'''تشتت هویت''' اصطلاحی میباشد که [[جیمز مارشا]] ان[[روانشناس]] کانادایی ،ان را مترادف با سردرگمی هویت اریکسون به کار میبرد. برخی اشخاصی که در این طبقه جای میگیرند، بحران هویت داشتهاند وبرخی دیگر بحران هویت نداشتهاند. در هر دوحالت، انها هنوز [[خودپندارهٔ]] منسجمی ندارند. انها می گویند که "شاید بد نباشد" حقوق بخوانند و یا به کار ازاد مشغول شوند. اما در این راستا هیچ قدمی بر نمیدارند. انها می گویند به ایدئولوژی یا سیاست هیچ علاقهای ندارند. برخی از انان همه چیز را مسخره میکنند، و برخی دیگر، از مسائل درکی سطحی دارند. البته برخی هنوز بیش از اندازه کوچک هستند که بتوانند رشد هویتی نوجوانان را داشته باشند. [[نوجوان]]انی که تشتت هویت را تجربه میکنند نه یک بحران دارند و نه تعهد و التزام به یک [[هویت]] اتی.<ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=گنجی|نام=مهدی|عنوان=زمینه روان شناسی اتکینسون و هیلگارد|شابک=۹۷۸-۹۶۴-۷۶۰۹-۶۴-۷|نویسنده=ادوارد دی اسمیت. سوزان نولن. باربارا ل فردریکسون. جفری ل لافتوس. داریل ج بم. استیفن مارن|ویراستار=دکتر حمزه گنجی}}</ref>