به مجموعه سخنهای نوشتاری و گفتاری ادبی به زبان ژاپنی، ادبیات ژاپن گفته میشود.
هايكو؛ غوكي به ناگهان ميجهد در آب!
قبلتر از اينها كه زبان و ادبيات ژاپني را با همهي عجيبي و غريبياش به عنوان رشته تحصيلي در دانشگاه تهران دنبال كنم از ژاپن چيزهايي شنيده بودم و با اينكه همهي چيزهايي كه بيشتر از طريق تلويزيون يا سينما به من رسيده بود خيلي كم بود، ژاپن به عنوان يك حقيقت آفتابي زيبا در دل من رسوخ كرده بود. و بعدها كه آشنايي من با اين زبان و مهمتر از آن فرهنگ با شكوهي كه آن را پشتيباني ميكرد بيشتر شد خودم را با دريايي مواجه ديدم كه عليرغم همهي كاهلي و سستيام در تحصيل، خواستم با امواج سهمگين آن روبرو شوم و سنگينترين موجي كه هنوز در گيجي برخورد با آنم، هايكو است.
هايكو (HAIKU) به عنوان يك شاخصه و نشانهي مهم فرهنگ ادبيات ژاپني با همهي كوتاهي و كمياش از لحاظ نوشتار تأثيري زياد بر ادبيات جهان گذاشته است كه حتي اين روزها ميشنويم: هايكوي ايراني يا هايكوي فيليپيني مثلاً ! كه از نوع كيارستمياش نيز چندسال پيش به بازار نشر وارد شدهاست.
دربارهي هايكو بعدها مفصل خواهم نوشت و اين اشاره كه هايكوها تصويرواژههايي هستند كه از 17 هجا تشكيل شدهاند و در آنها نبايد دنبال چيز خاصي گشت. هايكوها كوتاهترين فيلمنامههايي هستند كه نوشته ميشوند و فقط بايد نظارهگر تصويري بود كه شاعر با همهي احساسش آن را در قالب كلمات ريخته است و ما را در شهود و حضوري ناب سهيم كردهاست. رولان بارت در كتاب امپراطوري نشانهها نوشتهاي با عنوان دستبرد به معنا دارد : « هايكو داراي خاصيتي شبحواره است و آن اينكه هر كس همواره تصور ميكند به سادگي اشعاري همانند آن بسرايد . انسان از خود ميپرسد: آيا ميتوان چيزي سادهتر در يك نوشتار خودانگيخته از شعر زير از بوسون يافت :