مستوره اردلان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸:
'''ماه شرف خانم مستوره اردلان''' ویا به اختصار '''مستوره اردلان''' (زاده [[۱۱۸۴]] ([[۱۸۰۵ (میلادی)|۱۸۰۵]])، درگذشته [[۱۲۲۷]] ([[۱۸۴۸ (میلادی)|۱۸۴۸]]).) شاعر، نویسنده و تاریخ‌نگار [[کرد]] ایرانی بود.
 
وی در شهر [[سنندج]] در غرب ایران چشم به جهان گشود و از شاهزادگان [[دربار اردلان]] به مرکزیت سنندج بود. زبان‌های [[کردی]]، [[فارسی]] و [[عربی]] را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت.
همسرش [[خسروخان اردلان]] حاکم امارت بود و با مرگ وی [[امارت اردلان]] دچار دخالت‌های [[قاجار]] شد. با هجوم قاجار به امارت اردلان در سده ۱۹، مستوره همراه با خانواده‌اش به امارت بابان در [[سلیمانیه]] کوچ کردند. پسرش رضا قلی‌خان، جانشین خسروخان اردلان توسط قاجارها به زندان افتاد.
دویستمین سالگرد وی در [[اربیل]] در طی جشنواره‌ای به یاد وی برگزار شد<ref>[http://www.peyamner.com/article.php?id=29841&lang=farisi ]</ref>.
 
== پیشینه ==
ابوالحسن بیگ پدر ماه شرف خانم از سوی پدر از خوانین [[درگزین]] [[همدان]] بود که جد بزرگ آنان قادر نام زمان [[شاه سلطان حسین صفوی]] (۱۷۲۲-۱۶۹۳ / ۱۱۳۵-۱۱۰۵) از همدان به سنندج مهاجرت کرده‌است. میرزا عبدالله رونق این مهاجرت را در سال ۱۱۲۰ هـ. ق مطابق ۱۷۰۸ میلادی نوشته‌است، بخش دیگری از درگزینی‌ها به سلیمانیه عراق کوچ کردند و امروز محلهٔ درگزین به نام آنان است.
حاج رجبعلی کلانتر جد بزرگ مستوره در زمان احمد خان فرزند سبحان وردی خان مصادف با حکومت [[نادر شاه]] (۱۷۴۳-۱۷۴۰ / ۱۱۵۶-۱۱۵۳) مرد با نفوذی در دستگاه [[حکومت اردلان‌ها]] بوده‌است. محمد آقای ناظر کردستانی پدربزرگ مستوره یکی از شخصیت‌های بلند مقام بود که پنجاه سال همعصر با چند تن از والیان مسئولیت آرامش داخلی و مرزهای [[کردستان]] و دخل و خرج و اداره ولایت را بر عهده داشته و در تمام جنگ‌ها به همراه خسروخان بزرگ اردلان به جنگ و پیکار مشغول بوده‌است.
 
== زندگی ==
ماه شرف خانم در سال [[۱۲۲۶]] قمری (برابر با [[۱۱۸۴]] خورشیدی و [[۱۸۰۵ (میلادی)|۱۸۰۵]] میلادی)، زمان حکومت [[امان الله خان والی اردلان]] در خانواده اهل فرهنگ قادری در [[سنندج]] به دنیا آمد و به تحصیل و تربیتش همت گماشتند و برخلاف سنت دیرین و جاری زمان، ماه شرف خانم را هم سطح با مردان به آموختن علوم متداول زمان تشویق و ترغیب نمودند، دیری نگذشت که این زن توانمند و با استعداد در ردیف ادیبان و سخن سنجان قرار گرفت و در عفت و پاکدامنی و آشپزی و خانه داری و خصایص و صفات خاصهٔ زنانگی جزو زنان مجرب و کارکشته گردید.
 
مستوره با ذوق و قریحهٔ شعریش توانست با سرودن قصائد نغز و غزلیات آبدار با شاعران نامدار زمان خود مقابله کند و در تاریخ نویسی پا به پای مورخین در عرصهٔ وقایع نگاری جلوه نماید. میرزا علی اکبر منشی دیوان غزلیات مستوره را بیست هزار بیت دانسته‌است. میرزا علی اکبر وقایع نگار در شرح حال او می‌نویسد: سزاوار است نام مستوره به خاطر فضل و کمال و خط و ربط و شعر و تاریخ نگاری اش در ردیف زنان برجسته و مورخین نامدار قرار گیرد.
خط ۶۳:
ماه شرف خانم در هفده سالگی به اجبار به عقد و ازدواج خسرو خان فرزند امان الله خان بزرگ درآمد. میرزا علی اکبر منشی می‌نویسد: «مستوره چون شأن و شایستگی خود را برابر با مردان روزگار می‌دانست از این مواصلت و مزاوجت امتناع داشت تا اینکه خسروخان پدر و جد او را همراه چند تن از بستگان به زندان انداخت و ابوالحسن بیگ را مجبور به پرداخت جریمهٔ سی هزار تومان نمود و شرط استخلاص آنان را منوط به عقد مستوره نمود، مستوره به ناچار بدین مزاوجت تن در داد و جز تسلیم در مقابل استخلاص پدر و جدش راه دیگری نداشت در حالی که خسرو خان پیش تر با [[حسن جهان خانم]] بیست و یکمین دختر فتحعلی شاه قاجارازدواج کرده بود و از او سه پسر به نام‌های رضا قلی خان، امان الله خان و احمد خان و سه دختر به نام‌های خانم خانم‌ها که زن اردشیر میرزا برادر محمد شاه قاجار بود و دیگری عادله خانم همسر حسین خان والی شیراز و سومی آغه خانم داشت.
 
حسن جهان خانم زنی بود ادیب و شاعر و سیاست‌مدار و صاحب قدرت و مسلط بر زندگی خسروخان. مستوره بیشتر اوقات خود را به مطالعه و سرودن شعر و نوشتن تاریخ می‌گذرانید و چون خسرو خان نیز شاعر بود بیشتر او را بدین کار تشویق می‌نمود، رفته رفته مستوره به خسروخان علاقه مند شد. ماه شرف خانم در میان شاعران فارسی زبان با یغمای جندقی ارتباط شعری داشت و با سید عبدالرحیم مولوی که از بزرگان مکتب شعر گورانی است آشنا بود زیرا هر وقت سید عبدالرحیم مولوی به دیدار دوستانش [[غلامشاه خان اردلان]] و [[رضا قلی خان اردلان]] به سنندج می‌آمد از مستوره نیز دیدن می‌کرد و او را تشویق می‌نمود تا شعر کردی گورانی بگوید. اشعار مستوره به علت پختگی و استحکام و زیبایی در کردستان بابان دست به دست می‌شد، [[نالی]] شاعر معروف کرد سورانی سرا در اشعارش ضمن ستایش مستوره با گوشه و کنایه و طنز می‌خواست از حرمت او بکاهد اما برخلاف میلش موجب اشتهار و معروفیت مستوره در شعر و ادب گردید.
 
برخی براین عقیده‌اند که برخی از شعرای سورانی‌سرا به علت اینکه مستوره شعر کردی نمی‌گفت ناراحت بودند و غزلی را سروده به او نسبت دادند به این مطلع: