سبب آمدن خالد به عراق چنانکه از قراین برمیآید تنبیه اعراب عراق و هم پیمانان اهل رده بودهاست لیکن ناچار منتهی به تصادم با لشکریان ایران شده و جنگها و فتحهای اسلام از آنمیان پدید آمدهاست. گفته اند که مقارن اواخر خلافت [[ابوبکر]] که [[جنگ های رده]] پایان یافته بود، [[مثنی بن حارث شیبانی]] به خلیفه نامه نوشت و او را از هرج و مرج عراق و ضعف و فتور دولت ساسانی آگاه کرد. ابوبکر او را نمیشناخت از حال و کار او پرسید گفتند که از نامداران و دلاوران عرب است. چندی بعد مثنی بن حارثه بتن خویش آهنگ مدینه کرد و در آنجا با خلیفه دیدن کرد و برای دستبرد به ایران از جانب او استظهار یافت. مقرر شد که ابوبکر عدهای از سپاه مسلمانان را به عراق گسیل دارد و از [[بکر بن وائل]] کسانی را که در فرمان مثنی بودند، در نشر اسلام یاری کند. اما برخلاف انتظار مثنی خلیفه امارت مسلمانان عراق را به او که تازه مسلمان بود وانگذاشت و خالد بن ولید را که در آن زمان تازه فتنهٔ اهل رده را در [[یمانه]] و [[بحرین]] فرو نشانده بود، بدین مهم فرستاد. <ref name=autogenerated2> زرین کوب ص ۲۹۵ </ref> البته در آن زمان اندیشهٔ فتح ایران و جنگ منظم با دولت ساسانی بیشک به خاطر خلیفه نمیگذشت لیکن این امر نتیجهای بود که رفته رفته از پیشرفت اعراب در حدود [[فرات]] و [[عراق]] به حصول پیوست. <ref> name=autogenerated2زرین کوب ص ۲۹۵ </ref>
== نقش مثنی بن حارث شیبانی ==
خط ۳۳:
== جنگ زنجیر ==
در سال [[۶۳۳ (میلادی)|۶۳۳ میلادی]]، [[خالد بن ولید]] بطرف شمال حرکت کرده، وارد نقطهای شد که در نزدیکی [[خلیج فارس]] و [[کویت]] امروزه واقع و در آن زمان سرحد ایران شناخته شده و موسوم به ''حفیر'' بود. <ref name=autogenerated1>پیرنیا، ص ۳۵۸ </ref> درین زمان مرزبان این نواحی یکی از اسواران بود نامش ''هرمز''. هرمز در سمت بیابان با رهزنان عرب سروکار داشت و در جانب دریا با دزدان دریایی که از [[اقیانوس هند]] به حدود [[خلیج فارس]] میآمدند. هرمز چون از آمدن خالد آگاه شد از [[تیسفون]] کمک خواست و خود با لشکری که داشت به جانب حفیر و به جلوگیری خالد رفت. <ref> زرین کوب ص ۲۹۷ </ref> در اینجا خالد به ''هرمز'' سرحددار محل تکلیف کرد که یا اسلام را قبول کند یا جزیه دهد. جنگ مابین ایرانیان و مسلمین درگرفت و ''هرمز''، خالد را به ''جنگ مردومرد'' یعنی مبارزهٔ دو سردار طلبیده، بدست وی کشته شد بعد اعراب بر ایرانیان تاختند و فاتح شدند. خالد ایرانیان را تعقیب کرد ولی به قشون ایرانی کمک رسید و کار خالد مشکل شد. در این احوال او به جنگ تدافعی پرداخت ولی دیری نگذشت که به او نیز کمکی رسید و جنگ سختی روی داد که باز مسلمین فاتح شدند. بعد خالد ساحل [[فرات]] را گرفت و به [[فیراز]] که شهر [[روم]]ی و در طرف راست رود مزبور واقع بود، رسید. در اینجا جنگی مابین قوای رومی و سپاهیان ایرانی که به رومیان کمک میکردند از یک طرف و خالد ولید از طرف دیگر درگرفت و باز مسلمین فاتح شدند. <ref>پیرنیا، ص ۳۵۸ و ۳۵۹</ref> این جنگ را '''جنگ زنجیر''' یا '''ذات السلاسل''' نامیدهاند زیرا بطوریکه اعراب نوشتهاند پای بعضی از سربازان ایرانی را زنجیر کرده بودند که فرار نکنند.<ref>پیرنیا، name=autogenerated1ص ۳۵۸ </ref>البته این احتمال میرود که اگر در واقع زنجیری در کار بودهاست، نوعی آرایش جنگی بودهاست که برای اعراب بکلی تازگی داشتهاست. <ref> زرین کوب ص ۲۹۸ </ref>