امیرمؤید سوادکوهی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: مرتبسازی ردهها؛ زیباسازی |
جز ربات:اصلاح تغییرمسیر ناوباکس |
||
خط ۱:
[[پرونده:Amir_movaied_savadkohi.png||
'''اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی''' و پسرش ([[هژبر]]) از مخالفان با حکومت مرکزی در [[تبرستان]] بودند.
حتی در واقعه [[قرارداد ۱۹۱۹]] به [[کرمانشاه]] تبعید شد.
خط ۱۰:
فردای آن صبح مردم روستای [[کلاک]] جسد آنان را دفن نمودند.
امیرمؤید نیز پس از آن ازپا درآمد و در۱۳۱۱ چشم از جهان گشود.
در زمانی که دولت انگلیس بر آن شد تا در ایران حکومت مرکزی قدرتمندی بر مسند قدرت تکیه زند تا حافظ منافع آنان باشد لاجرم بایستی تا قدرتمندان محلی به هر شیوه ممکن یا مطیع گردند یا اینکه از میان برداشته شوند که در خطه شمال می توان به میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان، محمد ولی خان تنکابنی در غرب مازندران و امیر موید پدر هوژبر در سوادکوه اشاره نمود . زاد بوم رضا خان ، سوادکوه بود که به هیچ وجه مایل نبود تا فردی چون امیر موید با آن پیشینه تاریخی در منطقه وجود داشته باشد ، از دیگر سو دسیسه چینی اطرافیان بویژه امیر اکرم به جهت کدورت های شخصی به جا مانده از گذشته و سیاست تمرکز گرایی دولت انگلیس ، همه دست به دست هم دادند تا نبردهای خونین فیمابین سربازان امیر موید و قوای دولتی بوجود آید. اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی و پسرش (هژبر) از مخالفان با حکومت مرکزی در تبرستان بودند. او در واقعه قرارداد ۱۹۱۹ به کرمانشاه تبعید شد. رضاخان پس از کودتای۱۲۹۹ قوای بسیاری را برای سرکوب امیرمؤید به طبرستان اعزام کرد. و در فاصله ماههای تیر و شهریور سال۱۳۰۰ قوای فرستاده به رهبری امیر احمدی سوادکوهیها را درهم شکستند امیرمؤید مجبور شد همراه خاندانش و بسیاری از همراهانش در استرآباد و نزد رئیس ایل آتابای ترکمن پناه بگیرد. پس از آن دولت آن زمان صالح دید که با امیرمؤید کنار بیاید زیرا در آن زمان قیامهای بسیاری از گوشه و کنار ایران بر خواسته بود. پس امیرمؤید به تهران رفت و پسرانش عضو دیویزیون قزاق شدند و به صورت مسلّح حفاظت جنگل و صحرا را بهدست گرفتند.
== جستارهای وابسته ==▼
▲==جستارهای وابسته==
{{شاهان باوندی}}
{{رژیم رضاشاه پهلوی}}
==
{{پانویس}}
* [http://www.tabarestan.info/book/9Bayat_Lahak.pdf قیام نافرجام]
* در قلمرو مازندران، جلد سوم
|