باتیس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mortezazzz (بحث | مشارکت‌ها)
Mortezazzz (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
 
در سده‌ی چهارم پیش از میلاد مسیح، سردار ایرانیِ و هخامنشی، باتیس، فرماندار غزه بود. اسکندر که به فلسطین حمله کرد چندین ماه این شهر را در محاصره داشت. باتیس شهر را تسلیم نکرد. اما در نهایت اسکندر توانست محاصره‌ی غزه را بشکند. او از باتیس خواست که از او طلب بخشش کند و در برابرش زانو بزند. اما باتیس مقاومت کرد. مشهور است که تا زمانی که باتیس جز با نگاه غضب آلود به اسکندر نگاه نکرد و هیچ‌ سخنی بر زبان نراند.
 
در کتاب اسکندر مقدونیِ کبیر به ترجمه‌ی جان یاردلی آمده است:
باتیس به اسکندر نگاهی کرد که نه تنها بی‌باکانه بود، بلکه به بی‌اعتنایی محض می‌مانست. او حتی یک کلمه هم در جواب تهدید‌های اسکندر بر زبان نیاورد. اسکندر گفت: "آیا سکوت خیره‌سرانه‌ی او را می‌بینید؟ آیا او در برابر من زانو زده است؟ آیا به من التماس کرده است؟ اما من بر سکوت او چیره خواهم شد. پایان کار او را حداقل با ناله‌‌هایش رقم خواهم زد."
 
بعد پای باتیس را سوراخ کرد و طنابی را از درون آن رد کرد. طناب را به گاری بست و باتیس را دور شهر غزه گرداند. اما باتیس تا جان در بدن داشت سخنی نگفت و حتی ناله نکرد. تاریخ‌نگاران اسکندر بسیار مقاومت او را ستوده‌اند.