که وقت و هزینه زیادی را از خلافت گرفت.
 
== علویان ==
مهمترین نگرانی و مشکل خلافت عباسیان جنبش [[علویان]] بود.این جنبش از ابتدای خلافت به وجود آمد و با موروثی شدن خلافت در خاندان عباشیان به مبارزه پرداخت.منصور در سال ۱۴۵ هجری قمری پایتخت عباسیان را از هاشمیه که در نزدیکی کوفه مرکز تجمع هواداران علویان بود به [[بغداد]] انتقال داد.بغداد دهی از دهستانهای [[تیسفون]] بود که معنی لغوی آن داده بغ(خداداد) می‌شود.منصور برای طرح نقشه بغداد از نظر [[خالد بن برمکی]] سود برد و گفته می‌شود وقتی در سال ۱۴۶ ه.ق خواست بغداد را احداث کند از خالد خواست که ایوان مداین را ویران کند اما خال وی را از این کار منصرف ساخت.
 
منصور [[دماوند (شهر)|دماوند]] و [[طبرستان]] را نیز فتح کرد.وی به خست و سخت گیری بسیار شهره بود به طوری که خود شخصاً سکه‌ها می‌شمردمیشمرد و وقتی مرد نهصد و شصت میلیون سکه بر جای گذشت.این شدت خسیسی به حدی بود که وی به «دوانیقی» مشهور شدهه بود.
 
منصور با کمک خاندان ایرانی [[برمکیان]] دستگاه دیوانی قدرتمندی ایجاد کرد که بیشتر برگرفته از رسوم اداری [[ساسانیان]] بود.خلافت ده ساله مهدی پسر منصور نیز به آرامی گذشتسپاهیان خراسان که به «ایناءدوله»شهرت داشتند از افراد مهم سپاه عباسی و از پشتیبانان مهم آن بودند.در زمان مهدی چند شورش به وقوع پیوست که همگی سرکوب شدند.سپاهیان عباسیان در زمان مهدی آنغوره(آنکارا) را هم فتح کردند اما در آنجا ماندگار نشدند.[[هارون الرشید]] پس مهدی با مشاورین ایرانی تا [[قسطنطنیه]] هم پیشروی کرد و حاکم روم را مجبور به امضای صلحنامه‌ای کرد که به موجب آن سالیانه هفتاد هزار [[دینار]] به دولت اسلامی پرداخت می‌شد.
 
== منبعمنابع ==
* {{یادکرد|فصل= |کتاب=اخبار الدوله العباسیه و فیه اخبار العباس و اولاده|نویسنده=سبیب رحیم|ترجمه=عبدالعزیز دوری|ناشر=دارالطلیعه|چاپ= |شهر=قاهره|کوشش=عبدالجبار مطلبی |ویرایش= |صفحه=۲۶۵ |سال=۱۹۷۱ |شابک= }}
* {{یادکرد|فصل= |کتاب=الدولة العباسیة|نویسنده=محمد خضری|ترجمه=عبدالعزیز دوری|ناشر=دارالکتب العلمیه|چاپ= |شهر=قاهره|کوشش=محمد ضناری|ویرایش= |صفحه=۱۴۴ |سال=۱۴۱۹ |شابک= }}
* {{یادکرد|فصل= |کتاب=الخلافة العباسیه فی عصر الفوضی العسکریه ۲۴۷/‎۳۳۹ه - ۸۶۱/‎۹۴۶م: دراسة تاریخیة لبوادر التسلط العسکری علی الخلافة العباسیة|نویسنده=فاروق عمر|ترجمه=|ناشر=دارالإحسان|چاپ= |شهر=قاهره|کوشش=سعید شورایی|ویرایش= |صفحه=۸۸|سال=۱۴۲۱ |شابک= }}
* {{یادکرد|فصل= |کتاب=تاریخ اسلام از پیدایش تا ایران اسلامی|نویسنده=رسول جعفریان|ترجمه=|ناشر=انتشارات حوزه علمیه|چاپ= |شهر=قم|کوشش=مرتضی رحیمی|ویرایش= |صفحه=۸۸|سال=۱۳۷۸ |شابک= }}
* سید احمدرضا٬خضری.'''تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه'''.تهران.انتشارات سمت ۱۳۷۸.
 
سطر ۲۳ ⟵ ۳۲:
 
[[ar:أبو جعفر المنصور]]
[[ca:Al-Mansur (abbàssida)]]
[[de:Al-Mansur (Abbasiden)]]
[[en:Al-Mansur]]
سطر ۲۹ ⟵ ۳۷:
[[fr:Al-Mansur (Abbasside)]]
[[he:אל-מנצור]]
[[hu:Al-Manszúr kalifa]]
[[id:Al-Mansur]]
[[it:Al-Mansur]]
[[ja:マンスール]]
[[ms:Al-Mansur]]
[[nl:Al-Mansoer]]
[[pl:Al-Mansur]]
[[pt:Al-Mansur (califa abássida)]]
سطر ۴۰ ⟵ ۴۵:
[[ru:Аль-Мансур (халиф)]]
[[sv:Al-Mansur]]
[[trzh:Mansur (Abbasi)曼苏尔]]
[[ur:ابو جعفر المنصور]]
[[zh:阿布·加法尔·阿卜杜拉·曼苏尔·本·穆罕默德]]