ماری آنتوانت: تفاوت میان نسخه‌ها

آنتوانت یک بانوی اشرافزاده، ولخرج و خوشگذران بود اما این همه ی آن چه نبود که از روندآن جامعهبه آگاهییاد مانده است .اودرآغاز ورودش خود می خواست خود را بامردم وفق دهد وکوشش کرد تا بتواند به دیگران کمک کند اما مردم فرانسه از بیگانگان خوششان نمی آمد وازاین رو اورا باطنزها ونام ها لقب دادند واین اورا ازمردم فرانسه دلسرد می کرد چرا که باوجود خوبی های او فقط بدیهایش را می دیدندواو سن چندانی هم نداشت.مردم فرانسه در کل از بیگانگان بیزار بودند وبه همین دلیل از یادگیری زبان های مهم آن دوره چشم پوشیدند واز انگلستان که بزرگترین دشمنشان بود متنفربودند وازیادگیری زبان آن بیزار بودند اما در دوران انقلاب کم توطئه چینی انگلیسی ها را شاهد نبودند وجاسوسان کم بر آتش خشمشان نمی افروختند.این دشمنی از آنجا شدت می یافت که فرانسه در استقلال آمریکا که از مستعمره ی انگلستان بودنقش بسزایی داشت . گفته شده که زمانی که صدای انقلاب فرانسه بلند شده بود وی از کسی پرسید:'' که مردم چه می‌خواهند؟'' آن شخص پاسخ داد: ''گرسنه‌اند و نان می‌خواهند.'' و شهبانو گفته بود'': اکنون که نان ندارند چرا شیرینی نمی‌خورند!''

در کل مردم فرانسه از او بیزار بودند و این بیزاری را در روزنامه‌های بومی آن زمان به نمایش می‌گذاشتند.این بیزاری منشا از بیگانه بودن ملکه داشت واین فقط به تهمت های کوچک ختم نمی شود چه تهمت ها که جاهلان دوران وبیگانگان دشمن بر اوبستند .ملکه باوجود بدیهایش خوبی هایی هر چند اندک را داشته است.

در کوراندوران انقلاب ماری آنتوانت از برادرش [[لئوپولد دوم]] پادشاه اتریش درخواست یاری کرد. با اعلام جنگ اتریش به فرانسه در حال انقلاب، مردم خشمگین در ۱۰ آگوست ۱۷۹۲ به پادشاهی [[لویی شانزدهم]] بر فرانسه پایان دادند. خانواده پادشاهی به زندان افتادند و کوشش شاه و شهبانو برای گریز نافرجام ماند و سرانجام در ۱۶ اکتبر ۱۷۹۳ در حدود نه ماه بعد از اعدام همسرش به دست گیوتین سپرده شد.