خودپرستی عقلایی لازمه رفتارهای استاندارد شدهً [[اقتصاد نئوکلاسیک]] و [[تئوری حامی عقلایی]] در [[علوم سیاسی]] میباشد . گمانههای اقتصادی خودپرستی عقلایی , اغلب در غالب مدل هایمدلهای قابل کاربرد برای [[فردگرایی]] , [[اقتصاد انسانی]] {{انگلیسی|homo economicus}} ( ابداع شده توسط [[پارتو]] اقتصاددان سوئیسی در سال 1906 ) میباشند . لازمههای در هر دو رشته نقد و دفاع در همان ضمینه تجربه گرایی و فلسفه میباشند. برای مثال , در علوم سیاسی گمانههای خودپرستی عقلایی منجر به تضاد بر مسائلی مانند رای دادن میشود ( قوانینی که محتمالاً فرد رای دهنده برای منافع شخصی خود بر سر تغییراتی مانند تغییر در دستمزد , ایجاد میکند )
== نامگذاری و ابداع این اصطلاح ==
خط ۸:
== انتقاد ==
یک انتقاد اساسی بر نظریه خودپرستی عقلایی این است که هر عملی هم جنبه خوب و هم بد و شیطانی دارد . مثلا اگر کسی برای مقاصد سیاسی [[جناح]] هایهای مخالف را از میدان به در کرده و منتقدان را نابود گرداند , از دید این فلسفه , کارش غیر اخلاقی محسوب نمیشود زیرا آن شخص به خاطر منافع و آزادی هایآزادیهای فردی ( و گاه منطقی ) ای که داشته , دست به این اقدامات زده است و در مقابل اگر از دید جناحها و یا اشخاصی که کشته و یا رانده میشوند به این مسئله نگاه کنیم , این کار عملی غیر اخلاقی محسوب میشود زیرا باعث نابودی آزادی شخصی دیگران شده است . بر این اساس ضعف اساسی این فلسفه دوگانگی و درگیری درونی آن در تعبیر و تفسیر کردن وقوع پدیدههایی است که توسط همین انسانهای زنده صورت میگیرد .