کارل راجرز: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
VolkovBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز r2.7.2) (ربات: افزودن vi:Carl Rogers
جز ربات: مرتب‌سازی رده‌ها؛ زیباسازی
خط ۱۶:
بعد از دریافت مدرک دکتری، راجرز به عنوان روان شناس در دپارتمان مطالعات کودکان در انجمن پیشگیری [[خشونت]] با کودکان در رُچستر، نیویورک، مشغول به کار شد. او در طول تحصیلات دکترا، در همین انجمن به عنوان همکار فعالیت داشت. در همان جا بود که راجرز با چنیدن تجربه مواجه شد که بعدها بر نظریهٔ شخصیت، و رویکرد وی به روان درمانی به شدت تاثیر گذاشتند. اولاً او متوجه شد که [[روانکاوی]]، که رویکرد غالب در این انجمن بود، بیشتر اوقات ناموثر است. ثانیاً، متوجه شد که صاحب نظران مطرح در روان شناسی، در این مورد که برای درمان افراد مبتلا به [[اختلالات روانی]] کدام روش بهتر است، اختلاف نظر داشته، و نمی‌توانند به توافق برسند. ثالثا، متوجه شد که گشتن به دنبال یک "بینش" (بصیرت یا شهود) به [[مشکلات روانی]]، معمولاً راه به جایی نمی‌برد و باعث دلسردی می‌شود. تقریبا در همین زمان بود که راجرز تحت تاثیر [[آلفرد آدلر]] قرار گرفت. او از آدلر آموخت که مطالعات موردی طولانی، موضوعاتی سرد، مکانیکی، و غیرضروری هستند. او همچنین متوجه شد که روان درمانگران مجبور نیستند وقتشان را در تحقیق و تفحص در گذشتهٔ بیماران صرف کنند. به جای آن، آنها باید به زمان حال بیماران (محیط بلافاصله و بلاواسطهٔ) بپردازند و ببینند که بیماران در حال حاضر در چه شرایطی قرار دارند.
 
راجرز اولین کتاب خود به نام [[درمان بالینی کودکان دشوار|درمان بالینی کودکان دشواررادرسال]]رادرسال ۱۹۳۹، زمانی که هنوز در دپارتمان مطالعات کودکان بود، نوشت. در ۱۹۴۰، او از کار عملی به کار آکادمیک تغییر فعالیت داد. در این سال، راجرز در دانشگاه اوهایو سمت استادی روان شناسی بالینی را به عهده گرفت. در همان جا بود که راجرز به فرمولبندی و امتحان رویکرد خودش به روان درمانی پرداخت. در ۱۹۴۲، کتاب مشاوره و روان درمانی: مفاهیم عملی نوین تر را نوشت. در این کتاب، او اولین جایگزین عمده برای روانکاوی را توصیف کرد. ناشر کتاب ابتدا تمایلی به چاپ آن نداشت، زیرا فکر می‌کرد که تیراژ ۲۰۰۰ نسخه‌ای آن به فروش نخواهد رفت. این تیراژ فقط برای پوشش هزینه‌های چاپ کافی بود. تا سال ۱۹۶۱، این کتاب ۷۰۰۰۰ نسخه فروش داشت و هنوز هم فروش خوبی دارد.
در ۱۹۴۴، به عنوان بخشی از فعالیتهای مربوط به جنگ، راجرز ایالت اوهایو را ترک کرد و به نیویورک رفت. در آنجا در سازمان USO به عنوان مدیر خدمات مشاوره به کار مشغول گشت. بعد از یک سال، به دانشگاه شیکاگو رفت و در آنجا به عنوان استاد روان شناسی و مدیر مشاوره منصوب گشت. در همین دوران در دانشگاه شیکاگو بود که راجرز مهمترین کتاب خود را نوشت: روان درمانی مراجع-محوری: مفاهیم، شیوه‌ها، و کاربردها(1951).
 
خط ۳۵:
{{روان‌شناسی}}
 
[[رده:زادگان ۱۹۰۲ (میلادی)]]
[[رده:درگذشتگان ۱۹۸۷ (میلادی)]]
[[رده:روان‌شناسان اهل آمریکا]]
[[رده:استادان دانشگاه شیکاگو]]
[[رده:اعضای آکادمی هنر و دانش آمریکا]]
[[رده:درگذشتگان ۱۹۸۷ (میلادی)]]
[[رده:روان‌شناسان]]
[[رده:روان‌شناسان اهل آمریکا]]
[[رده:زادگان ۱۹۰۲ (میلادی)]]
 
[[ar:كارل روجرز]]