آرش کمانگیر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۳۲:
Ī== داستان آرش ==
در زمان پادشاهی [[منوچهر]] [[پیشدادیان|پیشدادی]]، در جنگی با [[توران]]، [[افراسیاب]] سپاهیان [[ایران]] را در [[مازندران]] محاصره میکند. سرانجام منوچهر پیشنهاد صلح میدهد و تورانیان پیشنهاد آشتی را میپذیرندو برای قبول این صلح و تحقیر ایرانیان پیشنهاد می کنند که از پهلوانان ایرانی شخصی تیر بیندازد ولی در ایران کسی جرات این کار را به خود نمی دهد آرش در لشکر ایران ستوربان بوده و پیغامی را به دست او میدهند تا به لشکر توران ببرد و در آنجا پادشاه توران برای تحقیربیشتر ایرانیان خود آرش را انتخاب می کند و آرش به اجبار مسئولیت این کار را میپذیرد در لشکر ایران همه به آرش خرده می گیرند که چرا این مسئولیت را پذیرفتی و تو باعث ننگ ایران می شوی و... قرار بر این میگذارند که کمانداری ایرانی برفراز [[البرز|البرزکوه]] تیری بیاندازد که تیر به هر کجا نشست آنجا مرز ایران و [[توران]] باشد. آرش به فراز [[دماوند]] میرود و تیر را پرتاب میکند.{{نشانه|mpart|*}} تیر 5 روز ونیم در آسمان حرکت کرده و در کنار رود [[جیحون]] یا [[آمودریا]] بر درخت گردویی فرود میآید. و آنجا مرز [[ایران]] و [[توران]] میشود.{{نشانه|mfor|*}} پس از این تیراندازی آرش از خستگی میمیرد. آرش هستیاش را بر پای تیر میریزد؛ پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش میشود و جانش در تیر دمیده میشود. مطابق با برخی روایتها [[اسفندارمذ]] تیر و کمانی را به آرش داده بود و گفته بود که این تیر خیلی دور میرود ولی هر کسی که از آن استفاده کند، خواهد مرد. با این وجود آرش برای فداکاری حاضر شد که از آن تیر و کمان استفاده کند.تیر آرش سه روز و سه شب در حرکت بود تا درکنار رود جیحون بر تنه درختی فرو می رود و از حرکت میاستد.
|