بیژن و گرازان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰:
شاعر که در این شب تیره خوابش نمیبرد از مهربان یار (جفت) خود میخواهد که چنگ نوازد و می آورد. پس همدم او چنین میکند و ضمن انجام این کار به شاعر پیشنهاد میکند که برایش داستانی از دفتر پهلوی بخواند و [[فردوسی]] آن را به نظم درآورد و شاعر قبول میکند. فردوسی سپس به نقل داستان میپردازد:
در گاه پادشاهی [[کیخسرو|کیخسرو]] روزی در مجلس بزمی به شاه خبر میرسد که اِرمانیان (= اهل [[ارمان]] ولایتی در نزدیکی مرز [[توران]]) دچار مشکل بزرگی شدهاند و آن اینست که شمار بسیار زیادی گراز پیلدندان و کوهپیکر به مزارع و کشتزارهایشان هجوم آورده و آنجا را تباه ساختهاند و از ارمانیان کس نتواند که چارهٔ ایشان کند.
خسرو از شنیدن این خبر افسردهخاطر گشته و پهلوانی میطلبد که برود و کار گرازان یکسره نماید و مال و خواستهٔ بسیار به عنوان پاداش دریافت کند. هیچکس جز [[بیژن پسر گیو|بیژن]] پسر [[گیو پسر گودرز|گیو]] داوطلب نمیشود. اما بیژن در مجلس با اعتراض پدرش روبرو میشود که او را جوان و بیتجربه میداند و معتقد است که به تنها نمیتواند به آنجا رود. پس تصمیم میگیرند که [[گرگین پسر میلاد|گرگین]] پسر [[میلاد]] که پهلوانی مسنتر و باتجربهتر است بیژن را تا شهر ارمان همراهی کند.
|