جیمز مک‌کین کتل: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
شمال بزرگ (بحث | مشارکت‌ها)
م
شمال بزرگ (بحث | مشارکت‌ها)
گسترش مقاله
خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=فوریه|روز=۹|سال=۲۰۱۲|چند = 2}}{{Nobots}}
{{Infobox scientist
|name =
سطر ۲۵ ⟵ ۲۴:
|signature =
}}
'''جیمز مک کین کتل'''(به انگلیسی:James Mckeen Cattell) در [[ایستون]] واقع در پنسیلوانیای[[پنسیلوانیا]]ی [[ایالات متحده آمریکا]] متولد شد،و درجه لیسانس خود را در سال 1880 میلادی از کالج لافایت که ریاستش را پدرش به عهده داشت دریافت کرد.به پیروی از رسم رفتن به [[اروپا]] برای تحصیلات تکمیلی او نیز اول به گوتینگن و سپس به [[لایپزیک]] نزد وونت رفت.در سال 1882 مقاله ای نوشت که باعث شد از [[دانشگاه جان هاپکینز]] بورس تحصیلی دریافت کند.در آن زمان به فلسفه علاقه داشت و در نیمسال اول تحصیلش هیچ درسی از [[روان شناسی]] ارائه نمی شد.به نظر می رسد کتل بر اثر آزمایش های شخصی خود بر روی دارو ها به روان شناسی علاقه مند شده باشد.
او مواد مختلف از [[حشیش]] گرفته تا [[مورفین]]، [[تریاک]]، [[کافئین]]، [[تنباکو]] و شوکولات را آزمایش کرد.متوجه شد که نتایج از لحاظ شخصی و هم از لحاظ حرفه ای جالبند .بعضی از دارو ها به ویژه حشیش او را شاداب می کرد و [[افسردگی]] را که دچارش بود کاهش می داد.او به تاثیرات داروها در کارکرد ذهنی خود نیز علاقه مند بود.<ref>دوان پی.شولتز؛سیدنی الن شولتز(1987).تاریخ روان شناسی نوین.ترجمهجلد اول،ترجمه علی اکبر سیف و همکاران(1370)،چاپ اول،انتشارات رشد،تهران،صفحه 284-295</ref>
 
اعتبار کتل معمولا به این است که در به حرکت در آوردن روان شناسی [[آمریکا]] به سوی یک رویکرد عمومی و مبنی بر آزمون در مطالعه فرایند های ذهنی تأثیر داشته است.روان شناسی او به توانایی انسان توجه داشت تا محتوای [[هوشیاری]] و از این لحاظ به [[کارکردگرایی]] نزدیک می شود هر چند که او مانند [[هال]] و [[جیمز]] هرگز به صورت رسمی در این جنبش وارد نشد.اما،با تأکیدی که بر [[فرایندهای ذهنی]] بر حسب مفید بودنشان برای موجود زنده داشت او معرف روح مکتب کارکردگرایی آمریکایی به حساب می آید.<ref>دوان پی.شولتز؛سیدنی الن شولتز(1987).تاریخ روان شناسی نوین.جلد اول،ترجمه علی اکبر سیف و همکاران(1370)،چاپ اول،انتشارات رشد،تهران،صفحه 284</ref>
 
==کارهای کتل==
علاوه بر [[زمان واکنش]] و [[تفاوت های فردی]] ،پژوهش های او به خواندن،[[ادراک]]، [[تداعی معانی]] ،[[پسیکوفیزیک]]،و ترتیب روش شایستگی نیز ارتباط داشت..<ref>دوان پی.شولتز؛سیدنی الن شولتز(1987).تاریخ روان شناسی نوین.ترجمهجلد اول،ترجمه علی اکبر سیف و همکاران(1370)،چاپ اول،انتشارات رشد،تهران،صفحه 290</ref>
 
==منابع==