چنگیز شهوق: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Behrang-sh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Behrang-sh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰:
در۱۳۴۸ به فرانسه سفر می‌کند و در «خانهٔ هنرهای پاریس» حضور می‌یابد. از زیر تأثیر [[کنستانتین برانکوزی]] در می‌آید (او شیفتهٔ پرنده در فضای برانکوزی بود). صیقل مجسمه‌های شهوق و دنبالچه و نوک‌های در هوای مجسمه‌هایش برانکوزی را به یاد می‌آورد. استاد اطوارشناسی مواد است. خشونت رنگ‌های تابلوهای او مثال‌زدنی است. نگاه او، جهان نقاشی را می‌پیماید: از [[کوربوزیه]]، نهضت سنتزپلاستیک را می‌گیرد. [[آرپ]] و [[توبر]]، الفبای جدید را یاد او می‌دهند و حالا دیگر چنگیز شهوق در آستانه‌ای است که علی‌رغم آن که دیگر از فرم‌های طبیعت الهام نمی‌گیرد و مبدأ کار در ذهن را ارج می‌نهد، تلفیقی از انتزاع (آبستره) و ذهنیتی تصویری (فیگوراتیو) را به مجسمه‌های خود می‌آورد.
 
شهوق در سفری که به خارج از کشور داشت متوجه اهمیت نمایشگاه‌های دوسالانه در هنر نقاشی شد و پس از بازگشت به ایران به همراه [[پرویز تناولی]]، [[مارکو گریگوریان]] و دیگر هنرمندان همزمان خود نمایشگاه دوسالانه‌های ایران را راه‌اندازی کرد و به این ترتیب هنرمندان بسیاری از این نمایشگاه‌ها به جامعه هنری معرفی شدند.
 
در سال‌های پس از ۱۳۵۷، هنرهای تجسمی ایران، به ناچار در سکوت فرو رفت تا به تدریج بر اساس مبانی انقلاب بازتعریف شود. این سکوت چندساله، فعالیت‌های هنری پیشین را در هاله‌ای از ابهام فرو برده بود و هنرمندان هم دچار سردرگمی بودند. بسیاری از هنرمندان تا مدت‌ها گوشه‌نشینی پیشه کردند و گاهی به تغییر شغل فکر نمودند. برخی دیگر هم به امید گشایشی در هنر، به تغییر سبک و سمت آثار خود پرداختند. اما شهوق همیشه در گفت‌وگوهای دوستانه، با قاطعیت بیان می‌کرد: کار دیگری بلد نیست و راه دیگری نمی‌شناسد. وی در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب در زیرزمین ساختمان وزارت ارشاد، در میدان بهارستان، به خلق آثار سرامیکی سرگرم بود و در همان سال‌ها تحقیقات تجربی جدی‌اش را در زمینة مواد لعاب و سرامیک آغاز کرده بود.