* [[ورزنه (اصفهان)|ورزنه]] یکی از شهرهای استان [[اصفهان]] در مرکز ایران است.
هويت ورزنه
* [[ورزنه (گلپایگان)|ورزنه]] منطقه ای از شهر [[گلشهر]] در شمال [[شهرستان گلپایگان]] است.
{{ابهامزدایی}}
شهر ورزنه يكي از شهرهاي شهرستان اصفهان ميباشد كه در بخش بنرود واقع است و مركز بخش محسوب ميشود. شهرستان اصفهان داراي شش بخش است كه عبارتند از:
1- بخشهاي مركزي 2- بنرود 3- جلگه 4- جرقويه عليا 5- جرقويه سفلي 6- كوهپايه
حدود شهرستان: اين شهرستان از شمال به شهرستان اردستان و برخوار و ميمه، از جنوب به شهرستان شهرضا و استان فارس و از سمت شرق به شهرستان نايين و استان يزد و از مغرب به شهرستانهاي خمينيشهر ، فلاورجان و مباركه محدود ميشود.
منطقه رودشتين : منطقه رودشت در فاصله 40 تا 130 كيلومتري شرق اصفهان و در محدوده دو ساحل شمالي و جنوبي زاينده رود واقع شده است.
حدود رودشتين : اين منطقه از شمال به اراضي قهپايه و از جنوب به اراضي جرقويه و از شرق به گاوخوني و از غرب به براآن منتهي است. اين منطقه خود به دو قسمت عليا و سفلي تقسيم ميشود.
رودشت عليا از 40 تا 80 كيلومتري اصفهان و شامل 21 روستا و رودشت سفلي از فاصله 80 تا 130 كيلومتري شرق اصفهان و شامل 20 روستا است كه بخش بنرود در منطقه رودشتين و در قسمت رودشت شرقي قرار گرفته است.
موقعيت عمومي و خصوصي، حدود، وسعت
بخش بنرود از بخشهاي شهرستان اصفهان بوده و شهر ورزنه به عنوان تنها شهر اين بخش داراي جمعيتي در حدود 10 هزار نفر ميباشد.شهر ورزنه از شمال به شهرستان نايين و بخش كوهپايه ، از جنوب به بخش جرقويه عليا به مركزيت حسن آباد و از جنوبغربي به بخش جرقويه سفلي به مركزيت نيك آباد و از شرق به استان يزد و از غرب به بخش جلگه به مركزيت هرند محدود ميباشد. و راه آهن سراسري كه شمال و جنوب را به يكديگر مربوط ميسازد از 18 كيلومتري شمال آن عبور ميكند. مساحت اين بخش 2300 كيلومتر مربع ميباشد. بخش بن رود در حال حاضر داراي يك شهر و دو دهستان و 39 روستا، مكان و مزرعه ميباشد، اين بخش حدود 4/13 درصد از وسعت شهرستان اصفهان را به خود اختصاص داده است.شهر ورزنه مطابق كتاب فرهنگ آباديهاي كشور در عرض 32 درجه و 25 دقيقه شمالي و52 درجه 39 دقيقه طول شرقي قرار گرفته است و از سطح دريا 1477 متر ارتفاع دارد.
ناهمواريها
مناطق شرقي اصفهان را زمينهاي جلگهاي و دشتهاي كم شيب تشكيل ميدهد و ارتفاعات قابل توجهي در اين منطقه به چشم نميخورد. شيب منطقه از شمال به جنوب حدود 4 درهزار و از غرب به شرق به ميزان 2 در هزار ميباشد، حواشي گاوخوني داراي تپههاي شني متحرك و داراي پوشش گياهي است كه ارتفاع متوسط تپهها به 150 متر ميرسد. شهر ورزنه نسبتا" مسطح است و شيب شهر از غرب به شرق به ميزان 2 درهزار و از شمال به سمت رودخانه 8 در هزار ميباشد.
كوههاي منطقه عبارتند از :
- سياه كوه با ارتفاع 2024 متر از سطح دريا.
- كوه كيشهر 2224 متر از سطح دريا.
- كوه ملهدوم 1904 متر از سطح دريا.
اين كوهها در شمال ورزنه قرار دارند.
- كوه سياه با ارتفاع 1740 متر از سطح دريا كه در قسمت شرقي ورزنه و در شمال تالاب گاوخوني واقع شده است.
اقليم و آب و هوا
متوسط ميزان بارندگي ساليانه در ورزنه 85 ميليمتر است. اين شهر با ارتفاع متوسط 1477 متر از سطح دريا داراي آب و هواي گرم و خشك و از لحاظ اقليم شناسي خيلي خشك ميباشد و به علت مجاورت با كوير داراي شرايط كويري يعني تابستانهاي گرم و زمستانهاي سرد است.اختلاف درجه حرارت روز و شب به دليل داشتن شرايط كويري خيلي زياد است. رطوبت نسبي در اواخر ساعت شب و صبحها بيشتر از ساير ساعات شبانه روز ميباشد و قبل از طلوع آفتاب به حد اكثر ميرسد و حد اقل آن بعد از ظهر است. ماههاي مرداد و شهريور را ميتوان به عنوان خشكترين ايام سال در اين منطقه ذكر كرد كه تقريباً هيچگونه بارندگي وجود نداشته است.
جنس خاك
جلگههاي صاف شرقي را بايد از بقاياي درياچههاي قديمي عهد چهارم زمين شناسي دانست كه نوع خاكهاي آن سنگين و با بافت ريز رسي و شني تا رسي شني سيلتدار است و رنگ خاك آن قهوهاي ميباشد.
خاك اين منطقه پس از عبور از يك لايه 3 تا 4 متري به لايههاي رسي، شني و يا سنگ جوش سخت كه در نتيجه قشري از خاك با نفوذ پذيري كم در عمقهاي كم از سطح زمين ايجاد ميگردد كه مربوط به طبقات شيستي است.
به طور كلي در مطالعات انجام شده بر روي خاكها منطقه دامنه وسيعي از تغييرات شوري خاك قابل مشاهده است كه منشأ آن عمدتاً به دليل زير است:
پتانسيل بالاي تبخير و تعرق نسبت به مقدار بارندگي كم در منطقه
وجود تالاب گاوخوني در نزديكي منطقه به علت شوري زياد و تشكيل معادن نمك و انتقال آن توسط عوامل مختلف به اراضي كشاورزي باعث بالا رفتن شوري خاك ميشود.
سفر آب زير زميني كه در نزديكي سطح خاك قرار دارد
استفاده از آبهاي نا مطلوب و زه آبها در امر كشاورزي
استفاده بي رويه از كودهاي شيميايي خصوصاً كودهايي كه داراي ضريب شوري زياد هستند
وجود مواد مادر شوري كه در پارهاي از نقاط از رسوبات درياچههاي قبلي به جا مانده است.
نقش بادها به عنوان محرك نمكها
پوشش نباتي
با توجه به مطالب گفته شده راجع به آب و هوا، موقعيت، وضعيت خاك و مواردي از اين قبيل ناگفته پيداست كه پوشش گياهي منطقه نيز متأثر از عوامل فوق است.از آنجا كه كشت ديم به علت كمبود بارندگي و كويري بودن منطقه صورت نميگيرد تبعاً رشد محصولات بسته به ميزان آبي است كه به آخر آب زاينده رود يعني بخش بنرود و دست آخر به شهر ورزنه ميرسد، با اين وجود محصولات اين منطقه در مواقع پر آبي سهم بسزايي از كل محصولات توليدي در استان را به خود اختصاص ميدهد كه اهم اين محصولات به قرار زير است: 1- گندم و جو 2- چغندر قند 3- پنبه 4- يونجه 5- تخم آفتابگردان و برخي از محصولات جاليزي ديگر مانند هندوانه و خربزه و محصولات باغي كه در جاي خود به زمان، ميزان و مقدار برخي از مهمترين آنها اشاره خواهد شد.
حيوانات (اهلي، وحشي)
در مورد حيوانات و پرندگان اطراف گاوخوني در قسمت مربوط به تالاب گاوخوني توضيح داده شده است. اما اين منطقه و به خصوص شهر ورزنه و مزارع اطراف آن داراي حيواناتي اهلي مانند: گاو، گوسفند، شتر، الاغ، قاطر و حيوانات و پرندگان ديگري مانند مرغ، خروس، اردك و كبوتر ميباشد و از حيوانات وحشي ميتوان سگ، گربه، گرگ، شغال، روباه، خرگوش و موجودات ديگري مانند موش و مار و مانند آن نام برد.
تاريخچه شهر
1- ورزنه از ديد تاريخ نويسان
در كتاب مربوط به بخشداري بنرود به نقل از نسخه خطي كتاب جغرافياي اصفهان كه در كتابخانه آيتاله مرعشي نجفي موجود است چنين آمده است:
«قريه ورزنه اربابي و رعيت خرد است، از رودخانههاي مادي شانزده ده شرب ميشود، قنات و چشمه ندارد. اشجار توت قليل دارد، حصار معتبري و خندقي دارد كه حالا مخروبه است و در زمان افاغنه حصار آن را خراب كردهاند و خندق را پر نمودهاند. به اين واسطه قشون اصفهان را 3 ماه پشت اين قلعه معطل كردهاند.
رباط آجري معتبري در غايت استحكام دارد كه از بناهاي محمدعلي بيك است، مسجد آجري كاشيكاري شده با مناره و گنبدي معتبر دارد كه از بناهاي دختر تيمور گوركاني است كه معروف به مسجد جامع است.
كاروانسراي خوب دارد (كه الان خراب شده است) مسجد متعارف پانزده باب، پنج باب آب انبار دارد، كاروانسرا اوقافي مسجد است، سه باب حمام بسيار خوب دارد، سه امامزاده دارد كه يكي شاهزاده زين العابدين يكي شاهزاده ابراهيم و يكي شاهزاده محمد، معروف است كه از اولادان امام موسي كاظم (عليه السلام) هستند.
عمده زراعت آنها از آب رودخانه است و صيفي را از آب چاه زرع مينمايند.
ديگر اينكه قنطره (پل) با هفت چشمه آجري و سنگي بسيار معتبري از بناهاي حاجي سيف يزدي روي رودخانه دارد كه كمتر جايي به آن استحكام است، جزيي خرابي ندارد.» (بخشداري بنرود-موقعيت جغرافيايي سياسي و اجتماعي ص 17)
2- گذشته شهر بر اساس اسناد، مدارك و گفتههاي مردم
1-2- وجه تسميه:
در كتب مشهور و لغتنامهها در باره وجه تسميه شهر ورزنه مطلب گويائي به دست نيامد، لذا آنچه در اين باره مشهور و بيشتر از ديدگاه عقلي مورد قبول است از اين قرار است:
اول: چون در عهد حكمرانان سلجوقي، سيستان ميراث خانوادگي آنان بوده واژه "ورزنه" كه همان سيستاني "ورغنه var-gana " و به معني پهن و گسترده بود به اين سرزمين اطلاق گرديده، گرچه واژههاي سيستاني خود ريشه در زبان زردشت دارد و از واژههاي قراء و مزارع نزديك شهر ورزنه ميتوان بدان پي برد. چنانكه يكي از مزارع نزديك ورزنه "يسنا" است كه يكي از بخشهاي اَوستا نيز به همين نام است لذا ميتوان نتيجه گرفت كه با توجه به زبان زردشتي و اوستايي "ورغنه" به ورژنه تبديل شده كه بعد از حمله اعراب به ايران چون اعراب حرف «ژ» را ندارند، اين حرف به «ز» تبديل شده و ورزنه به دست آمده است.
دوم: افراد محلي اعتقاد دارند كه "ورزنه" به معني كشت دانه و كار بر روي دانه است چرا كه كلمه ورزنه القاء كنندة مفهوم كشت و كار و كوشش روي زمين است كه اين مطلب با خصوصيات و موقعيت شهر انطباق دارد. لذا كلمات هم خانواده بسياري است كه معني كار و كوشش را ميرسانند و از ريشه "ورزيدن" هستند مانند:
- ورز = كشتكار و زرع
- ورزنده = برزگر
- ورزكار = كشاورز
- ورزاو = گاوي كه بدان زمين را شيار كنند
سوم: در ادبيات باستاني ايران اينگونه آمده است:
«زرتشت ياران خود را به سه گروه بخش ميكند 1- خيتو يا "خودماني" كه بي اندازه به او نزديك بودند. 2- "وَرْزَنِه" يا "ورزندگان" كه كشاورزان و دامپروران بودند و كاركنان كارهاي سودمند ديگر. 3- "اَئيرَيمن" يا "آريامنش" كه از دوستان و ياوران زرتشت بودند.
اين بخش بندي جنبه مينوي داشت و آن را نميتوان طبقه بندي توده آن روزگار دانست.» (قائمي، محمد، ص 89)
از مطالب فوق حد اقل ميتوان يك احتمال را داد و آن اينكه از آنجايي كه ورزنه روزگاري سرزمين زرتشتيان بوده است لذا ممكن است آنان اين نام را انتخاب كرده باشند.
نوع پوشش زنان
پوشیدن چادر سفید توسط بانوان شهر ورزنه یکی از رسوم بسیار قدیمی می باشد که در جهان منحصر به فرد است.در خصوص علت پوشش سفید توسط خانمها دلایل متعددی ذکر گردیده است که عمده ترین آن بدین شرح می باشد:
1- با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه که دارای آب و هوای گرم و خشک بوده و رنگ سفید گرما را کمتر به خود جذب می نماید،چادر سفید بسیار مناسب است .
2- دین ایرانیان قدیم و این منطقه در زمان باستان زرتشتی بوده است و زرتشتیان لباس سفید(به خصوص از جنس پنبه) را مقدس دانسته و آن را می پوشیدند و این سنت تا کنون باقی مانده است.
3- یکی از تولیدات اصلی شهر ورزنه پنبه می باشد .همچنین کرباسبافی یکی از شغلهای رایج شهر بوده است از طرفی با توجه به عدم دسترسی به لباسهای شهری،لباس های پنبه ای محلی را با دست خود می بافتند و آن را می پوشیدند.
جدای از علت اصلی پوشش چادر سفید،لباس سفید مورد تایید اسلام بوده و از نظر روانشناسان رنگ سفید رنگ شادی می باشد .
شهرداری ورزنه نیز بنا به وظیفه خود در راستای حفظ این سنت اصیل ایرانی اقدام به برگزاری همایش« عفاف و زن چادر سفید» در روز 5 مهرماه 1388 و نصب تندیس زن چادر سفید در حال ریسندگی در یکی از میادین بافت قدیم (میدان آزادی) نموده است .
2-2- علل پيدايش شهر
ورزنه از سال 1347 هجري شمسي با تأسيس شهرداري به شهر تبديل شده است. اما آنچه ما به عنوان ورزنه از آن ياد ميكنيم سابقهاي ديرينه دارد.
در مورد علت بوجود آمدن شهر ورزنه در محلي كنوني هيچگونه سند و مدرك مستندي يافت نشده است، تنها با توجه به شرايط منطقه ميتوان به طور كلي به علل زير اشاره كرد.
امكانات خاك
امكانات آب زاينده رود
موقعيت جغرافيايي كه ورزنه داشته و در سر راه ميانبر اصفهان-ندوشن و منطقه يزد قرار گرفته و محلي بوده براي استراحت مسافران كه وجود كاروانسرا، رباطها و قلعههايي مانند قلعه خرگوشي (نزديك تالاب گاوخوني در استان يزد) گواه بر اين مدعاست.
* * *
حمدالله مستوفي در مورد ناحيه رودشت كه يكي از نواحي اصفهان در قرن هشتم نيز به حساب ميآمده گفته است كه: «منطقه رودشت شصت پاره ديه (ده) داشت كه از بين آنها قولطان (قورتان)، ورزنه، اُسكران (اُشكهران) و كمندان معظم قراي آن بوده است» (مستوفي، حمدالله، نزهه القلوب، ص 51)
كه در هر يك به گفته مستوفي كما بيش هزار خانه وجود داشته است و همچنين تعدادي بازار، مسجد، مدرسه، خانقاه و حمام در هر كدام از روستاهاي مزبور ساخته شده بود.
|