سید ابوالحسن شمس‌آبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Chyah (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
{{بی طرفی}}{{بهبود منبع}}
[[پرونده:Shamsabadee.jpg|thumb|180px|آیت‌الله شمس آبادی]]
'''سید ابوالحسن آل‌رسول''' معروف به '''آیت‌الله شمس‏‌آبادی مازندرانی''' ([[۱۲۸۶]] - [[۱۸ فروردین]] [[۱۳۵۵]]) روحانی ایرانی بود.
 
==زندگی‌نامه==
حاج سید ابوالحسن بن العلامه آیه‏الله المرحوم میرزا محمد ابراهیم موسوى شمس‏آبادى مازندرانى از علماء طراز اول معاصر اصفهان و وكیل مطلق زعیم اعظم آیه‏الله العظمى حاج سید ابوالقاسم خوئى مدظله العالى میباشد. وى عالمى ناطق و فقیهى جامع و در ولایت اهل‏بیت عصمت علیهم‏السلام دانشمندى خالص و كامل میباشد.
در سال [[۱۲۸۶]] خورشیدی (۱۳۲۷ قمری) در خانواده‌ای عالم و روحانی در [[اصفهان]] دیده به جهان گشود. وی پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی علوم اسلامی در زادگاه خود، در ۲۵ سالگی عازم [[نجف]] گردید و از محضر [[درس خارج]] استادانی همچون [[سیدابوالحسن اصفهانی]]، [[آقاضیاءالدین عراقی]]، [[سید جمال‌الدین گلپایگانی]]، [[سید عبدالهادی شیرازی]] و [[سید محسن حکیم]] استفاده نمود. سید ابوالحسن پس از دوازده سال اقامت در نجف و اخذ مدارج عالی علمی، راهی اصفهان شد و به تدریس و ارشاد مشغول شد. آیت‌اللَّه شمس آبادی از روحانیونی بود که در سال [[۱۳۴۲]]، وفاداری خود را به نهضت [[آیت‌الله خمینی]] اعلام کرد{{مدرک}}. ایشان در تأسیس و گسترش [[انجمن مددکاری امام زمان]] ویژه ایتام، [[سازمان ابابصیر]] ویژه نابینایان و حسینیه اصفهانی‌ها در [[مشهد]] و [[کربلا (شهر)|کربلا]] نقش بسزایی داشت. همچنین شرح صحیفه سجادیه، اشعاری در مراثی و مناقب [[اهل بیت]] و موعظه ابراهیم از آثار علمی او می‌باشد.
جد اعلاى وى مرحوم سید محمد لاریجانى فرزند مرحوم حاج سید عبدالله مازندرانى كه داراى چهل فرزند و همه از اعیان و اشراف و مالكین مزرعه لاریجان بوده‏اند و او آخرین پسر او بوده و علاقه شدیدى بتحصیل علم داشته و حتى شب هفته‏ى مرحوم پدرش بمطالعه معالم مشغول بوده برادر بزرگترش بوى تندى میكند كه امشب وقت مطالعه نیست وقت تعارف با مردم است، او از این عتاب رنجیده و شبانه از محل حركت و با پاى پیاده بسمت تهران میآید و در تهران با میرزا شفیع صدر اعظم فتحعلى شاه قاجار برخورد نموده و سؤال مى كند كه آقا سید محمد كجا بوده و كى آمده‏اى وى جریانرا بیان میكند صدر اعظم مزبور اصرار میكند بیا برگرد بمحل و من همه‏گونه وسائل عزت تو را فراهم میكنم قبول نمیكند مى گوید كجا میخواهى بروى میگوید بخواست خدا باصفهان خدمت آقاى آقا محمد بیدآبادى میروم تحصیل كنم صدر اعظم میگوید من براى شما فكرى كرده‏ام زمینى در اصفهان دارم بشما میبخشم و شما در عوض آن چهل ختم قرآن بخوانید براى پدرم میگوید معلوم نیست عمر من وفا كند میگوید مانعى ندارد فرزندان شما بخوانند پس قبول میكند.
 
==دودستگی روحانیون==
سطر ۱۶ ⟵ ۱۷:
 
== منابع ==
* [http://www.rasekhoon.net/mashahir/show-111364.aspx ابوالحسن شمس آبادی]
{{پانویس|اندازه=ریز}}
 
[[رده:عالماناهالی شیعه اهل اصفهانآمل]]
[[رده:عالمان مقتول]]
[[رده:روحانیان شیعه اهل ایران]]