نیروهای همزادی که در اندیشه انسان پدیدار میشوند مخالف نیستند، همگی در هستی انسان نیک اند و قابل ستایش. این انسان است که با اندیشه خود موجب دگرگونی در این هستی میشود. همان گونه که [[آذرگشسب]] این دو گوهر یعنی نیکی و بدی را مینوی میداند و با اندیشه انسان پیوسته میخواند زیرا سنجش نیک و بد با اندیشه انسان است و وجود خارجی ندارد. <ref>فیروز آذرگشسب ـ گاتا سرودهای زرتشت ـ انتشارات فروهر 1351 ـ صفحه 137، 138 و 139. </ref> یعنی نیکی جز سنجش فکری چیز دیگری نیست.
یا در جای دیگر رستم شهزادی این دو نیرو را نزد پروردگار بد یا خوب نمیبیند بلکه لازم و ملزوم یکدیگر میخواند، ولی هنگامی که زرتشتیان این دو نیرو را با میزان اندیشه و پندار خود میسنجیم، یکی را نیک میپنداریم و دیگری را بد و حتی همین نیکی و بدی هابدیها صورت گسترده و مطلق ندارند و بنا به محیط و زمان و مکان هر گروهی از مردم، این پندار فرق میکند، زیرا در جایی کاری را برخلاف دیگران نیک یا بد میدانند. <ref>رستم شهزادی ـ برگردان گاتا ـ فردوس 1360 ـ صفحه 23</ref> همچنین در کتاب گزارش گاتاها از [[اورنگ]] نیز ریشه نیکی و بدی را در نهاد و اندیشه آدمی میداند. <ref>م. اورنگ ـ گزارش گاتاها ـ رنگین 1342 ـ صفحه 27 و 28.</ref>در تمام کتابها این دو نیرو را همزاد و متضاد میخوانند که در آغاز آفرینش پدیدار شدند و تمامی نویسندگان آنها را لازم و ملزوم یکدیگر میخوانند<ref> رستم شهزادی ـ برگردان گاتا ـ فردوس 1381 ـ صفحه 23، 24 و 25. </ref> اما در کتاب بینش زرتشت از خنجری به نکتهای برخورد کردم که میگفت: هیچ کدام از این دو گوهر ارزش نیک بودن یا بد بودن را ندارند به بیان دیگر، اهورامزدا آنچه راکه آفریده نیک است و شر در آن راه ندارد. اما اختلاف موجود در هستی هر گاه در اندیشه انسان رشد کند و شکوفا شود، نیک و بد به وجود میآید. <ref>خداداد خنجری ـ بینش زرتشت ـ پژوهنده با همكاری ماهنامه چیستا ـ چاپ دوم 1380 ـ صفحه 25، 26، 27 و 28. </ref>{{آیین زرتشتی}}