ماری همسر او یک کاتولیک بوده و در جوانی با هم فرار کردهاند و بدون اینکه با هم ازدواج کنند با هم رابطه داشتهاند. این امر ماری را عذاب میداده و بالاخره روزی از او فرار میکند.
هانس شنیر دلقک، تنها به اتاق خود در بن، پناه بردهاست و چند ساعت شکستهای زندگی عاطفی و حرفهایش را جمعبندیبندی میمیکند تا بعد برود مانند گدایی بر پلههایهای ایستگاه راهراهآهن بنشیند و بازگشت ماری، زن محبوبش را که از دست دادهاست و هم امروز باید از سفر ماه عسل به رم بازگردد، انتظار بکشد (یا به هرحال چنین وانمود کند). کتاب تکگوییگویی بلندی، ساخته از «ملاحظات» (یا عقاید) آدمی سرخورده و مایه گرفته از خاطرههایهای شخصی است که تنها چند مکالمه تلفنی و ملاقات کوتاه پدر آن را قطع میکندکند. هانس شنیر، برخلاف اکثر شخصیتها در داستانهای کوتاهی که بول پس از جنگ نوشتهاست، در خانوادهخانوادهای بورژوا به دنیا آمدهاست. استعدادش در کار معرکهگیری،گیری، از او (در دل جامعهای مرفه) انسانی مرتد ساختهاست. او به نسلی تعلق دارد که اگرچه جوانتر از آن بودند که در آخرین دستهدستههای هیتلری نامنویسینویسی کنند اما در میان شعارهای ناسیونال سوسیالیستی بزرگ شدهانداند. جامعه نو مرفهی که بر ویرانهویرانهها بنا شدهاست، در چشم او به طور قطع مشکوک است؛ بدان لحاظ که دستاندرکاران آن، که همگی کمابیش بدنامبدناماند، امروزه به بهای کمی برای خود وجدان راحت خریداری میکنندکنند: حتی مادر او رئیس «کمیتهایای برای نزدیک ساختن نژادها» است. در حال و هوای بازسازی، کاتولیسیسم به اصطلاح «ترقیخواه» که در محافل بورژوایی بن خودنمایی میکند،کند، در ریاکاری عمومی سهیم است. همه ترشرویی هانس شنیر بر همین کاتولیسیسم متمرکز است؛ وانگهی انگیخته از دلایلی شخصی است: ماری که مدت شش سال همدم او بود، ترکش گفتهاست تا با یکی از همان «کاتولیکهای متجدد و سرشار از آینده»، که از دستاندرکاران جلو صحنهاست، ازدواج کند.
شنیر مدعی است که رنگ و روغن «صادقانه» چهره معرکه گیر را در برابر ریاکاری اجتماعی قرار میدهد. اما، دهنکجی دلقک، که با طرز پاسخی زیباشناختی-اخلاقی شکل میگیرد، مضحک است. مؤخره عجیب و غریبی که طی آن هانس شنیر ورشکستگی خود را با خوشرویی به نمایش درمیآورد، تصویری حاکی از تسلیم و رضا از هنرمند به دست میدهد. و آخرین کلام رمان میگوید که، با این حال، «به آواز خواندن ادامه داد». عقاید یک دلقک به حق رمان پایان عصر آدناوئر [[صدر اعظم آلمان]] است.▼
▲شنیر مدعی است که رنگ و روغن «صادقانه» چهره معرکه گیر را در برابر ریاکاری اجتماعی قرار میمیدهد. اما، دهنکجیکجی دلقک، که با طرز پاسخی زیباشناختی-اخلاقی شکل میگیرد،گیرد، مضحک است. مؤخره عجیب و غریبی که طی آن هانس شنیر ورشکستگی خود را با خوشرویی به نمایش درمیآورد،آورد، تصویری حاکی از تسلیم و رضا از هنرمند به دست میمیدهد. و آخرین کلام رمان میگویدگوید که، با این حال، «به آواز خواندن ادامه داد». عقاید یک دلقک به حق رمان پایان عصر آدناوئر [[صدر اعظم آلمان]] است.
{{پایان خطر لوثشدن}}
== منبعمنابع ==
{{پانویس}}
* کتاب نیوز
خط ۲۵:
[[رده:رمانهای ۱۹۶۳ (میلادی)]]
[[رده:رمانهای آلمانی]]
[[رده:رمانهایی که بر پایه آنها فیلم ساخته شدهاست]]