اختلال‌های افسردگی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amirobot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: تصحیح جایگذاری کاما، شمارگان هزارگان; زیباسازی
Sanchooli (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
این اختلال جزو اختلال هایاختلال‌های خلقی محسوب می شودمی‌شود.خلق حالت هیجانی بی وقفه ایوقفه‌ای است که در طول یک پیوستار از غمگینی تا شادی تجربه می شودمی‌شود.اختلال هایاختلال‌های خلقی با احساس نابهنجار افسردگی یا شعف که در بعضی موارد با ویژگی هایویژگی‌های روان گسستگی همراه است توصیف شده‌است.<ref>کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین(1996) خلاصه روانپزشکی.جلد اول و دوم، ترجمه نصرت اله پور افکاری(1379)، انتشارات شهر آب-آغاز، چاپ اول، تهران
</ref>.
 
اختلالات خلقی به اختلالات افسردگی یک قطبی که طی آن شخص فقط از نشانه هاینشانه‌های افسردگی رنج می بردمی‌برد بدون اینکه به مانیا مبتلا شود و اختلالات دو قطبی که طی آن هم افسردگی و هم مانیا روی می دهدمی‌دهد تقسیم می شودمی‌شود. <ref>روزنهان، دیوید.ال؛ سلیگمن، مارتین.ای.پی.روانشناسی نابهنجاری-آسیب شناسی روانی.جلد دوم، ترجمه یحیی سید محمدی(1379)، نشر ارسباران، چاپ اول، تهران</ref> افسردگی به هر شکل دیده شود، شیوه دید فرد از خود، از دیگران و از دنیا را تعریف می کندمی‌کند.افسردگی قدرت قضاوت را تضعیف می کندمی‌کند و باعث رفتارهای نامعقول می شودمی‌شود.در هر یک از موارد، بیمار نمی تواندنمی‌تواند زندگی روزمره عادی داشته باشد.<ref>انجمن روان پزشکی آمریکا.طبقه بندی اختلالات روانی ترجمه نصرت اله پور افکاری،1379، انتشارات آزاده، چاپ سوم، تهران </ref>
 
 
خط ۱۰:
== اختلال افسردگی اساسی ==
 
که به آن اختلال یک قطبی نیز گفته می شودمی‌شود.<ref>کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین(1996) خلاصه روانپزشکی.جلد اول و دوم، ترجمه نصرت اله پور افکاری(1379)، انتشارات شهر آب-آغاز، چاپ اول، تهران
</ref> ویژگی اصلی این اختلال یک دوره زمانی حداقل دو هفته ایهفته‌ای است که در ضمن آن یا خلق افسرده یا بی علاقگی و یا فقدان احساس لذت تقریباً در همه کارها وجود دارد.همچنین فرد باید دست کم چهار نشانة دیگر از جمله تغییر در اشتها و یا وزن، خواب، و کارهای روانی-حرکتی، کاهش نیرو، احساس بی ارزشی یا گناه، مشکل در تفکر، تمرکز یا تصمیم گیری، یا افکار عود کننده در باره مرگ و خودکشی، طرح نقشه و یا اقدام برای خودکشی را داشته باشد.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 531</ref>
 
== نشانه هاینشانه‌های افسردگی اساسی ==
 
۱-وجود خلق افسرده در بخش بیشتر روز و تقریباً همه روزه.
خط ۳۶:
== همه گیری شناسی اختلال افسردگی اساسی ==
 
'''ویژگی هایویژگی‌های خاص وابسته به فرهنگ:'''فرهنگ می تواندمی‌تواند تجربه و درک نشانه هاینشانه‌های افسردگی را تحت تأثیر قرار بدهد.با این آگاهی و هوشیاری نسبت به خصایص قومی و فرهنگی در زمانی که بیمار از دوره افسردگی عمده اظهار ناراحتی میمی‌کند، کند، می تواندمی‌تواند از تشخیص مبهم یا تشخیص غلط جلوگیری کند.برای نمونه، در بعضی فرهنگ‌ها افسردگی ممکنه به جای غمگینی یا احساس گناه عمدتاً با جلوه هایجلوه‌های جسمی تجربه شود.شکایت هایشکایت‌های مربوط به اعصاب و سردردها(در فرهنگ هایفرهنگ‌های لاتین و مدیترانه ایمدیترانه‌ای)، شکایت از ضعف، خستگی، یا عدم تعادل(در فرهنگ هایفرهنگ‌های آسیایی و چینی)، مشکلای مربوط به قلب(در فرهنگ هایفرهنگ‌های خاورمیانه)، یا دل شکستگی(در میان سرخپوستان آمریکای شمالی)ممکنه تجربة افسردگی را نشان بدهند.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 531
</ref>
 
'''ویژگی وابسته به سن:'''این اختلال در کودکان و نوجوانان یکسان است.گرچه داده هاییداده‌هایی وجود دارد که نشان می دهدمی‌دهد برجستگی نشانه هاینشانه‌های اختصاصی ممکنه همراه با سن تغییر کند.در نوجوانان اغلب با اختلالات رفتار ایذایی، اختلالات کاستی توجه، اختلالات اضطرابی، اختلالات مربوط با مواد، و اختلالات خوردن همراه باشد.در بزرگترها ممکنه نشانه هاینشانه‌های شناختی به طور خاصی بارز باشد.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 531
</ref>
 
'''ویژگی وابسته به جنس:'''زنان در مقایسه با مردا ن در مقاطعی از زندگی خود در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به دوره افسردگی اساسی هستند . بیشترین فرق از این بابت در بررسی هاییبررسی‌هایی که در ایالات متحده آمریکا و اروپا انجام گرفت به دست آمد.بررسی‌ها حاکی از این هسّت که در دوره هایدوره‌های افسرده کننده در زنا ن دو برابر مردان هست.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 531
</ref>
 
'''دوره یا سیر:'''این اختلال معمولاً در طی چند روز تا چند هفته پیدا می شودمی‌شود.دوره پیش بیمارگون که ممکنه نشانه هاینشانه‌های اضطراب و نشانه هاینشانه‌های افسردگی خفیف را شامل شود احتمالاً هفته‌ها تا ماه‌ها پیش از شروع دوره افسردگی عمده کاملاً دوام می آوردمی‌آورد.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 531
</ref>
 
'''شیوع:'''مطالعات مربوط به این اختلال نشان داد که خیلی از بزرگتر‌هابزرگترها به این اختلال دچار شدند.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 565</ref> برای مثال، حداقل پانزده تا بیست برابر بیشتر از اسکیزوفرنی، و تقریباً به همان میزان تمام اختلالات اضطرابی در مجموع.<ref name=autogenerated1>باچر و دیگران،2007، ترجمة سید محمدی،1388، ص 6</ref> خطر کلی ابتلا به این اختلال در نمونه هاینمونه‌های اجتماعی از ده تا بیست و پنج درصد برای زنان و از پنج تا دوازده درصد برای مردان متغییر هست.شیوع مقطعی این اختلال در بزرگان در نمونه هاینمونه‌های اجتماعی از پنج تا نه درصد برای زنان و از دو تا سه درصد برای مردان متغییر هست.<ref> DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 565
</ref> از قرار معلوم اتفاق افتادن آن در چند دهه اخیر بیشتر شده‌است .<ref name=autogenerated1 />
 
خط ۵۴:
== اختلال افسرده خویی ==
 
شدت اختلال افسرده خویی که قبلاً روان نژندی ملال انگیز نامیده می شد،می‌شد، کمتر از اختلال افسردگی اساسی است.<ref>کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین(1996) خلاصه روانپزشکی.جلد اول و دوم، ترجمه نصرت اله پور افکاری(1379)، انتشارات شهر آب-آغاز، چاپ اول، تهران
</ref> این اختلال از نظر شدت خفیف تا شدید است، اما شاخص اصلی وِ مزمن شدن آن است.<ref name=autogenerated3>باچر و دیگران،2007، ترجمة سید محمدی،1388، ص 10</ref> در زنان شدیدتر و متداولتر از مردان هست.شروع آن تدریجی است.اغلب در آنهایی که دارای تاریخچه طولانی استرس یا فقدان ناگهانی هستند روی می دهدمی‌دهد.اغلب با اختلالات روان پزشکی دیگری از قبیل سوء مصرف مواد، اختلالات شخصیتی و اختلال وسواسی اجباری همراه هست.عموماً شروع آن در افراد بیست تا سی ساله‌است.اگر چه یک نوع زود آغاز قبل از بیست و یک سالگی وجود دارد.در میان بستگان درجه اول با اختلال افسردگی اساسی رواج بیشتری دارد.<ref>کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین(1996) خلاصه روانپزشکی.جلد اول و دوم، ترجمه نصرت اله پور افکاری(1379)، انتشارات شهر آب-آغاز، چاپ اول، تهران
</ref>
 
== نشانه هاینشانه‌های افسرده خویی ==
 
۱-وجود خلق افسرده در بخش بیشتر روز و در بیشتر روزها به مدت حداقل دو سال.
 
۲-در حالت افسردگی دو یا چند مورد از نشانه هاینشانه‌های زیر وجود دارد:
 
-کم اشتهایی یا پِر اشتهایی.
خط ۷۶:
-احساس درماندگی.
 
۳-طی این دوره دو ساله آشفتگی(یک سال در مورد کودکان و نوجوانان)شخص اصلاً به مدت بیش از دو ماه در یک نوبت بدون نشانه هاینشانه‌های موجود در ملاک هایملاک‌های بند یک و دو هست.
 
۴-در طی دو سال اول آشفتگی(یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) دوره افسردگی عمده وجود نداشته.
 
۵-هرگز یک دوره مانیک، یک دوره مختلط، یا یک دوره هیپومانیک وجود نداشته و هرگز ملاک هایملاک‌های تشخیصی اختلال ادواری خویی وجود نداشته‌است.
 
۶-این اختلال منحصراً در طی دوره یک اختلال روان پریشی مزمن، مثل اسکیزوفرنیا یا اختلال هذیانی پیدا نمی شودنمی‌شود.
 
۷-نشانه‌ها، پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی را در کارکرد اجتماعی، کاری، یا بقیه زمینه هایزمینه‌های مهم کارکرد باعث می شوندمی‌شوند.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 579 </ref>
 
== همه گیری شناسی اختلال افسرده خویی ==
خط ۹۰:
'''الگوی خانوادگی:'''این اختلال در میان بستگان بیوژنیک درجه اول مبتلایان به اختلال افسردگی عمده شایعتر از کل جمعیت هست.<ref name=autogenerated2>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 576-575 </ref>
 
'''ویژگی وابسته به سن و جنس:'''در کودکان ظاهراً در هر دو جنس به یک اندازه روی می دهدمی‌دهد و اغلب به اختلال در عملکرد تحصیلی و روابط اجتماعی منجر می شودمی‌شود.در سن بالا، احتمال بروز در زنان دو تا سه بار بیشتر از مردان هست.<ref name=autogenerated2 />
 
'''دوره یا سیر:'''این اختلال اغلب شروعی زود رس و ناگهانی دارد و همچنین سیر آن مزمن هست.<ref name=autogenerated2 />مدت متوسط این اختلال پنج سال هست.اما می تواندمی‌تواند بیست سال یا بیشتر به درازا بکشد.<ref name=autogenerated3 />اگر این اختلال مقدم بر شروع اختلال اساسی باشد احتمال بهبود خود به خودی کامل دوره ایدوره‌ای بین دوره هایدوره‌های افسردگی عمده کمتر می شودمی‌شود و احتمال بیشتر شدن فراوانی بروز دوره هایدوره‌های آینده بیشتر می شودمی‌شود.گرچه میزان خود به خودی این اختلال ممکنه حدود ده درصد در سال باشد، اما شواهد حاکی از این هست که با درمان فعال نتایج بهتِری به دست بیاید.<ref name=autogenerated2 />
 
'''شیوع:'''شیوع کلی یا مادام العمر این اختلال تقریباً شش درصد و شیوع نقطه اینقطه‌ای یا مقطعی تقریباً سه درصد هست.<ref>DSM-IV-TR ترجمه نیکخو و آوادیس یانس،1381، ص 576-575</ref>