آمیختگی فارسی با زبانهای دیگر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Ariobarzan (بحث | مشارکتها) جز ویرایش 94.183.38.226 (بحث) به آخرین تغییری که خالقیان انجام داده بود واگردانده شد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
{{تمیزکاری}}
{{درستی}}
[[زبان فارسی]] مانند بیشتر
در طول تاریخ به علت قرار داشتن ایران در منطقهای که کانون دادوستد فرهنگی و بازرگانی و حتی هدف جنگهای دائمی بودهاست، زبان فارسی همیشه در حال تعامل با زبانهای دیگر بودهاست. در بین
زبان فارسی از زبانهای بسیاری تأثیر پذیرفتهاست که از جمله میتوان به زبانهای زیر اشاره کرد:
=== عربی ===
{{اصلی|برهمکنش زبانهای فارسی و عربی}}
[[زبان عربی]] بیشترین اثرگذاری را بر زبان پارسی داشتهاست به گونهای که درصدی از واژههای پارسی نوین در برگیرنده واژههای وام گرفته شده از عربی میباشند. برخی منابع درصد ۴۰ تا ۵۰ درصد را برای این وامگیری یاد کردهاند (مرجع ۱). بسته به اینکه کدام زمینه از کاربرد زبان پارسی را در نظر داشته باشیم، درصد وامواژهها در آن ناهمسان است. برای نمونه شمار واژههای عربی در زبان گفتگوی روزانه با درصد آن واژهها در یک خطبه روحانی ناهمسان است.
پس از [[ورود اسلام به ایران]] زبان عربی نفوذی گسترده در ایران پیدا کرد به گونهای که بیشتر دانشمندان ایرانی چیرگی کافی به عربی داشتند.
از این رهگذر واژههای عربی بسیاری به زبان پارسی وارد شد. بسیاری از واژههای عربی هنوز در زبان پارسی رایجند ولی درصد آنها با روندی کند رو به کاهش است.
عربی افزون بر سخت نمودن دستور پارسی{{نیاز به ذکر منبع}} و پرواژهتر کردن زبان پارسی، ایرانیان را با وزنهای
این وزنها ابزاری بسیار نیرومند را در دست شعرای پارسی زبان قرار داد که به همراه
با فروپاشی امپراتوریهای [[عرب]] در سدههای گذشته رفتهرفته از نفوذ عربی در پارسی کاسته شد و واژههای کم کاربرد عربی
ولی مهمترین تأثیر زبان عربی در زبان پارسی نازا شدن دستگاه کارواژههای (فعلها) ساده زبان پارسی بودهاست. برای نمونه به جای آموزاندن، تعلیم دادن؛ به جای خوراندن، تغذیه کردن؛ به جای کوشیدن، سعی به عمل آوردن؛ به جای گردیدن، تغییر کردن؛ به جای برآمدن، طلوع کردن، روایی یافت. این به دلیل ورود اسم مصدرهای عربی بود که به ناچار با کارواژههای کردن، شدن، گردیدن، و نمودن همراه میشدند. بنابر این عادت بر آن شد که نخست از مصدرهای فارسی اسم مصدر بسازند و آن گاه آن اسم مصدر را به صورت ترکیبی درآورند، مانند کوشش کردن به جای کوشیدن؛ آموزش دادن، به جای آموزاندن؛ پرورش دادن، به جای پروریدن؛ مالش دادن، به جای مالیدن؛ کاوش کردن، به جای کاویدن.
کارواژههای مرکب، نازاست و واژه دیگری از آن نمیتوان گرفت؛ حمام گرفتن، تجربه کردن، وابستگی داشتن، دل بریدن، طلاق دادن و تهمت زدن. ولی کارواژههای ساده هرزبان، چشمههای زاینده واژگان آن زبان است، زیرا از هر کارواژه ساده چندین واژه میتوان برگرفت. ببینید از کارواژههای «ساختن»، چند واژه میتوان ساخت؛ ساز، ساززن، سازنده، سازندگی، سازش، سازشکار، سازکار، سازگار، سازمند، سازمان، سازمانده، سازور، سازوار، سازوبرگ، سازه، سازیدن، ساخت، ساختار، ساختگی، ساختمان و آهنگساز. این یکی از بزرگترین زیانهای عربی بر پارسی بود که بسیاری از کارواژههای زاینده را به فراموشی سپرد (سپوختن، آجیدن، فساییدن و لوغیدن، ویزیدن، آهنجیدن، آزرمیدن، آهیختن، انباردن و...)
=== ترکی ===
تأثیرپذیری زبان فارسی از [[زبان ترکی]] و در مقابل تأثیرگذاری زبان فارسی به ترکی در طی سدههای متمادی در اثر همجواری این دو زبان در فلات ایران صورت گرفته. زبان ترکی که در مراحلی زبان شاهان و درباریان و لشکریان بوده در حوزههای خاصی تأثیرات لغوی و دستوری خاصی را به فارسی بخشیده و متقابلا از آن متأثر گشتهاست. واژههای چندی در حوزه آشپزی همچون '''اجاق'''، '''دلمه'''، '''بشقاب'''، '''قابلمه'''، '''قیمه'''، '''قورمه'''، بر گرفته از زبان ترکی هستند. در حوزه نظامی نیز لغات و ترکیباتی از قبیل '''یورتمه'''، '''گلنگدن'''، '''قنداق'''، '''قشون'''، '''چاتمه''' و '''یاغی ''' نشانگر نقش این زبان در لشکر بوده. یکی از ترکیبات دستوری ترکی در زبان فارسی پسوند '''چی''' است که به معنی فاعل یک کار و یا دارنده شغل در اسامی همچون '''پستچی'''، '''تلفنچی ''' و غیره میآید.▼
یکی از نکات قابل توجه در تعامل زبان ترکی با فارسی، تلفظ حروف میباشد. از جمله حروفی که در تلفظ ترکها و پارسیها مغایرت دارد، حرف '''ق''' میباشد. بنابرنظر دهخدا، کلماتی که دارای حرف '''ق''' هستند عمدتاً یا عربی هستند یا ترکی. در برخی گویشهای فارسی از جمله فارسی معیار تهرانی تمایزی بین حرف '''ق''' و حرف '''غ''' در تلفظ وجود ندارد که این مسئله میتواند شنونده را دچار اشتباه کند. مثل: '''قریب''' به معنی '''نزدیک''' و '''غریب''' به معنی '''دور'''. در گذشته در فارسی تمایز بین حرف '''ق''' و حرف '''غ''' وجود داشته
▲تأثیرپذیری زبان فارسی از زبان ترکی و در مقابل تأثیرگذاری زبان فارسی به ترکی در طی سدههای متمادی در اثر همجواری این دو زبان در فلات ایران صورت گرفته. زبان ترکی که در مراحلی زبان شاهان و درباریان و لشکریان بوده در حوزههای خاصی تأثیرات لغوی و دستوری خاصی را به فارسی بخشیده و متقابلا از آن متأثر گشتهاست. واژههای چندی در حوزه آشپزی همچون '''اجاق'''، '''دلمه'''،'''بشقاب'''، '''قابلمه'''، '''قیمه'''، '''قورمه'''، بر گرفته از زبان ترکی هستند. در حوزه نظامی نیز لغات و ترکیباتی از قبیل '''یورتمه'''، '''گلنگدن'''، '''قنداق'''، '''قشون'''، '''چاتمه''' و '''یاغی ''' نشانگر نقش این زبان در لشکر بوده. یکی از ترکیبات دستوری ترکی در زبان فارسی پسوند '''چی''' است که به معنی فاعل یک کار و یا دارنده شغل در اسامی همچون '''پستچی'''، '''تلفنچی ''' و غیره میآید.
▲یکی از نکات قابل توجه در تعامل زبان ترکی با فارسی، تلفظ حروف میباشد. از جمله حروفی که در تلفظ ترکها و پارسیها مغایرت دارد، حرف '''ق''' میباشد. بنابرنظر دهخدا، کلماتی که دارای حرف '''ق''' هستند عمدتاً یا عربی هستند یا ترکی. در برخی گویشهای فارسی از جمله فارسی معیار تهرانی تمایزی بین حرف '''ق''' و حرف '''غ''' در تلفظ وجود ندارد که این مسئله میتواند شنونده را دچار اشتباه کند. مثل: '''قریب''' به معنی '''نزدیک''' و '''غریب''' به معنی '''دور'''. در گذشته در فارسی تمایز بین حرف '''ق''' و حرف '''غ''' وجود داشته داشته است که این تمایز در برخی گویشهای امروزی از جمله گویش یزدی و گویشهای شرقی مانند فارسی افغانستان حفظ شده است. در ترکی آذربایجانی امروزی '''ق''' شبیه '''گ''' فارسی آوایش میشود. به همین شکل در برخی زبانهای ترک-تبار امروزی آوایش اولیه حرف '''ق''' حفظ شده است.
=== مغولی ===
{{همچنین ببینید|فهرست واژگان مغولی واردشده به زبان فارسی}}
واژههایی نظیر '''آقا'''، '''خان'''، '''خانم'''، '''چریک'''، '''کنکاش'''، '''چپاول'''، '''ایل'''، و '''یاغی''' از [[زبان مغولی]] وام گرفته شدهاند.
=== روسی ===
{{همچنین ببینید|فهرست وامواژههای روسی}}
در دوران معاصر و به خصوص پس آغاز روابط ایران و روسیه، زبان این کشور نیز به همراه سیاست روسیه بر زبان فارسی تأثیر گذاشت. بسیاری از محصولات جدید غرب از راه روسیه وارد ایران شدند و نام روسی را با خود به زبان فارسی آوردند. از نمونه واژههای روسی در زبان فارسی میتوان به '''استکان'''، '''اسکناس'''، '''بنزین'''، '''ماشین''' (به معنای خودرو)، '''کالباس'''، '''سوسیس'''، '''چمدان'''، '''چرتکه'''، '''اشکاف'''، '''کاپوت'''، '''اتو'''، '''ساسات'''، '''ترمز'''، '''آپارات'''، و '''سماور''' اشاره نمود.
=== زبان فرانسوی ===
{{
[[زبان فرانسوی]] برای مدت طولانی به عنوان زبان دیپلماتیک و بینالمللی شناخته
▲{{اصلی|فهرست وامواژههای فرانسوی در فارسی}}
▲[[زبان فرانسوی]] برای مدت طولانی به عنوان زبان دیپلماتیک و بینالمللی شناخته میشده است. پس از برقراری رابطه تجاری و فرهنگی بین ایران و [[فرانسه]]، آموزش زبان فرانسوی به عنوان زبان دوم و تحصیل دانشجویان ایرانی در دانشگاههای فرانسه، تعداد زیادی واژه از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته است. دامنه و موضوع وامواژههای فرانسوی در زبان فارسی بسیار گسترده است و شامل واژگان سیاسی، آموزشی، صنعتی و ماشینی، و واژگان روزمره میشود. برخی از این واژهها چنان با فارسی در آمیختهاند که بسیاری ممکن است از وامواژه بودن آنها بیاطلاع باشند. از میان واژههای فرانسوی که در زبان فارسی رایج است، میتوان به '''اتوبوس'''، '''مینیبوس'''، '''مغازه'''، '''رفوزه'''، '''آسانسور'''، '''نمره'''، '''ژاندارمری'''، '''آژان'''، '''آژانس'''، '''اکیپ'''، '''ایده'''، '''انفورماتیک'''، '''کنفرانس'''، '''کنگره'''، '''تیره''' (خط تیره)، '''تابلو'''، '''کنکور'''، '''کوران'''، '''ویرگول'''، '''تلویزیون'''، '''تئاتر'''، '''توالت'''، '''مرسی''' (تشکر)، '''لابراتوار'''، '''دکوراسیون'''، '''مبل'''، '''مبلمان'''، '''مانتو'''، '''ژاکت'''، '''اورژانس'''، '''آمبولانس''' و '''راندمان''' - اشاره کرده.
در فارسی، بسیاری از کشورها و شهرهای جهان با نام فرانسویشان شناخته میشوند، مانند '''رومانی'''، '''بلژیک'''، '''اتریش'''، '''آلمان'''، '''نروژ'''، '''سوئد'''، '''سوییس'''، '''فنلاند'''، '''کرواسی'''، '''لتونی'''، '''استونی'''، '''لیتوانی'''، '''ژاپن'''، '''مکزیک'''، '''شیلی'''، '''آرژانتین'''، '''واشنگتن''' (بهجای واشینگتن)، '''بیرمنگهام''' (به جای بیرمینگهام)، و '''برلن''' (به جای برلین).
سطر ۵۹ ⟵ ۵۵:
=== منابع ===
{{چپیچین}}
Version: 2006.01.00.000000000, Persian Language
{{پایان چپچین}}
[[رده:زبان فارسی]]
|