امیل کرپلین: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
DarafshBot (بحث | مشارکتها) جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۳) +املا+مرتب (۴٫۳): + ۶ رده |
||
خط ۱۰:
|محل زندگی =
|شهروند =
|ملیت = [[آلمان|آلمانی]]
|تبار =
|رشته فعالیت = [[روانپزشکی]]
خط ۲۵:
|امضا =
}}
'''امیل کریپلین'''
== خانواده و سالهای کودکی ==
کریپلین فرزند یک کارمند دولت بود که در سال ١٨٥٦ در [[نویاشترلیتز]] آلمان زاده شد. برادرش، کارل برای نخستین بار او را با زیستشناسی آشنا کرد. کارل ده سال از او بزرگتر بود و بعدها مدیر موزه جانورشناسی [[هامبورگ]] شد.
== زندگی حرفهای ==
کریپلین در ١٨ سالگی در [[لایپزیگ]] و ورتزبورگ آلمان، تحصیل در رشتهی [[پزشکی]] را آغاز کرد. در لایپزیگ زیر نظر پل فلشسیگ آسیبشناسی عصبی و با [[ویلهلم وونت]] [[روانشناسی]] تجربی خواند. کریپلین بعدها شاگرد وونت شد و بر اساس نظریات وی در تمام عمرش علاقهی ویژهای به روانشناسی تجربی پیدا کرد. در لایپزیگ کریپلین مقالهای نوشت که برندهی جایزه شد. عنوان مقاله "تاثیر علّی بیماری حاد بر بروز اختلالات روانی" بود. در سال ١٨٧٨، کریپلین مدرک پزشکی را دریافت کرد. در سال ١٨٧٩ در دانشگاه [[مونیخ]] نزد برنارد فن گادن آغاز به کار کرد. در همانجا پایاننامهی خود را با عنوان "جایگاه روانشناسی در روانپزشکی" تکمیل کرد. در سال ١٨٨٢ به دانشگاه لایپزیگ
اصلیترین اثر کرپلین، "مجموعه روانپزشکی"، نخستین بار در سال ١٨٨٣ منتشر شد. در این اثر، استدلال او این بود که روانپزشکی، شاخهای از علوم پزشکی است که همچون سایر [[علوم طبیعی]] برای پژوهش در آن باید از مشاهده و تجربه استفاده کرد. او از همه دعوت
در سال ١٨٨٤، کریپلین پزشک ارشد شهرستان لوبیاش در پروس شد و یک سال بعد به مدیریت مؤسسه درمان و پرستاری [[درسدن]] برگزیده شد. در سال ١٨٨٦ و در سی سالگی، کریپلین به عنوان پروفسور روانپزشکی در دانشگاه دورپات ([[دانشگاه تارتو]] کنونی) در کشور [[استونی]] امروزی انتخاب شد. چهار سال بعد رئیس دپارتمان روانپزشکی دانشگاه [[هایدلبرگ]] شد و تا سال ١٩٠٣ در آنجا ماند. در دورپات، او مدیر درمانگاه هشتاد تختخوابی دانشگاه نیز شد. در همانجا بود که به مطالعه و ثبت جزئیات
در سال ١٩٠٣، کریپلین به [[مونیخ]] نقل مکان کرد و پروفسور روانپزشکی بالینی در دانشگاه مونیخ شد. در سال ١٩٠٨، او به عنوان یکی از اعضای [[آکادمی سلطنتی علوم سوئد]] برگزیده شد.
در سال ١٩١٢ و به درخواست انجمن روانپزشکی آلمان برنامهریزی برای
کریپلین
کریپلین در ٦٦ سالگی از تدریس بازنشسته شد و بقیهی سالهای عمر خود را به
== نظریات و طرحهای طبقهبندی ==
کریپلین اعلام کرد که روش جدیدی برای مطالعهی بیماریهای روانی پایه گذاشته است. او نگاه سنتی را دیدگاهی نشانهگرا خوانده، نگاه خود را دیدگاهی بالینی میدانست. در نهایت، این درک جدید او از صدها بیماری روانی که تا قرن نوزدهم دستهبندی شده بود، به طبقهبندی جدیدی انجامید که بر اساس [[سندرم|سندرمها]] بود. در حالی که نظام قدیمی بر اساس شباهت سادهی نشانههای بیماریها بود. در واقع، کریپلین به دلیل ناکارآمدی این روشها بود که نظام طبقهبندی جدید خود را پایه گذاشت.
== جنون و اختلالات خلقی ==
اعتبار کریپلین به ویژه به دلیل طبقهبندی جداگانهی آن چیزی است که پیش از او یک مفهوم واحد [[روانپریشی]] خوانده میشد که وی به دو دسته تقسیم کرد که بعدها به دوگانه کریپلینی مشهور شد.
* [[اختلال دوقطبی|شیدایی-افسردگی]] (که اکنون به عنوان بخشی از بازهی [[اختلالات خلقی]] مانند [[اختلال افسردگی اساسی]] مکرر و [[اختلال دوقطبی]] در نظر گرفته میشود)
* جنون زودرس
کریپلین بر اساس پژوهشهای
یکی از اصول اساسی روش او این بود که هر نشانهای ممکن است در هر یک ار این اختلالات ظاهر شود. برای مثال،
کریپلین همچنین وجود الگوهای مشخصی در وراثت، سیر و فرجام این بیماریها را اثبات کرد.
او همچنین گزارشی از الگوی سیر و فرجام این بیماریها تهیه کرد. کریپلین باور داشت که اسکیزوفرنی سیری تخریبی دارد که در آن کارکرهای روانی زوال مییابند، در حالی که بیماران افسردگی-شیدایی سیری مقطعی داشته و بیماران در مقاطعی هیچ نشانهای از بیماری ندارند. این مقاطع، از دورانهای بیماری حاد مشخصا قابل تمیز بودند. این باعث شد که او آنچه را که ما اکنون اسکیزوفرنی مینامیم، زوال عقل زودرس (یا جنون زودرس) بخواند که بخش زوال عقل به دلیل زوال روانی غیر قابل بازگشت است. بعدها مشخص شد که جنون زودرس
به علاوه، چنانکه کریپلین خود در ١٩٢٠ اذعان داشت، "با گذشت زمان مشخص شده است که نمیتوان این دو بیماری را به راحتی از یکدیگر تمیز داد." البته، همچنان معتقد بود که "از یک سو، بیمارانی را میبینیم که زوال عقل غیرقابل بازگشت و ضایعات شدید کورتکس مغز دارند. از سوی دیگر، بیمارانی هستند که شخصیتشان دستنخورده باقی میماند." با این حال، برهمپوشانی میان این دو تشخیص و اختلالات نورولوژیک
== شخصیتهای سایکوپات ==
در ویراست اول تا ششم کتاب روانپزشکی تاثیرگذارش، کریپلین در بخشی به دیوانگی اخلاقی پرداخته بود که به معنای اختلال عواطف یا مفاهیم اخلاقی بدون وجود [[هذیان]] یا [[توهم|توهمات]] است که کریپلین تحت عنوان "عدم وجود و یا ضعف احساساتی است که در برابر ارضای محض حس خودخواهی میایستند،" که از نظر او
در واقع، از سال ١٩٠٤ کریپلین عنوان این فصل را به "جانی بالفطره" تغییر داد و آن را از "ضعف ذهنی مادرزادی" به فصل جدیدی دربارهی "شخصیتهای سایکوپات" منتقل کرد و آنها را تحت نظریهی زوال تعریف میکرد. او چهار نوع را تعریف کرد: جانیان بالفطره، دروغگویان مرضی، افراد وراج و تریبمنشن {{آلمانی|Triebmenschen}} (افراد تحت جبر اساسی شامل ولگردان، افراد ولخرج و الکلیها). مفهوم "پستیهای سایکوپاتیک" در آن زمان تازه توسط ژولیوس لودویگ آگوست کخ در آلمان باب شده بود که انواع مادرزادی و اکتسابی را پیشنهاد کرده بود. کریپلین شاهد یا توضیحی برای علت مادرزادی نداشت و فرضیهی او به نظر
کریپلین در ویراست سال ١٨٩٦ کتابش به وضعیتهای سایکوپاتیک اشاره کرده بود که شامل جنون جبری، جنون تکانهای، [[همجنسگرایی]]، و [[اختلالات خلقی]] بود.
==بیماری آلزایمر==▼
کریپلین باور داشت که هر اختلال روانی مهم ناشی از یک اختلال ویژهی مغزی یا زیستشناختی است. به عنوان همکار آلویس آلزایمر، در کشف [[بیماری آلزایمر]] نیز با او همکاری کرد و در واقع ریشهی آسیبشناختی بیماری آلزایمر در آزمایشگاه او کشف شد. کریپلین اطمینان داشت که روزی شناخت ریشهی آسیبشناختی هر یک از اختلالات روانی ممکن خواهد شد. ▼
==زوال نژادی==▼
کریپلین پس از این که در سال ١٩٠٣ پروفسور روانپزشکی بالینی دانشگاه مونیخ شد، شروع به نوشتن دربارهی سیاستگزاریهای اجتماعی نمود. او یکی از پیشنهاددهندگان اصلی و مؤثر در حرکت [[بهنژادی]] و [[پاکسازی نژادی]] بود. نوشتههای او بر [[الکلیسم]]، جرم، زوال و [[هیستری]] متمرکز بودند. او میخواست مردم آلمان را به عنوان یک ملت یا نژاد در کنار یکدیگر نگاه دارد. ظاهرا کریپلین به نظریات [[تکامل|تکاملی]] [[لامارک]] همچون وراثت زوال فرهنگی معتقد بود. او متحد و حامی همکار روانپزشکش ارنست رودین در مطالعاتی بود که جهت روشن شدن سازوکارهای وراثت ژنتیکی آنچه او "پیشآگهی ژنتیکی تجربی" میخواند انجام شد.▼
مارتین برون باور داشت که ظاهرا کریپلین و رودین از طرفداران پروپا قرص نظریه خوداهلی کردن بودند که خوانش دیگری از داروینیسم اجتماعی است. بر اساس این نظریه، فرهنگ مدرن اجازه نمیدهد جامعه هرزهزدایی شده و در نتیجه باعث افزایش بیماریهای روانی و زوال ذخیره ژنتیکی میشود. کریپلین برخی "نشانههای" این مساله را در "تضعیف بقا و مقاومت، کاهش باروری، افزایش جمعیت کارگری و زیانهای اخلاقی ناشی از محدود شدن میدانست." او در یکی از نوشتههایش آورده است که "تعداد ابلهان، صرعیها، سایکوپاتها، جانیان، روسپیها و ولگردانی که از نسل پدران و مادران الکلی و [[سیفیلیس|سیفیلیسی]] هستند، در شمار نمیگنجد." او بر این باور یود که "مثال شناختهشدهی یهودیان با تمایل بالایشان برای بیماریهای عصبی و روانی به ما میآموزد که اهلی شدن پیشرفته و عالی آنها ممکن است در نهایت اثرات مشخصی بر نژاد انسانی بگذارد." ▼
==تاثیرات==▼
سهم بزرگ کریپلین در دستهبندی اسکیزوفرنی و بیماری افسردگی-شیدایی نسبتا برای عوام ناشناخته باقی مانده است و آثار او که فاقد ارزش ادبی یا قدرت آثارفروید بودند، خارج از حلقههای علمی شناخته شده نیست. نقش کریپلین در طول بیشتر سدهی بیستم در برایر موفقیت نظریات فروید در حاشیه مانده بود. با این حال، دیدگاههای او اکنون در پژوهشهای روانپزشکی و روانپزشکی آکادمیک چیره شدهاند. امروزه متون منتشره در زمینهی روانپزشکی عمدتا سویهای زیستشناختی دارند. نظریات اساسی او دربارهی علتشناسی و تشخیص بیماریهای روانی پایهی همهی نظامهای تشخیصی کنونی به ویژه [[راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی]] انجمن روانپزشکان آمریکا و [[طبقهبندی بینالمللی آماری بیماریها|طبقهبندی بینالمللی آماری بیماریهای]] سازمان بهداشت جهانی است. به این ترتیب، کریپلین نه تنها اهمیتی تاریخی داشته، بلکه پژوهشهای روانپزشکی معاصر نیز وامدار اوست. ▼
کریپلین را عمدتا "مدیری علمی" و عملگری سیاسی خواندهاند که برنامهی پژوهشی همهگیرشناسی بزرگی را با رویکردی بالینی طراحی کرد. او اطلاعات بالینی را از منابع و شبکههای وسیعی جمعآوری کرد. البته با وجود این که مدعی بود استانداردهای بالینی بالایی برای جمعآوری دادههای بالینی برای خود تعیین کرده است و برای رسیدن به این هدف هر مورد را از طریق بررسی تخصصی مطالعه نموده، از مشاهدات گزارش شده توسط افراد غیر روانپزشک نیز نتیجه گیری کرده است. او را به عنوان یک بورژوا یا شهروندی مرتجع توصیف کردهاند.▼
▲== بیماری آلزایمر ==
==خوابها==▼
▲کریپلین باور داشت که هر اختلال روانی مهم ناشی از یک اختلال
▲== زوال نژادی ==
▲کریپلین پس از این که در سال ١٩٠٣
▲مارتین برون باور داشت که
▲== تاثیرات ==
▲سهم بزرگ کریپلین در دستهبندی اسکیزوفرنی و بیماری افسردگی-شیدایی
▲کریپلین را
▲== خوابها ==
در هایدلبرگ و سالهای نخست زندگی در مونیخ، کریپلین ویراستار مجلهی آثار روانشناسی {{آلمانی|Psychologisch Arbeiten}} دربارهی روانشناسی تجربی بود. یکی از مقالات مشهور او در این مجله تحت عنوان "دربارهی اختلالات زبان در رویاها" {{آلمانی| Über Sprachstörungen im Traume}} ست. بر اساس باور به شباهت خواب با روانپریشی، بیش از بیست سال به مطالعهی اختلالات زبان در خواب پرداخت تا از این طریق به طور غیرمستقیم اسکیزوفازی را مطاله کند. بیشتر خوابهایی که کریپلین جمعآوری کرده است، خوابهای خود اوست و فاقد توضیحات زیاد است.
== منابع ==
{{پانویس}}
{{یادکرد-ویکی
|پیوند=http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Emil_Kraepelin&oldid=527687421
سطر ۷۰ ⟵ ۷۱:
|زبان= انگلیسی
|بازیابی= ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲}}
[[رده:اعضای آکادمی سلطنتی علوم سوئد]]
[[رده:تاریخ روانپزشکی]]
[[رده:جنون]]
[[رده:دانشآموختگان دانشگاه لایپزیگ]]
[[رده:درگذشتگان ۱۹۲۶ (میلادی)]]
[[رده:زادگان ۱۸۵۶ (میلادی)]]
{{Link GA|pl}}
|