تظاهرات ۱۵ خرداد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Bellavista1957 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Bellavista1957 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸:
۱۵ خرداد سر آغاز جنبشی در ایران شد .
در [http://fa.wikisource.org/wiki/%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85%D9%87_%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ] آمده است : اعتراض در هم كوبنده امام خمينی به توطئه آمريكایی "انقلاب سفيد" كه گامی در جهت تثبيت پايه‌های حكومت استبداد و تحكيم وابستگی های سياسی، فرهنگی و اقتصادی ايران به امپرياليزم جهانی بود عامل حركت يكپارچه ملت گشت و متعاقب آن انقلاب عظيم و خونبار امت اسلامي در خرداد ماه ۴۲ كه در حقيقت نقطه آغاز شكوفایی اين قيام شكوهمند و گسترده بود مركزيت امام را بعنوان رهبری اسلامی تثبيت و مستحكم نمود و عليرغم تبعيد ايشان از ايران در پی اعتراض به قانون ننگين كاپيتولاسيون (مصونيت مستشاران امريكایی) پيوند مستحكم امت با امام همچنان استمرار يافت و ملت مسلمان و به ويژه روشنفكران متعهد و روحانيت مبارز راه خود را در ميان تبعيد و زندان، شكنجه و اعدام ادامه دادند<ref>[[s:fa:مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]</ref>
<ref>[http://rc.majlis.ir/fa/law/show/133612 قانون اساسی جمهوری اسلامی - مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی]</ref>
== رفراندوم ۶ بهمن ۱۳۴۱ ==
در رفراندوم ۶ بهمن شش اصل انقلاب سفید به آرای ملت ایران گذاشته شد و ملت ۵۵۹۸۷۱۱ رای موافق و ۴۱۱۵ رای مخالف به صندوق ها ریختند. [[محمد رضا شاه پهلوی]] بر اساس متمم قانون اساسی مشروطه تصویب شده ۱۴ مهر ۱۲۸۶ خورشیدی و اصل بیست و ششم آن که می گوید:
سطر ۷۴ ⟵ ۷۵:
برخی از روحانیون موافق و برخی مخالف مبارزه بودند ولی خمینی نظر خود را به آنها تحمیل کرد .
=== ۱ بهمن ===
[[پرونده:Imam Khomeini 33.jpg|thumb|مرعشی نجفی در کنار [[روح‌الله خمینی]] و[[سید مصطفی خمینی]] پس از بازگشت خمینی به قم ۱۳۴۳]]
روز اول بهمن ماه حجت‌الاسلام خمینی فتوایی علیه رفراندوم داد و رفراندوم را غیر قانونی خواند از جمله :{{نقل قول| ...اینان اگر برای ملت کاری می خواهند انجام دهند چرا به برنامه اسلام و کارشناسان اسلامی رجوع نکردند و نمی کنند تا با اجرای آن برای همه طبقات زندگی مرفه تامین شود و در دنیا و آخرت سعادتمند باشند... این رفراندوم اجباری مقدمه‌ای برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است و علمای اسلام وظیفه دارند که هر وقت برای اسلام و قرآن احساس خطر کردند به مردم گوشزد نمایند<ref>مجموعه ای از مکتوبات، سخنرانی ها، پیام ها و فتاوی امام خمینی . گرد آورنده م. دهنوی، تهران ۱۳۶۰، ص. ۲۴ </ref> ...}}
 
خط ۱۱۹:
شاه در برابر این اعلامیه در سخنرانی خود در ۲۳ اسفند ۱۳۴۱ در پایگاه وحدتی دزفول چنین گفت:{{نقل قول|باز یکی دو هفته ای است که همین طور که سرمای زمستان دارد کم می شود، می بینم یا می شنوم که مثل مارهای افسرده ای و چون اینها در کثافت خودشان غوطه ور هستند باید گفت مثل شپش های افسرده ای که دارد کم کم اشعه آفتاب به آن ها می خورد مثل این بدبخت ها فکر می کنند. بله موقع خزیدن در کثافت خودشان دو مرتبه رسیده است. این عناصر فرومایه اگر ازخواب غفلت بیدار نشوند چنان مثل صاعقه مشت عدالت در هر لباسی که باشند بر سر آنها کوفته خواهد شد که شاید به آن زندگی ننگین و کثافت شان خاتمه داده شود.}}
 
حجت الاسلام خمینی اعلامیه شدیدالحنی با عنوان روحانیت امسال عید ندارد منتشر کرد<ref>مجموعه ایمجموعه‌ای از مکتوبات، سخنرانی ها، پیام ها و فتاوی امام خمینی . گرد آورنده م. دهنوی، تهران، ۱۳۶۰، ص. ۳۴</ref>: {{ نقل قول|بسم الله الرحمن الرحیم
 
خدمت ذیشرافت حضرات علما اعلام و حجج اسلام دامت برکاتهم اعظم الله تعالی اجورکم
خط ۱۲۶:
 
== رویداد مدرسه فیضیه ==
[[پرونده:AkbarHashemiRafsanjani.jpg|thumb|left|200px|اکبر هاشمی بهرمانی معروف به رفسنجانی]]
'''دوم فروردین''' پس از نیمروز، مجلس روضه خوانی در مدرسه فیضیه برپا شده بود و واعظان در توضیح و تفسیر بیانیه خمینی به بحث پرداخته و از هیچ اهانتی نسبت به شاه و دولت فروگذار نکردند. کامیون های نظامی مقابل مدرسه متوقف بودند و جمعیتی نیز برای اخلال حضور داشتند که با فرستادن صلوات بی موقع صحبت واعظان را قطع می کردند. تا این که بین طلاب و صلوات فرستندگان که هر دو طرف به سنگ و چوب و چماق مسلح بودند زد و خورد شدیدی درگرفت و ناچاراز مامورین انتظامی بیرون از مدرسه کمک خواسته شد و به ضرب و خونریزی کشید.
 
سطر ۱۳۵ ⟵ ۱۳۶:
به هر روی خمینی حداکثر استفاده را از واقعه مدرسه فیضیه برد. از این تاریخ و با شروع محرم خمینی، سید علی خامنه ای را به بیرجند، محمد جواد باهنر را به همدان، ربانی املشی را به کاشان و محمود دعایی را به کرمان فرستاد و رهنمودی به آنها و دیگر وعاظ و مبلغین برای سخنرانی هایشان در دهه ی نخست ماه محرم داد که روی سه نکته پافشاری کنند: نخست اسلام در خطر است، دوم خطربر اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست و سوم خطر اسراییل و عمال آنان. هم چنین از روز هفتم محرم ماجرای بزرگ شده فیضیه را در لابلای ذکر مصیبت بگویند و از امام حسین واز واقعه فیضیه یاد نمایند.<ref>ایرج پزشک زاد: مروری در واقعه ۱۵ خرداد ۴۲، چاپ سوم، شرکت کتاب، لس انجلس، ۱۳۸۷، ص. ۳۴ - ۳۵</ref>
 
پس از این واقعه دولت در هفته اول اردیبهشت اعلامیه ای به نام اعلامیه سازمان زنان ایران منتشر کرد و نیز تصمیمی برای اعزام طلاب و آخوندهای قم به خدمت نظام وظیفه گرفته شد . عده ایعده‌ای از ملایان ازجملهاز جمله علی اکبرهاشمیاکبر هاشمی رفسنجانی به سربازی احضار شد.
=== ۵ خرداد ===
شاه در سخنرانی خود در سفرش به کرمان در روز ۵ خرداد گفت دو دسته هستند که در جریان اصلاحات ارضی مخالفند، یکی مرتجعین سیاه و دیگری خائنین سرخ. شاه هم چنین گفت که اززماناز زمان انقلاب مشروطیت تا به حال عده ای روحانی تحت فرمان یک دولت خارجی عمل کرده اند و هنوز مشغول طرح وبرنامهو برنامه هستند و افزود که وی از ارتجاع سیاه بیش از ارتجاع سرخ متنفراست.<ref>مسعود محیط: آتش بیاران دوزخ- وحشت بزرگ، انتشارات ایرانیان، لندن، ۲۰۰۹ ، ۱۲۹ - ۱۳۰</ref>
 
=== ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ ===
[[پرونده: خمینی در سخنرانی.jpg|thumb|200px|خمینی در خرداد ۱۳۴۲]]
[[پرونده:Shahid Bahonar.jpg|thumb|200px|محمدجواد باهنر]]
[[پرونده:مرتضی مطهری در جوانی.jpg|thumb|200px|مرتضی مطهری]]
[[پرونده:خامنه‌ای زندان.jpg|thumb|left|170px|علی خامنه‌ای در زندان]]
 
[http://fa.wikisource.org/wiki/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D9%88%D8%AD%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%DB%B1%DB%B3_%D8%AE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF_%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B2_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D9%85 سخنرانی سید روح‌الله خمینی در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ در قم] به مناسبت دهم محرم یا عاشورای حسینی توهین آمیزو بسیجنده و آتشین بود. خمینی پس از اشاره به واقعه ی کربلا و گریاندن حاضران، حادثه مدرسه فیضیه را به کربلا تشبیه کرد و گفت:{{نقل قول| .. من به شما نصیحت می کنم آقای شاه، من به تو نصیحت می کنم دست از این اعمال بردار من میل ندارم که اگر روزی اربابها بخواهند تو بروی مردم شکرگزاری کنند.... من نمی خواهم تو اینطور باشی من میل ندارم تو مثل پدرت بشوی، نصیحت مرا بشنو، از علمای اسلام بشنو، اینها صلاح ملت را می خواهند، اینها صلاح مملکت را می خواهند، از اسراییل نشنو، اسراییل به درد تو نمی خورد.
بدبخت بیچاره چهل و پنج سال از عمرت میرود، یک کمی تامل کن، یک کمی تدبیر کن، یک قدری عواقب امور را ملاحظه کن، کمی عبرت بگیر، عبرت از پدرت بگیر، اگر راست می گویند که تو با اسلام و روحانیت مخالفی، بد فکری می کنی، اگر دیکته می کنند و به دست تو می دهند در اطراف آن فکر کن. چرا بی تامل حرف می زنی؟ آقای شاه ! اینها می خواهند تو را یهودی معرفی کنند که من بگویم کافری تا از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند.... ... مگر با رفتن چند زن به مجلس مملکت مترقی می شود؟ مملکت با برنامه های اسراییل درست نخواهد شد....}}
سطر ۱۵۷ ⟵ ۱۶۱:
جمهوری اسلامی به مناسبت سالگرد ۱۵ خرداد در سال ۱۳۶۲ جروه‌ایی از صورت جلسه هیات دولت در عصر چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ چاپ کرد که عینا در زیر آمده است به نقل از [[اسدالله علم]] نخست وزیر:{{نقل قول|روز تاسوعا ده هزار نفر آمدند شعار دادند زنده باد خمینی و مرگ بر دشمنان وی، روز عاشورا هم همین طور شعار دادند. اگر آن روز دست به تفرقه می زدیم مردم زیاد زیر دست و پا می رفتند. تصمیم ما بر این بود که روز شنبه خمینی را در قم و قمی را در مشهد بگیریم. ولی اتفاقی افتاد که باعث شد زودتر بگیریم دوچیز اتفاق افتاد: اول: که خمینی درقم بر منبر رفت و هتاکی زیاد به اعلیحضرت کرد. دوم اینکه چیز دیگر، آن که قم و مشهد با هم همصدا بشوند و کار خیلی سخت بشود، لذا دیشب چهار بعد از نیمه شب خمینی را گرفتیم و امروز در مشهد قمی را گرفتیم و چون خبر به تهران رسید بلوا شروع شد و ماشانس آوردیم، زیرا اینها تشکیلات قوی داشتند و کوچک نیست. با آن که از صبح عده ای مجروح و کشته شدند، معذالک هنوز هستند و این خیلی عجیب است، یک وقت فکر می کنم چیزی اتفاقی بود و تمام شد ولی معلوم است خیلی عجیب بوده اند، شهربانی ووضع مملکت را دیدم، قم، مشهد، تمام نقاط و تهران آرام است ولی عده ای هستند در تهران که با تکنیک کار می کنند. الان فکر می کنم که حکومت نظامی اعلام کنیم تا مردم راحت شوند...}}
 
بهرحال شورش از روز جمعه ۱۷ خرداد ظاهرا پایان گرفته بود. روزنامه فرانسوی لوموند در شماره ۸ ژوئن ۱۹۶۳ برابر با ۱۸ خرداد ۱۳۴۲ از قول خبرگزاری فرانسه از تهران نوشت:{{نقل قول|به موجب اطلاعات رسیده از تهران، به نظر می رسد که آرامش به قلمرو ایران بازگشته است، در شهر تهران مرکز شهر همچنان به وسیله نیروهای ارتشی که راه بازار و محلات جنوبی شهر را سد کرده اند، در اشغال است، سربازان در داخل بازار و اطراف مسجد ها مستقر هستند، وزارت خانه ها، پست خانه ها و ساختمان های رادیو تحت محاصره یمحاصره‌ی نیروهای نظامی است....}}
 
اسد الله علم با شدت عمل و با سرکوبی اغتشاش گران در روزهای ۱۵ و ۱۶ خرداد و اعلام حکومت نظامی و بازداشت جمعی از میدانداران و وعظ کنندگان و بازاریان به این بلوا پایان داد. شماری از شورشگران و نیروهای نظامی کشته و مجروح شدند. نهضت آزادی در ۱۹ خرداد اعلامیه ای به مردم مسلمان ایران نوشت و در آن شمار مقتولین و مجروحین در شهرهای مختلف را بیش از ده هزار نفر قلمداد کرد و افزوده بود " شما مردم مسلمان ایران می دانید که قیام مراجع عالیقدر و روحانیون بزرگوار علیه مظالم دستگاه حاکمه و دیکتاتوری است و به هیچ وجه این مبارزه ی مقدس با موضوعات ظاهری اصلاحات ارتباط ندارد.<ref>باقر عاقلی: روز شمار تاریخ ایران، جلد دوم، چاپ اول ، ۱۳۷۰، ص. ۱۵۵ - ۱۵۶ </ref>
سطر ۱۷۳ ⟵ ۱۷۷:
[http://fa.wikisource.org/wiki/%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AD%D9%87_%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%DB%8C_%D9%85%D8%B7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D8%A7%D8%AA لایحه قانونی مطبوعات] و با استفاده از نا آگاهی توده مردم از قوانین، نقشه خود را به اجرا در بیاورد. بقایی باور داشت که دولت اسدالله علم هیچگاه جرات نخواهد کرد علیه بالاترین مقام روحانیت در کشور دادگاه بر پا کند و خانواده خمینی با این پیشنهاد بسیار موافق شد.
 
خمینی هیچگاه محاکمه نشد، حکمی برای او صادر نشد، بلکه یک شبه از حجت الاسلامی نه تنها به مقام آیت الله ییآیت‌الله‌یی بلکه به بالاترین مقام روحانیت شیعه دست یافت. روزنامه نگارانروزنامه‌نگاران و روزنامه هایروزنامه‌های کشور با تهدیدهای بقایی جرات نوشتن گزارشی درباره چگونگی آیت الله شدن خمینی و مرجع تقلید شدنش را نیافتند.
 
۱۵ تیر ماه ۱۳۴۲ حزب زحمت کشان ملت ایران با امضای [[مظفر بقایی کرمانی]] نامه سرگشاده ایی به عنوان آیات عظام چاپ کرد که در آن گفته بود<ref>شکست اولین توطئه علیه آیت الله خمینی و نهضت اسلامی ملت ایران – حزب زحمتکشان ملت ایران – ص. ۳۰</ref>:{{نقل قول|...آقای علم با مشغول داشتن مقامات روحانی به مذاکرات و ملاقات ها، قصد دارد فرصت کافی بدست آورد و به طور غافلگیرانه ایی آقای خمینی را در محکمه ی سری محاکمه و محکوم نماید تا روحانیون را وادار به استدعای عفو کند و یک درجه تخفیف مجازات او را، وجه المصالحه ی خون های ریخته شده قراردهد و انتخاب مجلس را با توسل به کارت الکترال بی حساب و رای های ممهور انجام دهد....حزب زحمتکشان ملت ایران با مطالعه فتوای شجاعانه و عمیق حضرت آیت الله خمینی به این مضمون که تقیه حرام است تشخیص داد که شخص ایشان صلاحیت کامل مقام ریاست تامه شیعیان جهان را احراز کرده اند...}}