گویش‌های منطقه فارس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات :جایگزینی پیوند قرمز با مترادف فارسی academy of persian language and literature > فرهنگستان زبان و ادب فارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵:
گویش‌های استان فارس را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:
 
=== گویش‌های تاجیکیلری ===
* گویش‌های تاجیکیلری: این گویش‌ها فارسیلری هستند و در مناطق مختلفی مانند کلان و [[دژگاه]] و گور [[فیروزآباد]] و اطراف [[کازرون]] و [[ممسنی]] بدانها تکلم می‌شود. برخی از آنها لری می‌باشند.
 
=== گویش‌های پهلوی ===
گویش‌های پهلوی گویش‌هایی هستند که [[پهلوی|پهلوی‌اند]] و هنوز حالت پارسی میانه را در خود حفظ کرده‌اند. مهمترین ویژگی آنها داشتن حالت کنایی و اسپلیت ارگاتیو است و مانند صرف فعل [[پهلوی ساسانی]] هنوز شناسه‌های صرفی پیش از فعل قرار می‌گیرند. گاهی ریشه فعلی هم مانند دیگر زبانهای ایرانی نسبت به پارسی معیار متفاوت است. هر چند تفاوتهایی در فعل‌ها و گاهی در اسم‌ها هست، اشتراکات بسیاری با پارسی معیار دارند. این گویش‌ها در [[استان فارس]] و منطقهٔ [[دشتی]] (حد واسط بین لارستانی و لهجه‌های جنوبی پارسی) در بوشهر و [[بهبهان]] (لری بهبهان) در [[خوزستان]] و روستاهای معدودی در کهگیلویه بویر احمد و [[استان هرمزگان]] به جز شرق استان که زبان بلوچی کاربرد دارد رایج است. برای برخی از این زبان‌ها از جمله گویش‌های لارستانی و گویش‌های نزدیک به آن شناسه‌های غیرارگاتیو برای فعل‌های لازم نیز نسبت به پارسی معیار متفاوت است. عمدهٔ متکلمان گویش‌های پهلوی در استان فارس در روستاهای منطقهٔ کوهمرهٔ ارژن و [[دشتک]] [[مرودشت]] و روستاهای اطراف کازرون و [[بیشاپور]] و منطقهٔ [[لارستان]] بسر می‌برند. زبان شیرازی قدیم و [[زبان قدیمی کازرون|کازرونی قدیم]] که [[حافظ]] و [[سعدی]] به آنها شعرهایی دارند نیز به گونه‌ای از همین گویش است که مانند زبان فارسی باقیماندهٔ زبان پهلوی جنوبی (منظور پارسی میانه است یا گویش‌های جنوبی پارسی میانه) می‌باشد.<ref name="payne1987">{{یادکرد|فصل= |کتاب=The World's Major Languages|ناشر= Oxford University Press|چاپ= |شهر= Oxford|کوشش= Bernard Comrie |ویرایش= |سال= ۱۹۸۷ |شابک=ISBN 97۸-۰-۱۹-۵۰6‌‌‌۵۱۱‌‌‌-۴ |نویسنده=Payne, {{چر}}J.R. |نویسندگان سایر بخش‌ها=|ترجمه=|صفحه= ۵۱۴ |زبان=en |مقاله= |ژورنال= |نشریه= |تاریخ= |دوره= |شماره= |شاپا=}} </ref><ref name="Iranica2" />این حالت در پهلوی نیز رایج بوده‌است. برای نمونه مثلا در اینگونه گویش‌ها برای گفتن مفهوم «مگر خوردی؟» می‌گویند: «مگرت خورد؟» و واک «ت» در این عبارت شناسهٔ دوم شخص مفرد است که پیش از بن فعل «خورد» آمده و یا به خود بن می‌چسبد یا به کلمه‌های پیش از آن متصل می‌گردد. در کتاب پهلوی شکند گمانیک ویچار در درسیزدهم بند سی و سوم اینگونه می‌آید: «مگرت از آن درخت دانشنی‌ام گفت کو مخورید خورد؟» ترجمهٔ فارسی امروزی این جمله می‌شود: «مگر از آن درخت دانشی که «گفتم نخورید» خوردی؟» در این عبارت پارسی میانه «ت» در ''مگرت'' شناسهٔ فعل ''خورد'' در پایان جمله‌است و و «ام» شناسهٔ فعل ''گفت'' که در کل (ام گفت) می‌شود: گفتم.