تفاوت '''موعظه و حكمت''' در اينست كه حكمت تعليم است و موعظه تذكار،حكمتبراى آگاهى است و موعظه براى بيدارى،حكمت مبارزه با جهل است و موعظه مبارزه با غفلت،سر و كار حكمتبا عقل و فكر است و سر و كار موعظه با دل و عاطفه،حكمتياد مىدهد و موعظه ياد آورى مىكند،حكمتبر موجودى ذهنى مىافزايد و موعظه ذهن را براى بهره بردارى از موجودى خود آماده مىسازد،حكمت چراغ است و موعظه باز كردن چشم استبراى ديدن، حكمتبراى انديشيدن است و موعظه براى به خود آمدن،حكمت زبان عقل است و موعظه پيام روح.از اينرو شخصيت گوينده در موعظه نقش اساسى دارد،بر خلاف حكمت.در حكمت روحها بيگانهوار با هم سخن مىگويند و در موعظه حالتى شبيه جريان برق كه يك طرف آن گوينده است،و طرف ديگر شنونده به وجود مىآيد و از اين رو در اينگونه از سخن است كه«اگر از جان برون آيد نشيند لا جرم بر دل»،و گرنه از گوش شنونده تجاوز نمىكند.درباره سخنان موعظهاى گفته شده است:«الكلام اذا خرج من القلب دخل فى القلب و اذا خرج من اللسان لم يتجاوز الاذان»سخن اگر از دل برون آيد و پيام روح باشد در دل نفوذ مىكند اما اگر ...