رده:تاریخ معاصر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mondephile (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: افزودن فضای خالی زیاد(AF)
خط ۱:
{{تاجميرخان بهرامسري آستركي نخستين ايلخان بختياري ( 974 – 924 ه ق ) تاجميرخان فرزند بابك شاه فرزند بختيار فرزند بهرام آستركي معروف به بهرامسري كه 50سال بر تمام سرزمين بختياري فرمانروايي نمود. وي يكي از امراي مشهور دوران شاه اسماعيل و شاه تهماسب صفوي بوده است.
[[رده:دوره‌های تاریخی]]
امير شرف خان بدليسي مولف شرفنامه بدليسي ( تأليف 1005 ه ق برابر با 1596م) مي نويسد :« شاه طهماسب جهت تحصيل تقبلات لَربزرگ كه مشهورند به بختياري سرداري الوسات ( طوايف بختياري) را به تاج امير استركي كه عمدة عشاير آن قوم بود تفويض كرده بود كه هر سال مبلغ خطير بر وجه تقبل بديوان او مي داده باشد و تاجمير در اداء آن مبلغ عاجزآمده بدين سبب بدست شاه طهماسب به قتل رسيد . بعداز قتل او شاه طهماسب پيشوايي آن قوم را به ميرجهانگير بختياري كه او نيز ازجملة متعينان آن الوس ( طايفه آستركي ) است ارزاني داشت كه هر سال موازي ده هزار قاطر تسليم عمال و نواب ديوان او نمايد وهمچنان در اخذ مال وجهات بعضي ولايت خوزستان كه در تصرف اعراب مشعشع بود به جانب دزفول و شوشتر روانه شد .»
[[رده:تاریخ]]
بطور كلي از ابتداي سلطنت سلسله صفويه تا زمان سلطنت كريم خان زند حكومت بختياري در اختيار دودمان ميرجهانگير خان آستركي بود .
در روزگار شاه طهماسب اول صفوي تمام خاك بختياري تحت رياست و حكومت شخصي بنام تاجمير خان آستركي رئيس طايفه آستركي كه آن زمان قويترين عشيره و طايفه بختياري بود درآمد و اين شخص هر سال مبلغ زيادي بنام ماليات براي شاه طهماسب صفوي مي فرستاد و چون در سال 974 هجري از فرستادن ماليات سرباز زد ، به حكم شاه طهماسب از حكومت بختياري معزول و به قتل رسيد.
 
 
[[an:Categoría:Edat Contemporania]]
[[ar:تصنيف:عصر حديث]]
دراين سند و نوشتار اميرشرف خان دو كلمه الوسات ( يعني طوايف) و قوم را خطاب به لربزرگ يا بختياري بكار برده است و كلمه الوس ( يعني طايف ) كه مفرد الوسات است را خطاب به طايفه آستركي كه يكي از طوايف ( الوسات ) بختياري بوده ف بكار برده است.
[[bs:Kategorija:Moderna historija]]
پروفسور جن راف گارثويت مينويسد كه :« شاه طهماسب اول صفوي ( 1575 ـ 1524 م ) رياست لر بزرگ را كه ( بعدها بختياري شهرت يافت ) در ازاء يك خراج ساليانه سنگيني به تاجمير خان آستركي واگذار كرد ولي چون تاج مير موفق به پرداخت چنين مالياتي نشد ، به دستور شاه طهماسب از حكومت بختياري معزول و به قتل رسيد . بعد از كشته شدن تاجميرخان آستركي ، شاه طهماسب، جهانگيرخان بختياري از همان طايفه ( آستركي) را با پرداخت ماليات سالانه از قرار ده هزار راس قاطر به رياست ايل بختياري برگزيد، مشروط بر اينكه معادل بهاي حيوانات موصوف هر ساله نقداّ به خزانه سلطنتي واريز گردد .»
[[el:Κατηγορία:Σύγχρονη ιστορία]]
در همين زمينه سرجان ملكم مي نويسد كه : «در اواخر سال نهصد و سي و چهار ( 934 ) هجري امير تاج مير( آستركي) بختياري كه پدر در پدر ، ميروميرزاده الوار بختياري بود و مردم
[[en:Category:Modern history]]
آن حدود طاعتش را فريضه ذمت مي دانستند و تا اين سال مطيع اوامر پادشاه ايران نبود و خود را حكمراني با استقلال مي دانست از وفور عقيدت و خلوص نيت به درگاه شاه طهماسب صفوي رهسپار شد و تقديمات شايان در حضرت همايوني گذرانيد و دست بيعت داد كه از اين پس راه خلاف نپويد و امر پادشاهي را رهين ذمت خود داند ، خدماتش مقبول و به خلعت گرانبها سر بلند گرديد. »
[[es:Categoría:Edad Contemporánea]]
حاج علي قلي خان سردار اسعد نيز چنين اظهار كرده است : « در عهد شاه طهماسب اول صفوي تمام لر بزرگ يعني بختياريها در تحت نظام تاج امير خان رئيس طايفه آستركي آمدند كه آنوقت قويترين و عمده ترين عشاير بختياري بوده ، تاج امير هر سال مبلغ خطيري بروجه تقبل براي شاه طهماسب مي فرستاد . در سال 974 ه ق حاكم همدان از طرف شاه طهماسب مامور اخذ نمودن مبلغ مقرر گرديد. تاج اميرخان آستركي در پرداخت آن مبلغ سرباز زده و بدين سبب بدستور شاه طهماسب به قتل رسيد .
[[eu:Kategoria:Aro Garaikidea]]
مير جهانگير خان بختياري كه يكي از نجباء ايل مذكور( آستركي) بود پس از مرگ تاج امير خان پيشوايي بختياري يافت بشرط اينكه هر سال هزار قاطر به عمال و نواب ديوان اعلي تسليم نمايد و اينقرار ساليان زياد محمول و مرسوم بود . تقريباً از آن زمان بختياريها بدو قبيله تقسيم شدند يكي چهارلنگ و ديگري هفت لنگ در سال هزار و بيست و نه ( 1029 ) بستن سد پيش آب كرنگ و كندن كوهي كه الحال به كاركنان مشهور است جهت آوردن آب كرنك بدارالسلطنه اصفهان حسب الفرمايش شاه عباس و به تصويب اما مقلي خان بيگلر بيگي فارس به ميرجهانگير خان و حسين خان والي لر كوچك واگذار گرديد .
[[fr:Catégorie:Histoire contemporaine]]
 
[[gv:Ronney:Shennaghys noa-emshyragh]]
{{ منبع : علي بهرامي آستركي ، كتاب : بنه وارمن ايل من ، نشر قم ،1382
[[he:קטגוריה:העת החדשה]]
[[it:Categoria:Storia moderna]]
[[ml:വര്‍ഗ്ഗം:ആധുനിക ചരിത്രം]]
[[nl:Categorie:Moderne Tijd]]
[[oc:Categoria:Istòria contemporanèa]]
[[sl:Kategorija:Sodobna zgodovina]]
[[sv:Kategori:Modern tid]]
[[vls:Categorie:Nieuwstn tyd]]