خانهای از شن و مه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز r2.7.1) (ربات اصلاح: el:Σπίτι από Άμμο και Ομίχλη |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴:
داستان در اوایل دهه ۹۰ میلادی صورت میگیرد. امیر مسعود بهرانی (به بازیگری [[بن کینگزلی]]) یک سرهنگ [[نیروی هوایی شاهنشاهی ایران]] در پی [[انقلاب ۱۳۵۷]] همراه با همسرش نادیا (به بازیگری [[شهره آغداشلو]]) و پسر نوجوانش اسماعیل به آمریکا کوچ میکند و در [[سانفرانسیسکو]] ناگزیر میشود برای ادامه زندگی به سبک اشرافی گذشتهاش به کارهای سخت روی آورد. وی با دیدن آگهی حراج یک خانه در نزدیکی ساحل، به خرید خانهای کوچک و دنج مبادرت میکند که از سوی شهرستان آن ناحیه به حراج گذاشته شده بوده. ساکن اصلی آن خانه زنی جوان و افسرده بنام کاترین (بازیگری [[جنیفر کانلی]]) است که همسرش او را ترک کرده و خانه از پدرش به او رسیده است. اما کاترین بدلیل عدم توجه به پرداخت مالیاتهای سالیانهٔ به شهرستان، خانه را از دست داده، و اکنون بهرانیها ساکن آناند. کاترین و خانواده سرهنگ بهرانی در واقع بدون آنکه هیچیک تقصیری داشته باشند در تلاش برای تصاحب آن خانه، با هم در تقابل قرار میگیرند.
یک پلیس محلی بنام
نهایتا، کاترین به خانه سابق خود رفته، و در آنجا اقدام به خودکشی میکند، اما خانواده بهرانی به موقع از این اقدام او جلوگیری میکنند. لستر از این حادثه مطلع گشته، و خانواده بهرانی را با تهدید اسلحه درون خانه خودشان در توالت زندانی میکند.
[[پرونده:Sand fog scene.jpg|thumb|
صبح روز بعد، و پس از سپری کردن شب در توالت، سرهنگ بهرانی به لستر قول میدهد که خانه را به شهرستان باز بفروشد تا کاترین بتواند سعی کند آن را به نحوی از شهرستان پس گیرد. در ساختمان شهرداری، و قبل از امضای سند، لستر با ضرب و شتم به بهرانی هشدار میدهد که اگر کلکی توی کارش باشد، آنها را به خاک سیاه خواهد نشاند. اسماعیل (پسر بهرانی) در آن هنگام سریعا اسلحه کمری را از لستر گرفته و به او نشانه میرود. اوضاع وخیم میشود و اسماعیل در این گیرودار توسط دو پلیس دیگر در آن نزدیکیها که سروصداها را شنیدهاند بطور اشتباهی تیر میخورد و راهی بیمارستان میشود. در بیمارستان، بهرانی به سجده افتاده و با خدا نذر میکند که اگر پسرش جان سالم بدر برد، در آمریکا کمک به ساخت یک [[مسجد]] کند. اما اسماعیل در همان دم در بیمارستان میمیرد.
|